در دهه هشتاد هنگامی که احمدی نژاد با مقاصد سیاسی، بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاههای دولتی و پیام نور را مطابق الگوی دانشگاه آزاد و متناظر با فساد سیستماتیک موجود توسعه داد، ناقوس مرگ " دانشگاه " در ایران در مفهوم آکادمیک آن به صدا در آمد.
هنگامی که در دهه هفتاد در دانشکده داروسازی تبریز مشغول تحصیل بودم، بر حسب اتفاق در کتابخانه پایان نامه دکتری دکتر عبدالله ابریشمی، داروساز و فعال سیاسی پیشکسوت همشهری را پیدا کردم.
در کتابخانه دانشکده به دقت تمام پایان نامه ها از سال 1328 ـ سال تاسیس دانشکده ـ نگهداری شده بود. سالی پس از حکومت یک ساله فرقه دمکرات آذربایجان که سنگ بنای دانشگاه تبریز را با بنای دانشکده پزشکی و یکی دو واحد آموزشی دیگر گذاشته بود.
دکتر ابریشمی در اواسط دهه سی با درجه عالی از تزش که خواص درمانی "چشمه معدنی گراوان مهاباد" بود، دفاع کرده بود.
مشعوف از کشفم، با دکتر که اینک در آستانه هشتاد سالگی بود، تماس گرفتم. چهل سال از موضوع گذشته، ولی با کمال تعجب دیدم که تمام مراحل کار و جزئیات موضوع را بخاطر دارد و شگفتیم هنگامی بیشتر شد که پیشنهاد کرد همان موضوع را بعنوان تزم انتخاب و از مرحله ای که وی نرسیده و بالاجبار به پایان برده بود، کارش را ادامه دهم.
اکنون بیست سال از این ماجرا گذشته، اما تحولاتی که رخ داده به اندازه یک قرن است.
چشمه گراوان مقهور تطاول و دست درازی و خشک شده است، اراضی اطراف آن طعمه زمین خواران و شهرفروشان گشته و مهم تر از همه پایان نامه دانشگاهی و خود مدارک و درجات تحصیلی به کالایی قابل خرید و فروش تبدیل شده اند.
در این بیست سال هزاران نفر بدون شایستگی علمی و حتی بدون طی کردن ملزومات اداری و شرکت در کلاس و امتحان، مدرک خریده یا دست به جعل و تقلب زده اند.
آموزش در رشته های پولساز و لوکس به تبع کالایی شدن آموزش عالی، طبقاتی شده و آینده ای تاریک در انتظار جامعه ای است که در عصر پرشتاب تحولات علمی، باید مراقب کلاهی باشد که دیری است پس معرکه افتاده است!
نظر شما