در آنکه مسئولان و منتخبان یک جامعه به حق عصاره فضائل شهروندان آن هستند شکی نیست. با آنکه علاقهمندم در سطح ملّی برای این گفتار، مصادیق برشمارم لیکن به علت رعایت اختصار تنها به ارومیه و مشخصا به نهاد شورای شهر آن اشاره خواهم نمود.
پنج دوره از عمر این نهاد مردمی که وظیفه اصلی و اساسی آن چیزی جز انتخاب شهردار، تصویب بودجه و نظارت بر عملکرد شهرداری نیست، میگذرد و انتظار آن بود که دست کم در ارومیه با گذشت این همه سال بر کیفیت انتخاب اعضا افزوده شود اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه با افزایش تنشهای قومیتی که با هدف سرپوش گذاشتن بر ضعف و عملکرد کاندیداها در عرصههای انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای شهر به راه افتاد!
روز به روز بر راهیابی افراد غیرمتخصص و به قول مهران مدیری در سریال مرد هزارچهره "آدم های اشتباهی" به این پارلمان محلی افزوده شد.
در کمتر شهری در ایران خواهید دید که شهردار در انتخابات شورای شهر لیست انتخاباتی ارائه دهد و تمام توان خود را در ظاهر و مجموعه شهرداری را در باطن برای پیروزی این لیست به کارگیرد و اتفاقا نتیجه بگیرد و ماحصل آن منجر به تولید کلید واژه جدید "شورای شهرداری" و استفاده از آن به جای "شورای شهر" در بین صاحبنظران و نخبگان آن جامعه شود.
همانطور که پیش از این نیز گفته شد و در محافل و نوشتارهای دیگری نیز بارها برآن تاکید کردهام در کالبد سیاسی ارومیه و آذربایجان غربی "قومگرایی، نژادپرستی یا حتی اصطلاح جدید هویتطلبی" و هر حرکتی که در این راستا صورت میگیرد صرفا و صرفا سرپوشی برای عملکردهای ضعیف و شانه خالیکردن از زیر بار مسئولیت است.
مدیران و منتخبان مردم دیگر رگ خواب شهروندان به دستشان آمده است. هر چندماه یک بار با یک نطق، یک واکنش، یک بنر، یک مصاحبه، یک تابلو، یک توهین و... شهروندان را از مطالبهگری به حق خود و نقد عملکردشان به سمت درگیر شدن به کشمکشهای قومی با یکدیگر میکشانند و خود در سایه نشسته و به ریشمان میخندند، حال چه کُرد باشیم و چه آذری.
باور بفرمایید شهروندان آذری به مراتب بیشتر از این ماجرا آسیب دیدهاند لیکن در ظاهر دلخوش به برخی شعارها و حرکات نمایشی نمایندگان و مسئولان هستند! غافل از آنکه در ورای این جنگهای زرگری جیبهای اضافی آن حضرات نیز پرشده و صرفا بدبختی و قرار گرفتن در ردیف آخر شاخصهای توسعه برای شهروندان باقی مانده است.
القصه! در ۲۲ شهریورماه سال جاری و پس از به تعویق افتادن نزدیک به یک ماه، جلسه شورای شهر ارومیه برای انتخاب اعضای هیأت رئیسه در سال چهارم دوره پنجم شورا برگزار شد.
با رویگردانی علیزاده امامزاده یار سابق شهردار به سمت وحید جلال زاده از نمایندگان مردم ارومیه که منتقد شهردار به حساب میآید، به مانند روز مشخص بود که علیزاده در سال آخر شورا دستش از صندلی ریاست کوتاه خواهد بود هرچند طبق شنیدههای مؤثق او به همراه ابراهیمی خواستار توافق با جمع ۴ نفره اعضای کُرد شورا به منظور حفظ جایگاهش و متقابلا سهیم کردن اعضای این جمع در هیأت رئیسه و ریاست کمیسیون ها بوده اما ظاهرا تلاشهایش به جهت همراهی نکردن ۲ عضو کُرد به شکست انجامید( نظر و نفوذ شهردار در همه جا حاکم است و مریدانش در همه جا حضور دارند؛ این یک قانون نانوشته است) و نهایتا مطابق پیشبینیها، بخشایشی از مدیران سابق شهرداری و یار ثابت شهردار بر صندلی ریاست تکیه زد.
اعضای هیأت رئیسه با ۷ رأی از ۱۱ رأی موجود انتخاب شدند و رقبایشان نیز هرکدام ۴ رای از آن خود کردند که این نظم در تعداد آراء، خود به صورت عریان و واضح خواستگاه رأیها را به نمایش میگذاشت! لیکن آنچه باعث شگفتی این قلم شد اظهارنظرهای ضدونقیض برخی از اعضا در خصوص این انتخابات بود!
حسین پناهی که به عنوان سخنگوی شورا در سال آخر انتخاب شده است و خود نیز در این دوره از نردبان مخالفت با شهردار وارد شورا شد! در اظهاراتی گفته که برای جلوگیری از تنشهای قومی ۷ نفر از اعضای شورا به اجماعی برای دستیابی به چنین ترکیبی، رسیده اند!
اگر کسی نداند فکر میکند مشخصه و وجه اشتراک این جمع ۷ نفره بنابر گفتههای پناهی که در راستای جلوگیری از تنش قومیتی در این شهر به وجود آمده، هرچیزی میتواند باشد مگر "قومیت" اما متاسفانه تنها اشتراک ترکیب موافقان و مخالفان شهردار در این جمع ۷ نفره فقط هم نژادبودن و یک قوم بودنشان است!
نکته قابل توجه دیگر اظهارات علیزاده امامزاده است. او که مدعی صندلی ریاست بود و برای حفظ آن تلاشهای زیادی نیز انجام داده بود. حال پس از ناکامی در این ماجرا برای حفظ ظاهر، گفته است که هیچ فشار و دست پنهانی در انتخابات هیأت رئیسه دخیل نبوده است!
علیزاده در این اظهارات تاکید میکند که آرای اعضا در انتخاب مابین "حسین بخشایشی" و "عادل فتاحی" برای کرسی ریاست شورا و انتخاب "رسول اصغرزاده" و "عبدالرحمن نقشین" برای کرسی " نائب رئیسی" صرفا بر اساس توانایی و تجربه افراد بوده و هیچ گونه موضوع قومیتی در آن دخیل نبوده است! حال آنکه در واقعیت امر اشخاصی که رکوردار طولانیترین عضویت در نهاد شورای شهر در سطح کشور هستند و یا سابقه طولانی مدیریتی را در کارنامه خود دارند کنار گذاشته شده و افرادی دیگر انتخاب شده اند. در مجموع همین نگاهها و ملاک های قومی و نژادی هستند که این شهر را تبدیل به گورستان استعدادها کرده و دود آن نیز به چشم تمام شهروندان رفته، میرود و در آینده نیز خواهد رفت!
در هرحال بر آن دسته از اعضای شورای شهر که با اظهارات ضدو نقیض خود پیرامون تفسیر "قومگرایی" میخواهند انتخاب صد درصد قومگرایانه هیأت رئیسه را تطهیر کنند، گلایهای نیست! زیرا همانطور که گفتم این حرکات لازمه بقای قدرت مردمی در این شهر و حفظ کرسی است و تا فردا روزی که شهروندان این شهر از هر قوم و مذهبی و با هر اعتقادی از مسئولان و منتخبان خود عملکرد مطالبه نکنند و سنگ محکشان، توانایی و شایستگی مسئولان نباشد، درب بر همان پاشنه خواهد چرخید و متاسفانه روزی از خواب غفلت برخواهیم خواست که دیگر شهرها در توسعه شهری و انسانی در صدر هستند و ما همچنان سرگرم و مشغول در بازی و جنگ زرگریای که مسئولان و منتخابانمان برایمان پایهریزی کردهاند!
نظر شما