به گزارش خبرنگار کردپرس، اخبار خودکشی کودکان این روزها در رسانه ها مطرح می شود و هر بار این دست اخبار شوکی به جامعه وارد کرده و متاسفانه زود فراموش می شود. کرونا هم مزید بر علت شده و با تدوام این بیماری آثار آسیب های روحی و روانی آن بر کودکان مشهود است.
هادی شریعتی فعال حقوق کودک به خبرنگار کردپرس می گوید: اخبار خودکشی کودکان موجهای زودگذری هستند که در جامعه ایجاد میشوند و بعد از فروکش کردن موج اجتماعی همه چیز ناتمام باقی می ماند. اگر رسانهها، سازمانهای دولتی و مدنی به ماجرای غمانگیز خودکشی کودکان هم به شکل یک موضوع مقطعی نگاه کنند در سالهای بعد با مشکلات پیچیدهتری مواجه خواهیم شد.
خودکشی در کودکان چگونه و چرا اتفاق می افتد؟
او ادامه می دهد: در ارتباط با خودکشی کودکان به نظرم در ابتدا بهتر است نگاهی به سالهای گذشته داشته باشیم تا مسئله دقیقتر ریشه یابی شود. اگر در چند سال اخیر اخبار مرتبط با کودکان را بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد آسیبی تحت عنوان «خودکشی کودکان» که امروز تبدیل به یک «بحران اجتماعی سهمگین» شده، قبلتر و در سالهای گذشته نشانهها و علائماش وجود داشته و حتی هشدارهای متعددی نیز در این خصوص داده شده اما متاسفانه این علائم و هشدارها نادیده گرفته شده است!
چند سال قبل براساس پژوهشی که در همان دوره انجام شده بود یک گفتگوی رسانهای داشتم، در آن گفتگو اعلام کردم؛ تعدادی از «کودکان کار در خیابان» که در شهر تهران مشغول و مجبور به دستفروشی هستند درگیر خشونتهای درونی شدهاند که در نتیجه آن دست به رفتارهای مخربی مثل خودزنی و خودکشی میزنند.
شریعتی اضافه می کند: براساس یافتههای ما «خشونت علیه خود» در کودکان کار دلایل پیچیده و متعددی داشت، یکی از آنها ساختار خشن شهری و فضای سرد و ملتهب خیابانهای شهرهای همچون تهران و تاثیر آن بر روان و زیست کودکان بود، همچنین وجود خشونت اقتصادی که به تبعیض و ناکامی ختم میشود نقش پر رنگی در شکلگیری تمایل به خودکشی در کودکان کار داشت. در همان سال برخی از فعالین اجتماعی در برابر آن مصاحبه موضع سختی گرفتند و با چیزی شبیه به انکار که منشا آن عدم شناخت بود، واکنش نشان دادند.
ضعف اساسی سازمان های دولتی و مدنی در حوزه کودکان
این فعال حقوق کودکان می گوید: در واقع تعدادی از سازمانهای مدنی به دلیل توجه بیش از حد به کارهای خدماتی دچار ضعف اساسی در شناخت و آگاهی نسبت به آسیبهای جدید و رو به رشد کودکان در کشور شدهاند. اصولا ما در سازمانهای دولتی و غیر دولتی با مشکلاتی مواجه هستیم که گاهی همان مشکلات حل آسیب اجتماعی را سختتر میکند. در بخش دولتی، برخورد سیاسی و امنیتی با مسائل اجتماعی باعث شده که آسیبهای موجود در حوزه کودکان درست و به موقع شناسایی نشوند و به نوعی در پنهان رشد کنند!
شریعتی بیان می کند: در حوزه مطابهگری نیز برخی از سازمانهای مدنی حوزه کودکان به سمت فعالیتهای خدماتی و خیریهای تغییر جهت دادهاند، فعالیتهای محدود خدماتی آن هم در چند منطقه محدود. یا اینکه در بعضی مواقع شکل مطالبه گری آنها بی اثر است و واکنشها تناسبی با بحران موجود ندارند.
او تاکید می کند: به همین دلایل است که در اکثر مواقع کاربران فضای مجازی و رسانههای مردمی چندین گام جلوتر از سازمانهای دولتی و غیر دولتی حرکت میکنند و معمولا دولت و انجیاوها با تلاش کاربران فضای مجازی آسیب را شناسایی میکنند!
به طور مثال زبالهگردی کودکان، کولبری و اخیرا خودکشیهای سریالی کودکان و نوجوانان زمانی در سازمانهای دولتی و غیر دولتی به صورت جدی مطرح شد که کاربران در فضای مجازی مشکلات این بخش را به شکل ویژهای در رسانههای منتشر کردند.
تبدیل یک آسیب اجتماعی به بحران اجتماعی در آسیب شناسی دیر هنگام
حقوقدان و فعال حقوق کودکان می گوید: اصولا وقتی یک پدیده و آسیب اجتماعی دیرشناسایی میشود نتیجهاش همین میشود که در سالهای بعد به جای آسیب اجتماعی با یک بحران اجتماعی به اسم «خودکشی کودکان» مواجه میشویم و موضوع دیگری که به این بحران دامن میزند موجهای زودگذری است که در جامعه ایجاد میشوند، موجهای هیجانی که برخی سازمانها، فعالین اجتماعی و مسئولین را به سرعت و ناگهانی به سمت یک مسئله خاص جهت میدهد و به صورت همزمان چند سازمان دولتی و غیر دولتی روی همان موجی که در جامعه ایجاد شده متمرکز میشوند و باقی مشکلات کودکان رها میشود، اتفاقی که می افتد بعد از فروکش کردن موج اجتماعی همه چیز ناتمام باقی می ماند و اصولا مسئله گروه هدف حل نمیشود!
نمونه بارز این موج پرداختن به مشکلات کودکان زبالهگرد در یک دوره خاص و رها کردن ناگهانی مشکلات آنها بود، بدون اینکه تغییر محسوسی در شرایط ناگوار آنها ایجاد شود.
او اضافه می کند: این بحثها مطرح شد تا به اینجا نتیجه برسیم که اگر رسانهها، سازمانهای دولتی و مدنی به ماجرای غمانگیز خودکشی کودکان هم به شکل یک موضوع مقطعی نگاه کنند در سالهای بعد با مشکلات پیچیدهتری مواجه خواهیم شد.
عوامل پنهان و فراموش شده در بررسی آسیب های روانی بر کودکان
شریعتی با اشاره به اینکه یکی از اصلیترین جنبههای که باید در موضوع خودکشی کودکان در نظر گرفت، بررسی روانی موضوع است، می گوید: تجزیه و تحلیل این بخش را باید به روانشناسان و متخصصین امر سپرد. ولی اصولا هر آسیبی را باید از چند بُعد و به شکل ریشهای و هم جانبه بررسی کرد. ما این روزها دائم میشنویم یا میخوانیم که "کودکی به خاطر نداشتن تلفنهمراه خودکشی کرد" یا جملههای شبیه این که تیتر میشوند!
این تیترها باعث میشوند که سایر عوامل که احتمالا نقش مهمتری در این خودکشیها دارند پنهان بمانند، بدون شک نداشتن گوشی و عدم امکانات آموزشی برای یک دانش آموز میتواند آسیبهای روانی متعددی ایجاد کند این محرومیت شاید آخرین دلیل برای پایان دادن به زندگی باشد اما تنها دلیل برای این اقدام نیست، اگر چند قدم عقبتر برویم متوجه میشویم قبل از اقدام به خودکشی مشکلات دیگری نیز وجود داشته که کودک را کامل محاصره کرده است.
او تصریح می کند: خشونتهای اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی، ویژگی جغرافیایی شهر و منطقه، سنتهای دست و پا گیر و آزار دهنده و از همه مهمتر نادیده گرفتن و فراموش شدن، همه این عوامل میتوانند در خودکشی کودکان نقش فعالی داشته باشند. مجموعهای از شرایط طاقتفرسا که یک کودک را به مرحلهای میرساند تا مجبور شود بین مرگ و زندگی به ناچار مرگ را انتخاب کند. اینها را بگذارید کنار محرومیتهای که در حوزه خدمات بهداشت روان در مناطق دورافتاده، روستایی و شهرهای مرزنشین وجود دارد!
عدم شناخت فعالان اجتماعی نسبت به شرایط هر منطقه و نبود برنامه در سازمان های متولی
او با اشاره به تعدادی از این خودکشیهایی که در کرمانشاه، ایلام و برخی از شهرهای کردنشین اتفاق افتاده است، بیان می کند: شهرهایی که عموما گرفتار در فقری عمیق، تبعیض و بیکاری هستند و حتی سازمانهای مدنی و فعالین اجتماعی نیز شناخت کافی و درستی نسبت به شرایط اقتصادی، فرهنگ و رسوم آنها ندارند.
شریعتی همچنین با انتقاد از سازمان های متولی امر می گوید: به نظر میرسد وزارت رفاه بخصوص سازمان بهزیستی و همچنین آموزش و پرورش در حوزه بهداشت روان و پیشگیری از خودکشی در کودکان هیچ برنامه مشخص، مدون و کارآمدی ندارند، حالا که آمارها نگران کننده شده، سازمان های مسئول باید به صورت فوری و جدی یک برنامه جامع با همکاری متخصصین حوزههای مختلف تدوین کنند.
او اضافه می کند: اقدام برای تاسیس کلینیکهای مددکاری، ارائه خدمات رایگان روانشناختی در مناطق محروم، کم برخورددار و حاشیه نشین و همچنین استفاده از مددکاران اجتماعی در مدارس میتواند به عنوان اقدامات پیشگیرانه مطرح شوند. از سوی دیگر نقش رسانهها بخصوص صدا و سیما نیز خیلی مهم است، گاهی صدا و سیما با تولیدات خشونتآمیز و مایوس کننده، فضای ناامیدی را در ذهن کودکان گسترش میدهد.
فعال حقوق کودکان در پایان با اشاره به مسئله به فقر و کودکان می گوید: در خودکشیهای اخیر نقش فقر و مشکلات اقتصادی خانوادهها بسیار پررنگ بوده است، در حال حاضر فقر تبدیل به یک مسئله فراگیر شده که حل آن و کاهش تبعیض ناشی از آن در اختیار سطوح بالاتر قدرت است.
گفت و گو/ تانیا شعفی
نظر شما