در تمامی این سال های اخیر وقتی اسم آموزش و پرورش سقز را میشنوی بی اختیار و ناخودآگاه نام یک نفر پشت بندش ظاهر میشود. به اصطلاح اهالی سینما "فید این" میشود. نامی که تثبیتش در ذهن نه به خاطر نام خانوادگی آهنگینش که به خاطر پُرکار بودن و دلسوز بودنش است.
مردی آرام و بیصدا که مستقل است و هیچ وابستگی به هیچ جریانی نداشت. با هیچکس صنمی نداشت. حرفش یک چیز بود کار و کار.
سال 83اولین بار با او در کلاسهای ضمن خدمت زبان انگلیسی آشنا شدم. آقای غفاری مدرس زبان بود هنگامی که سوال میپرسید یک نفر آن جلوها نشسته بود و در حالی که همه ساکت بودند تنها او بود که جواب سوالها را به انگلیسی میداد.
او فوق دیپلم ریاضی داشت اما لیسانس و فوق لیسانسش مدیریت است. از منطق ریاضی بهره گرفت و آن را با روابط انسانی در هم آمیخت. مدیریت او نه سنتی و بر پایهی تحکم که مدرن و بر مبنای روابط انسانی بود.
نارساییهای آموزش و پرورش در این کشور و شهر بر کسی پوشیده نیست. اما بودند و هستند مردان و زنانی چون او که نه بر حسب وظیفه که بر حساب عشق برای آموزش زحمت کشیده و میکشند. رنج دوران میبرند و آرام مشغول میشوند، کار میکنند و بی صدا میروند.
او برای آموزش و پرورش سقز زحمت کشید و رد پای او در مدارس این شهر مشهود است. او "دستان" بزرگی داشت برای مرمت، تعمیر و ساختن مدارس در این شهر.
او "توفیق" زیادی به دست آورد از جمله در جذب سرمایه برای ساختن مدارس شهری و روستایی، اعتمادسازی برای همت در ساختن مدرسه توسط خیرین مدرسه ساز، در هوشمند سازی مدارس شهری و روستایی، در تعمیر و بازسازی مدارس فرسوده، درتجهیز مدارس به سیستم گرمایشی جدید و حذف بخاریهای نفتی در تمامی مدارس شهری و روستایی.
اگر این موارد و موارد بسیاری دیگر از "توفیق" او دیده نشد تنها و تنها به این دلیل بود که او اساسا اهل هیاهو و تبلیغات نبود. او اهل بولد کردن نبود. او کاری کوچک را بزرگ جلوه نداد بلکه هیچ کاری را درخور ستایش برای خود ندانست. او کار را نه برای رضایت بالا "دستان" که برای نفس کار انجام میداد. به واقع اینها و مواردی از این دست اغراق نیست اگر کم نباشد.
آنچه گفته آمد بخش کوچکی از "توفیق" او است در آموزش و پرورش سقز. تنها کسی که در تمامی این سالها مسلط به همهی امور اداری، آموزشی، خدماتی و مالی در اداره آموزش و پرورش سقز بود؛ همو بود.
آخرین راه چاره بسیاری از گیر و گرفت های آموزش و پرورش سقز در "دستان" توانمند او بود. این یک داستان نیست این یک "دستان" است.
"توفیق دستان" مردی آرام، صبور و توانمند. مردی که برای هر کاری دنبال راه حل بود تا حذف صورت مساله. با تجربهترین فرد در اداره آموزش و پرورش سقز در تمامی این سالها.
سرت سلامت مرد. همیشه بردوام باشی و ماندگار. حال میتوانی با طیب خاطر و "دستان" پُر بروی و در جایی دیگری به رسالت معلمی خود بپردازی. رسالتی که روز اول همه متعهد به آن بودیم و به شوق آن وارد آموزش و پرورش شدیم.
چنین است و چنان است روز و روزگار ما. زنان و مردانی که "دستان" پُری دارند میروند و مردان و زنانی میآیند با دستهای خالی. باشد که آنان نیز چون "دستان" ما پُر بروند و یادگاری از خود برجای بگذراند تا نقش دیگری بزنند رنگین بر تارک این شهر خاکستری.
(توفیق دستان معاون پشتیبانی و توسعه مدیریت مدیریت آموزش وپرورش شهرستان سقز بود که جایش را به فرد دیگری در این سمت داده است.)
نظر شما