اهمیت سلامت در حدی است که افراد به شیوههای مختلف، سعی میکنند این نقشها و این نهادها را تقویت و در اختیار داشته باشند. در واقع، سلامت، همیشه یکی از دغدغههای اصلی انسان بوده و علیرغم تلاشهای گسترده و پیشرفتهای علمی و مادی برای پیشگیری از بیماریها و درمان آنها، سلامتی همچنان در معرض تهدید و یکی از دغدغههای اصلی بشر است.
با توجه به این که، بیماری و عدم سلامت برای انسان، تحملناپذیر است و روند عادی زندگی را با اختلال مواجه میسازد، تلاش برای درمان و رفع بیماری بسیار سریع انجام میگیرد. در بسیاری از موارد، تلاشهای درمانی بهسرعت به نتیجه نمیرسد و ممکن است فرایند درمان ماهها و سالها طول بکشد. گسترش ویروس کرونا در ماههای اخیر، نشان داد توانایی انسان برای حفظ سلامتیاش ناچیز است و در مقابل این ویروس، به شدت آسیبپذیر است بهگونهای که تاکنون هیچ درمان مشخصی برای آن یافت نشده است و به طور روزافزون بر میزان ابتلا و مرگومیر ناشی از بیماری کووید ۱۹ افزوده میشود.
وقتی انسان با یک بیماری مواجه میشود بلافاصله به فکر درمان و مراجعه به مراکز درمانی میافتد. در دنیای کنونی، تحت تأثیر قدرت انحصارگرایانه علم تجربی، علم پزشکی به عنوان روش اصلی و متعارف درمان شناخته شده است. گسترش بیمارستانها و مراکز آموزشی علوم پزشکی که در سراسر دنیا به چشم میخورند نشان از آن دارد که مردم به این شیوه از درمان، بیش از دیگر روشهای درمانی اعتماد و اعتقاد دارند. اما اعتقاد به پزشکی تجربی همیشگی و عام نیست. در طول تاریخ اجتماعی انسان و حتی در دوران مدرن، روشهای درمانی دیگری نیز وجود داشته و به فعالیت مشغول بودهاند که گاهی و در مورد برخی از بیماریهای خاص مورد توجه قرار گرفتهاند که گیدنز آنها را «طب بدیل» نام نهاده است.
گیدنز و طب بدیل
گیدنز بر این باور است که مردم در بسیاری از جوامع صنعتی، تواناییهای «طب بدیل» (alternative medicine) را پذیرفتهاند، در نتیجه بر شمار کسانی که در این زمینه به فعالیت میپردازند، افزوده شده است. وی این طب را عبارت از روشهای بدیل مراقبت از سلامتی مانند استفاده از داروهای گیاهی، طب سوزنی، مشت و مال و … میداند که بیرون از نظام «رسمی» پزشکی قرار میگیرند (گیدنز؛ ۱۳۸۶: ۲۰۹).
از نظر گیدنز دلایل استقبال مردم از خدمات کارشناسان بدیل عبارتند از:
– برخی از مردم تصور میکنند که پزشکی رسمی ناقص است و نمیتواند دردهای مزمن یا عوارض فشار و اضطراب را کاهش دهد؛
– برخی دیگر از مردم نسبت به عملکرد نظامهای درمانی مدرن که طولانیمدت، دست به دستشدن بین متخصصان، محدودیتهای مالی و … است انتقاد دارند؛
– با توجه به این که داروهای مورد استفاده در نظام متعارف پزشکی عمدتاً شیمیایی هستند، نگرانی از عوارض زیانبار داروها در میان برخی از مردم وجود دارد؛
– رابطه نامتقارن و نابرابر پزشک / بیمار دلیل اصلی برخی از مردم برای مراجعه به خدمات طب بدیل است؛
– برخی از مردم با روشهای متعارف پزشکی مخالفت دینی و فلسفی دارند که در آن ابعاد روحی و معنوی انسان نادیده گرفته میشود (همان: ۲۰۹).
– به نظر نگارنده، سادگی فرایند درمان و وعدههای کلانی که در مدت کوتاهی، بیماری را مداوا میکند در گرایش مردم به طب بدیل دخیل بوده است. پوپر پزشکی را همچون سیاست پیچیده میداند اما در وضعیتی که در پزشکی رسمی درمان مشخصی برای یک بیماری وجود ندارد، «سادهسازی» درمان آن میتواند برای بخش فراوانی از مردم جذاب باشد؛
– عامل دیگری که موجب تمایل به طب بدیل شده است به علت آن ربط دارد. علت این بیماری نیز مانند درمان و ماهیت آن هنوز تا حد زیادی ناشناخته است. برخی آن را محصول فرهنگ و تمدن مدرن میدانند که تخریب محیط زیست یکی از پیامدهای آن است. برخی دیگر تولید، گسترش و شیوع ویروس را توطئه کشورها و محصول کار آزمایشگاهی میدانند که برای تخریب رقیبان از آن استفاده شده است.
اگر چه گیدنز به درستی به روشها و کارشناسانی اشاره میکند که بیرون از نظام متعارف پزشکی، خدمات درمانی ارائه میدهند اما تنها به مواردی اشاره کرده است که به تدریج خود را با بخشی از اصول و قواعد علم تجربی و پزشکی هماهنگ میسازند، این در حالیست که در برخی از جوامع که دین در ساختار قدرت نفوذ دارد، روشهای بدیل دیگری نیز مورد قبول بخشی از افراد جامعه قرار میگیرد مانند دعا، نذر و نیاز، توسل به کتب مقدس و مذهبی و … این روشها که حاصل مخالفت دینی و فلسفی با علم رسمی پزشکی است به ابعاد روحی و معنوی انسان توجه بیشتری دارد.
با توجه به آن چه آمد، پرسش بنیادی مورد بررسی این نوشتار آن است که چرا در مورد بیماری «کووید ۱۹» «طب بدیل» جایگزین علم پزشکی میشود و مورد توجه مردم و بیماران قرار میگیرد؟
۱٫ اولین علت آن این است که تا زمان کنونی و در حالی که ماهها از گسترش ویروس و بیماری ناشی از آن گذشته و علیرغم آن که در سراسر جهان صدها هزار قربانی گرفته است اما مراکز تحقیقاتی علم پزشکی نتوانستهاند واکسن یا درمان مؤثر و مفیدی را مهار این بیماری بیابند. مردم نیز نمیتوانند دست روی دست بگذارند و منتظر بمانند تا شاید محققین در آزمایشگاهها بهتدریج به نتایجی دست یابند و آن نتایج را روانه بازار کنند.
اصولاً مردم به دو دلیل دل چندان خوشی از مراکز تحقیقاتی و علم پزشکی ندارند: اول این که رابطه میان پزشک – بیمار یک رابطه نابرابر است و بیمار در این رابطه از اختیارات چندانی برخوردار نیست. در این جا، پزشک و کادر درمان به طور عام، از قدرت کامل برای اعمال منویات و برنامههای خویش بهرهمندند و بیمار نیز چارهای جز اطاعت و پیروی ندارد. دلیل دوم آن است که پزشکی بر خلاف علوم پایه که کاملاً غیرانسانی هستند، با انسان و پیچیدگیهایش سروکار دارد و در نتیجه به سادگی، اثباتیشدن آن پذیرفته نمیشود.
علل فوق موجب شده است مردم برای حفظ سلامتی خویش به طبهای بدیل و حتی خوددرمانی روی آورند و درمان خود را از راههای دیگر جستوجو کنند تا شاید سلامتی خود را بازیابند.
۲٫ عامل دیگری که موجب شده است طب بدیل در این روزها و در ارتباط با بیماری کووید ۱۹ مورد توجه مردم قرار گیرد به ماهیت این بیماری برمیگردد. بسیاری از نشانههای این بیماری مانند سردرد، آبریزش بینی، بدندرد، تنگی نفس، تب و لرز، اسهال و تهوع و … شباهت فراوانی با بیماریهایی چون سرماخوردگی، گرمازدگی، آنفولانزا، سینهپهلو و … دارد. این بیماریها در طبهای بدیل روشها و درمانهای خاص خود را دارند که در بسیاری از موارد نیز در درمان بیماری موفق عمل کرده و مؤثر واقع شدهاند.
در واقع داروهای گیاهی فراوانی وجود دارند که میتوانند بیماریهای فوق را درمان کنند. این روشهای درمانی نسبت به فرایند درمان پزشکی بسیار کمهزینه هستند و در مواردی عوارض دارویی کمتری نیز دارند. علاوه بر این، رابطه رسمی و نابرابری که میان پزشک – بیمار شکل میگیرد و بر اساس آن پزشک / کادر درمان روشها و نسخه خود را بر بیمار تحمیل میکنند در طب بدیل به حداقل میرسد و رابطه برابرتر و گاه اولیهتری شکل میگیرد که بیمار انگیزه بیشتری برای مشارکت در امر در درمان مییابد.
یکی دیگر از ویژگیهای بارز این بیماری آن است که در افراد مختلف به گونههای متفاوت عمل میکند، ظاهری ساده اما باطنی پیچیده دارد. کودکان بهندرت به آن مبتلا میشوند و کسانی که بیماریهای زمینهای نداشته باشند ممکن است به صورت خفیف به ویروس آلوده گردند و آسیب چندانی از آن نبینند. اما عملکرد ویروس در مورد کسانی که بیماریهای زمینهای قلبی، ریوی، تنفسی، مغزی و … داشته باشند یا در مرحله پیری باشند، بیرحمانه است و در اکثر موارد به مرگ و میر مبتلایان منجر میگردد. این تعداد ممکن است کمتر از ۵% کل مبتلایان باشند اما چون میزان همهگیری در حد بالایی است به همان نسبت میزان مرگ و میر نیز افزایش مییابد. طب بدیل آن بخش ساده و ظاهری را هدف قرار میدهد و برای درمان آن دارو و روش خاص خود را ارائه میکند.
کسانی که به صورت خفیف به بیماری کووید ۱۹ مبتلا میگردند به احتمال قوی تمایل زیادی برای استفاده از طب بدیل و حتی خوددرمانی دارند و با توجه به شبکه روابط اجتماعی واقعی و مجازیی که در جامعه وجود دارد افرادی که احساس میکنند از طریق طب بدیل، بیماریشان بهبود یافته است، اطلاعات و تجربیات خود را در اختیار دیگران قرار میدهند و به دلیل سادهسازی فرایند درمان، چون این تصور وجود دارد که روش درمانی موفقی داشتهاند، دیگران نیز از آنها پیروی میکنند و به صورت شفاهی، با استفاده از زبان عامیانه و غیررسمی در سطح جامعه رواج مییابد.
۳٫ ماهیت بیماری و نحوه تعامل مواجهه انسان با سلامت نیز یکی دیگر از عواملی است که بر استفاده از طب بدیل تأثیر میگذارد. انسان وقتی بیمار میشود شتاب فراوانی برای دستیابی به سلامتی دارد و وضعیت بیماری برای وی غیر قابل تحمل است. در نتیجه به هر روشی توسل میجوید تا هر چه سریعتر بتواند سلامتی خود را بازیابد.
بیمار در مراحل اولیه ممکن است به علم پزشکی اعتماد کند و با مراجعه به مطب پزشکان یا بیمارستان روند درمان را آغاز کند اما اگر فرد با یک «درد بیدرمان» مواجه باشد و یا روند درمان به زمان طولانی نیاز داشته باشد، آنگاه پای طب بدیل، به میان میآید و نسخههای آن تجویز میشود. برای فرد بیمار، آن چه اهمیت دارد، امر درمان است و مهم نیست از چه طب، از چه روش یا درمانی برای رسیدن به این هدف بهره گرفته میشود، مهم آن است فرد بتواند سلامتی خود را به دست آورد و از بیماری رهایی یابد.
نکته دیگر در این مورد آن است، تجربه زیسته بیماری حکایت از آن دارد که هر چه فرایند یافتن درمان برای بیماری، دیرتر میسر گردد امکان «رازآلود»ی آن بیشتر میشود و کسانی که در این زمینه خود را رازورز و صاحبنظر میدانند، برای در دست گرفتن ابتکار عمل تلاشهای خود را آغاز و روشهای مناسب و نحوه برخورد با بیماری را با توسل به جادو و رازها و البته با سادهسازی تمام، ترویج میکنند.
شاید اگر علم پزشکی در مدت زمان کوتاهی میتوانست واکسن یا درمان بیماری کووید ۱۹ را به بازار عرضه کند، زمینه برای طبهای بدیل تا این حد فراهم نمیشد که عرض اندام کنند و روشهای درمانی خود را مطرح نمایند. سلامت نه تنها از نظر جسمانی برای فرد دارای اهمیت است به لحاظ روانی و اجتماعی نیز از اهمیت برخوردار است لذا سرعت عمل در یافتن درمان میتواند به رقابتی که اکنون میان طبهای بدیل با یکدیگر و با علم پزشکی از سوی دیگر درگرفته است، پایان دهد در غیر این صورت، جایگاه علم پزشکی بیش از پیش متزلزل خواهد شد. با توجه به این که طب بدیلی که بیماری و درمان آن را رازآلود میداند برخی از نهادهای قدرت را در اختیار دارد از فرصت پیشآمده استفاده کرده و بر شکاف معرفتی خود با علم پزشکی تأکید بیشتری میکند و پروتکلهای بهداشتی را نادیده میگیرد. حضور در بخش معنوی ساختار قدرت، نظام رسمی پزشکی و دستورالعملهای آن را که تاکنون موفقیت چندانی نداشتهاند به چالش کشیده است و به معنویت و باورهای دینی و حتی خرافی به مثابه روش و راهی برای درمان کرونا اشاره میکنند.
*جامعه شناس
نظر شما