یکی از ریشه های مهم شکل گیری این مفسده ها را باید در نحوه دستیابی برخی مدیران به جایگاه مدیریتی جستجو کرد. دست یابی به ثروت نامشروع برخی مدیران انگیزه ای برای حریص شدن و گرایش شدید برخی مدیران برای رسیدن به قدرت و پست های مدیریتی را افزایش داده است. بر این اساس مشاهده می شود بعضی مدیران برای رسیدن به پست های مدیریتی دیوانه وار به زمین و زمان خود را آویزان می کنند.
بعضی نیز که طعم لذایذ مسئولیت را چشیده برای ابقا یا ارتقا مسئولیت علاوه بر لگد مال کردن شخصیت و حیثیت سازمانی و همچنین ظرفیت های حقیقی و حقوقی، خود را فدای رسیدن به مسئولیت می نمایند. این قشر از «پست پرستان» از علم و درک و آگاهی اجتماعی بدور بوده و معمولا مسئولیت را فرصتی برای اهدافی خاص دنبال می کنند.
اما در این بین انسان های شرافتمندی نیز یافت می شوند که شرافت و غیرت وجودی آنان اجازه نمی دهد که برای رسیدن به منصب و منزلتی خود را ذلیل نمایند و معمولا چنین افرادی که تعدادشان در جامعه کنونی متاسفانه اندک می باشد کنه و ذات مسئولیت را درک کرده و به خاطر برخی آسیب ها خود را از معرکه و مهلکه مدیریتی بدور می دارند و بعضا که با خود شفاف هستند معتقدند وقتی که نیت سوء استفاده از منصب و جایگاه ندارید چرا مسئولیت پرست باشید؟ بنابراین اگر نیت دزدی و غارت نباشد چه اصراری بر ابقا یا احراز پست مدیریتی وجود دارد؟ در حالی که انسان های پاکدست معمولا در احراز و ابقاء پست های مدیریتی هرگز پیش دستی نمی کنند چون مسئو لیت " جایگاه مسئولیتی " را بخوبی درک می کنند.
عموما تمامی کسانی که خود را برای مسئولیت به در و دیوار می زنند هدفی غیر از خدمت در مجموعه هدف دارند و قاطبه مفسده های ویرانگر ناشی از حضور چنین افرادی در بدنه مدیریت ها بوده است بنابراین وقتی که نیت فاسد باشد خروجی آن مدیر فاسد و فساد در سیستم خواهد بود که با ریشه دارتر شدن آن همانند برخی ادارات با اشتراکات کاری دچار فساد سیستمی گردیده اند که بسیار خطرناک است و هرچه به عمق تر برود فساد ریشه دارتر میگردد و نتیجتا میتوان گفت از فساد چیزی جز فساد صادر نمی گردد.
نظر شما