بارها کارشناسان و مسئولان در مورد ظرفیت های مهم برای توسعه در مناطق غرب کشور خصوصاً کردستان سخنان و شعارهای جذاب بیان کرده اند، اما این ظرفیت های بالقوه تا به حال آنطور که باید بالفعل نشده اند، فکر می کنید چه عوامل بازدارنده ای در برابر بالفعل شدن این ظرفیت ها وجود دارد؟
موانع پیش روی استفاده از ظرفیت ها و استعدادها و داشته های خدادادی برای توسعه به طور کلی در کشور وجود دارد اما می توان گفت در استان کردستان موانع پیش روی استفاده از این ظرفیت ها حاد تر هستند، شاید در کل کشور یک سری دلایل کلی وجود دارد که ظرفیت های بالقوه تبدیل به بالفعل نشده اند اما در استان کردستان این دلایل تا حد زیادی شدیدتر بوده و دلیل آن هم عوامل نهادی است و به غلبه نگاه «مرکز- پیرامون» در مسائل توسعه ای ایران بر می گردد.
یکی دیگر از عوامل توسعه نیافتن استان مسائلی بود که در جنگ ایران و عراق وجود داشت، استان کردستان به دلیل اینکه یک استان مرزی است طبیعتا آسیب های به مراتب بیشتری از این مسئله دید.
قاعدتا بعد از پایان جنگ باید تغییر رویکردی از بعد مدیریتی در استان را شاهد میبودیم که این مهم آنطور که انتظار می رفت اتفاق نیفتاد.
مدیران چه در سطح کلان و چه در سطح استان که امر اجرا بر عهده دارند؛ نتوانسته اند این تغییر نگاه را ایجاد کنند یا اگر در حرف هم بر آن تاکید شده است در عمل نتوانستند آن را اجرایی کنند و نتوانسته اند ظرفیتهای بالقوه استان به نسبت آنچه در شتاب توسعه در استانهای دیگر کشور بعد از جنگ شاهد بودیم، استفاده کنند.
برای رفع این عوامل بازدارنده چه اقداماتی باید از سوی دستگاه های متولی از یک سو و مجامع علمی و دانشگاهی از سوی دیگر انجام شود؟
باید این موضوع را بپذیریم که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی است؛ یعنی بخشی از اقتصاد کشور، در حد بیش از ۵۰ درصد پیوسته و به صورت مستقیم در دست دولت بوده و مابقی آن هم به صورت غیر مستقیم دولت در آن دخیل است در این راستا دولت باید پای کار بیاید تا بتواند عوامل بازدارنده را شناسایی کند و در رفع آن چاره ای بیندیشد.
به نظر بنده امر بسیار پیچیده ای نیست، اما این را هم باید گفت رفع عوامل بازدارنده در یک سال یا دو سال نمی تواند عقب ماندگی هایی که در طول سالهای مختلف انباشته شده را جبران کند اما با توجه به اینکه اقتصاد کشور یک اقتصاد دولتی است باید دولت در یک دوره زمانی ۵ تا ۱۰ ساله، در امر سیاستگذاری و بودجهریزی یک تبعیض مثبت داشته باشد که بتواند عقبماندگی استان را برطرف کند.
برخی از صاحبنظران معتقدند «توسعه» نیازمند «گفتمان سازی» است و این گفتمان سازی در استان کردستان به طور خاص و مناطق غربی به طور عام انجام نشده است، نظر شما در این باره چیست؟
برای مرتفع شدن مسائل و موانع توسعه در استان باید از «گفتمان سازی» استفاده شود. «گفتمان سازی» می تواند یک همگرایی را میان صاحبان قدرت، صاحبان اندیشه و صاحبان ثروت ایجاد کند در واقع گروه ها میتوانند با همگرایی و هم افزایی در جهت توسعه استان کردستان نقش سازنده ایفا کنند. اما این مسئله هم به این سادگی نیست ما یک پراکندگی را در میان گروه های مختلف شاهد هستیم بالاخره صاحبان ثروت دلایل خودشان را برای عدم سرمایهگذاری در استان کردستان دارند.
صاحبان قدرت هم که مدیران استانی هستند رویکرد خاص خودشان را دارند و همچنین افرادی که میتوانند تغذیه اندیشه کنند آنها هم یک مسائل و نظارت دیگری دارند. اجرای شدن این مهم تا حدی سخت است گرچه باید اقداماتی در این زمینه انجام شود.
اگر قرار باشد چند حوزه مشخص برای افزایش رشد اقتصاد در استان کردستان مورد توجه قرار گیرد به نظر شما اولویت با کدام حوزهها است؟
یک واقعیت را باید در نظر گرفت که هر منطقهای دارای مزیتهایی است و بر اساس آن مزیتها باید اولویتها را تعیین کرد. اما یک نکته دیگر در امر پیشرفت و توسعه هر منطقه وجود دارد و در تمام دنیا به این شکل بوده و آن هم اهمیت دادن به «صنعت»در امر توسعه و در پیشرفت یک منطقه است.
صنعت با توجه به اثر و کار کردی که دارد باید مورد توجه قرار بگیرد و در صنایع پیشران هم که ارتباط های پسین و پیشین بیشتری را دارند باید در نظر گرفته شود. در این راستا اگر صنعت تقویت شود بخش کشاورزی و بخش خدمات رشد چشم گیری پیدا می کند و صنایع پیشران هم که در بخش صنعت وجود دارند کارکرد خود را میتوانند نسبت به صنایع کوچکتر به صورت گستردهتری داشته باشند.
با توجه به خشکسالیهای پی در پی و کمبود منابع آبی آیا کشاورزی همچنان می تواند به عنوان موتور محرک کردستان و غرب کشور نقش ایفا کند؟
«کشاورزی» قسمت عمدهای از تولید استان کردستان را در بر میگیرد و می تواند اثر مثبت داشته باشد اما اینکه ما فرض میکنیم که کشاورزی بهتنهایی میتواند اقتصاد استان را حرکت دهد یک انتظار سنگین است و نمی تواند در مورد آن قاطعانه صحبت کرد. اما باید توجه کرد بخش کشاورزی به عنوان یکی از بخشهای مهم ازجمله برخورداری از منابع آبی در امر توسعه و پیشرفت استان دخیل است.
از نظر شما میتوان از ظرفیت مرز برای توسعه استفاده کرد، اگر نظرتان مثبت است آیا آنچه اکنون مشاهده میشود در مورد مرزها در مسیر درست قرار دارد؟
در امر اقتصاد باید از مرز و ظرفیت های مرزی استفاده کرد و با توجه به اینکه در استان کردستان نزدیک به هفت میلیارد دلار مراودات تجاری با کردستان عراق از طریق مرز باشماق صورت میگیرد این به تنهایی گویای این مسئله است که بدون شک استان یکی از مزیتهای اساسی برای تجارت را در اختیار است.
در واقع اگر از ظرفیت و پتانسیلهای مرز به درستی استفاده شود نه به شکل کنونی که به معابر کولبری تبدیلشده و متأسفانه در این زمینه شاهد حوادث ناگواری نیز هستیم، برای مثال ایجاد منطقه آزاد تجاری می تواند پتانسیلهای زیادی را به وجود آورد و به عنوان پیشران در امر توسعه تجارت استان عمل کند. لذا اگر بتوانیم منطقه آزاد را با بهبود ظرفیت های مرزی در سایر مناطق که مراودات تجاری داریم ترکیب کنیم قطعاً می توانیم در امر توسعه و پیشرفت استان شاهد تغییرات ملموسی باشیم.
اکنون زمان مناسبی برای ایجاد کارخانه فولاد در کردستان است؟ (تفاهمنامهای در یک ماه گذشته برای این کار بین استانداری و ذوبآهن اصفهان امضاشده است)
در مورد توسعه صنعت فولاد یا کارخانه فولاد در کردستان به نظر من هر صنعتی که سنگین و به نوعی پیشران است باید از آن استقبال کرد. با توجه به اینکه اقتصاد ما اقتصاد دولتی است و به عنوان مثال اگر در اصفهان پیشرفت توانسته خود را به خوبی نشان دهد این بهواسطه سرمایهگذاران دولتی است که در بخش فولاد و یا صنایع مرتبط سرمایهگذاری شده است.
قطعاً اگر یک صنعت همانند فولاد در استان کردستان به وجود بیاید با توجه به ارتباطات پسین و پیشین و اثراتی که به بخشهای بالادست و پاییندست صنعت فولاد است می توانیم امیدوار باشیم که شاهد اثر مثبت در این حوزه باشیم در واقع تمامی صنایعی که به نسبت سنگین هستند و ارتباطات بالا و پایین پیشین دارند باید ما استقبال کنیم چراکه صنعت فولاد در این زمینه می تواند نقش اساسی را ایفا کند.
گفت و گو: نشمین نوشادی
نظر شما