شه هیدی ئه و رییه ی ویردی زوبانن/ مردن بو عاشق نی هه ر جاویدانن
به گزارش خبرنگار کردپرس، اوایل قرن بیستم جرقه دوستی میرزا «عبدالرحیم وفایی مهابادی» عارف، شاعر و آهنگساز نامور کرد، با «سعید ماملی» زده شد. این دوستی منجر به خلق شاهکارهایی بی نظیر از تلاقی شعر وفایی مهابادی و صدای دلنشین سعید ماملی شد.
سعید ماملی که خود مرید شیوخ گیلانی زاده بود با اجرای این آهنگهای عرفانی خانقاه شمزینان را دو چندان رونق بخشید و این سنتی برای خانواده ماملی شد و این میراث بعد از سعید ماملی برای فرزندش «محمد» هم باقی ماند و استاد «محمد ماملی» به حق میراث دار شاعر نامدار کُرد، ماموستا «وفایی» شد.
اینبار نیز، اشعار ماموستا وفایی با صدای بی نظیر ماموستا محمد ماملی به هر منزلی راه یافت و ورد زبان ها شد. اشعاری که به لطافت برگ گل بودند و در بوستان ماملی رونق گرفتند و محال است که دیگر از یادها بروند.
استاد مسلم قطار و تاجدار هنر و موسیقی کردی
استاد «محمد ماملی»، سال ۱۳۰۴ خورشیدی در محلهٔ «خری» در شهر مهاباد به دنیا آمد تا تاجدار هنر و موسیقی کردی شود. او که خوش صدایی را از پدر به ارث برده بود، با جاذبه صدای گرمش اشعار شاعران نامدار کرد، همچون ماموستا(وفایی، هژار، هیمن، گوران، هاشم نانوازاده و سلیمان امیر عشایری ..) را شمایلی دیگر بخشید.
بیشتر آثار استاد بر این چهار سبک خاص موسیقی کردی استوار بود که شامل؛ بیت، گورانی، قطار (همان شیوه گاتا یا گاتها در آیین زرتشت) و حیران می شد.
ماملی را به حق استاد مسلم قطار، نام نهاده اند. گفته می شود؛ بعد از محمد ماملی، تا کنون کسی نتوانسته همچون او قطار بخواند و هر چه بوده تنها تقلیدی صرف از استاد بوده است.
قه تاریک هاتووه گه وهه ر باریتی/خورشیدی خاوه ر سه ر قه تاریتی
استاد عزیز شاهرخ هنرمند مهابادی و شاگرد ماموستا ماملی، او را استاد مسلم سبک «قطار» می داند و می گوید: «قطار نوعی اهنگ است مخصوص شهر مهاباد، که در دستگاههای شور، ماهور و گاهی در همایون و سهگاه نیز خوانده میشود و ماموستا ماملی استاد مسلم این سبک از موسیقی است».
محمد ماملی در خواندن قطارها و وفایی ها چونان استادانه عمل می کرد که آثارش در این بخش، مکتبی از موسیقی کردی را شامل می شوند. برای نمونه (کانی ئاسکان، له و روژه وه، ده مێک ساقی و ..) شاهکارهای استاد در این فرم به شمار می رود و این ترانه ها و بسیاری دیگر سینه به سینه از پدرش به استاد ماملی به ارث رسیده است.
نیم قرن موسیقی؛ یک عمرعشق و جاودانگی
استاد ماملی در سال 1317 خورشیدی و در سن نوجوانی زمانی که تنها 13 سال سن داشت، نخستین آهنگ خود را اجرا کرد و تا سال 1371، با 54 سال سابقهٔ هنری، بیش از 300 ترانه اجرا کرد. او در سال 1342 سفری به قلادزی و سلیمانیه در کردستان عراق کرد و چند ترانه را هم در آنجا ضبط کرد.
«دایه آمین» همسر ماموستا ماملی می گوید: «ترانههای «ئاگر بارانه» و «لاوه ههی لاوه» اولین سروده رسمی استاد «ماملی» در سال ۱۳۲۱ بود که در منطقه «کانی مام قه مبران» مهاباد ضبط و ثبت شد».
از هنرمند ماملی در مجموع 2 هزار آواز همچون میراثی گرانبها برای ما به جای مانده است. اما در کتابی که با عنوان «بازی بیریان: ژیان و گورانی یه کانی موحه ممه د ماملی» (جلد اول، محمد حسن احمد، بغداد، چاپخانهٔ الحوادث، 1983) درمورد استاد به چاپ رسیدهاست، تعداد ترانههای اجرا شده توسط این هنرمند بیش از 700 ترانه نوشته شدهاست.
او که از خوانندگان مشهور و تراز اول موسیقی کردی به حساب می آید، در زمینه موسیقی های عرفانی، فولکلور و اجرای ساخته هایی از خود و آهنگهایی برگرفته از فارسی و ترکی را کار کرده است. او آهنگهای فولکلوری را که از مناطق منگور، مامش، پیران و ... می گرفت در اجرایشان شیوه خاص خویش را چنان به کار می برد که زیبایی و تاثیر آهنگها را صد چندان می کرد و هنگام استفاده از آهنگ های ترکی و فارسی نیز دارای سبک و سیاق مخصوص به خود بود به نحوی که تشخیص ریشه واقعی آهنگها بسیار دشوار و غیر ممکن می شد
رمز ماندگاری ماموستا ماملی عشق به موسیقی بود
ماملی، موسیقی و آواز خواندن را از کودکی پیش پدرش «سعید ماملی» و در جوانی نزد برادر بزرگترش «حسین ماملی» آموخته و در اجرای آن مهارت خاص داشت. محمد ماملی پرورده حال و هوای 1324 بود ودر آن اوان با ماموستا «هژار» و «هیمن» همدم گشته و بعدا از اشعار زیبای این بزرگان بهره ها برد. آهنگهای «لایه لایه» و «ئه خته ر» «لیلا قاسم» و«کوردم ئه من» یادگار آن دوران هستند.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی در خصوص استاد ماملی می گوید: «هنر محمد ماملی با تمام هنرمندی و نبوغ ایشان یک موسیقی سنگین و مختص خواص جامعه است و اسوه ایی است که تا ابد ماندگار است و رمز ماندگاری ایشان هم عشق به موسیقی بوده است».
«ماملی»، اما عاشق کارش بود و با عشق و علاقه می خواند، او صدای همه بود، از پیر و جوان گرفته تا کوچک و بزرگ و محبوبیتی که او در میان مردمش داشت، مثال زدنی بود. نام او با حرمت گره زده شده و در زمان حیاتش نیز چنان محبوب مردم بود و در دل های مردم جای داشت که به هر کجا پای می گذاشت احترام و عشق مردم به او وصف ناشدنی بود.
یکی از پسران استاد تعریف می کند: روزی با پدرم در حال قدم زدن در شهر بودیم کودکی جلویمان را گرفت و گفت: «ماملی برایم آوازی بخوان!» از جسارت کودک عصبانی شدم و خواستم تا مودب باشد. اما پدرم، ماموستا ماملی گفت: «عصبانی نشو، من برایش آواز می خوانم این کودک از من خواسته و من نمی توانم دل او را بشکنم».
له و ده مه یدا گوی هه لده خه ن بو تاری/له و ده مه یدا «ماملی» ده لی قه تاری
هیمن موکریانی
صدای محمد ماملی زینت بخش محافل و مجالس مردمی بود که به عشق او همچون پروانه به گردش جمع می شدند و صدای او که جنس صدای مکریان بود و صدایی از عمق کردستان، دل ها را شعله ور می ساخت و می سازد.
باغ «مکاییل» مهاباد یکی دیگر از جاهایی بود که در شهر مهاباد مردم به عشق استاد ماملی در آنجا جمع می شدند و استاد برای مردمی که از جنس آنها و برای آنها بود می خواند. پیر و جوان به دورش حلقه می زدند و از این همه لطافت و زیبایی لذت می بردند.
هنرمندی که همیشه برای مردم خواند و تواضعش محبوبیت خاصی از او در بین مردم شکل داده بود و همسرش دایه آمین می گوید: «منزلمان همیشه پر از مهمان بود از راه دور و نزدیک مردم به دیدنمان می آمدند اما حالا او در بینمان نیست و این خیلی دردناک است».
ماموستا هژار مکریانی زمانی که از مکریان و مهاباد دور بود در بخشی از مجموعه شعری که به نام «به ره و موکریان» سروده ، آورده است؛
پیم بلی باغی مکائیلی چونی
هه ر وه کوو پیشوو به رنگ و بونی
بوت ده لێ ماملی روژان و شه وان
هه ر وه ها زۆرن له گومت مه له وان
در تجلیل از مقام هنری استاد «ماملی» می توان به این فرموده ماموستا هژار موکریانی اشاره کرد؛ زمانی که ماموستا «هژار» در عراق به سر می برد در نامه ای به ماموستا «هیمن» خبر می دهد که دیوان شعرش را به نام «بو کوردستان» در تیراژ 10 هزار جلد به چاپ رسانده است و ماموستا «هیمن» در پاسخ می گوید: «این تیراژ بسیار بالاست هزینه اش را چگونه تامین کرده ای؟» ماموستا هژار جواب می دهد: «راستش یک جلد از آن را به «محمد ماملی» هدیه دادم، برایم به مثابه ده هزار جلد است».
نقل است از ماموستا هیمن که فرموده اند؛ «شاعری موفق است که شعرهایش را هنرمندان بخوانند» و همچنین گفته می شود، آن هنرمند موفق است که مردم ترانه هایش را از حفظ باشند.
کدام یک از ما هست آهنگ های استاد ماملی برای خودمان زمزمه نکرده باشیم؟!
«احمد قاضی» مترجم نامدار کُرد مهابادی، گفته بود؛ «کدام یک از ما هست که اگر آهنگ های ماملی را شنیده باشیم با صدای خوب یا بد خودمان، فقط برای یک بار هم که شده آنرا برای خودمان زمزمه نکرده باشیم او اینگونه در دل و فکر مردم جای گرفت چه کسی از پس این کار برمی آید به جز ماملی؟»
ترانه و آثار استاد ماملی چنان در دل مردم رسوخ کرده که هنوز هم بعد از سال ها این ترانه ها از سوی مردم زمزمه می شود. مردم با صدای ماملی اشعار شاعران برجسته کرد را یاد گرفتند و ماملی مدرسه ایی شد برای مردم و عاشقان موسیقی و ادب.
عبدالله ماملی پسر ماموستا می گوید: «ترانه «سه لته نه» که به صورت دو صدایی توسط استاد محمد ماملی و شاعر سلیمان شاوله خوانده شده است، در بخش هنری انستیتوی کرد پاریس به ثبت ملی رسیده است».
شاعر دیگر ترانه های مشهور استاد هم «حاجی هاشم نانوازده» بود، که نقش پررنگی در آثار استاد محمد ماملی داشته است و متاسفانه بسیاری از نام این شاعر برجسته مهابادی بی خبر اند در حالی که بسیاری از زیباترین آثار استاد با قلم این شاعر کمتر آشنای کُرد، مزین شده اند.
کارنامه درخشان استاد محمد ماملی و بیش از نیم قرن خدمت به فرهنگ و ادب و موسیقی کردی، از هنرمندی مردمی که از نوجوانی پا به عرصه موسیقی گذاشته بود، استادی تمام عیار ساخت که مکتب موسیقی کردی شد.
فراموشی گرفت اما از یاد هیچکس فراموش نشد
اما در ۶۵ سالگی، متاسفانه درد و محنت و ظلم و جور روزگار امانش نداد و آلزایمر بی رحمانه، بلبل خوش خوان کردستان را به بستر بیماری کشاند.
شاید آلزایمر آمد تا فراموش کند درد و حسرت ها را و استاد 6 سال با این بیماری مهلک جنگید، فراموشی گرفت و ترانه هایش را هم از یاد برد و تحمل این مسئله بسیار برای علاقهمندانش سخت بود. نکته عجیب ماجرا اما ترانه ایی بود که با وجود بیماری آلزایمر همچنان در خاطر استاد مانده بود؛ ترانه «ماله بابم بی وه فا، سه برم نه ما تا که ی جه فا» سروده دوست و یار شفیقش حاجی هاشم نانوازده، این ترانه را ماموستا همچنان را در بستر زمزمه می کردند.
بعد از سال ها تحمل بیماری، در زمستانی سرد، در سومین روز از بهمن ماه سال 1377، ماموستا ماملی تنهایمان گذاشت و رفت اما صدایش، نامش، آوازه اش و محبوبیت تمام نشدنی اش همچنان در خاطر همه علاقه مندانش زنده است.
حضور 16 هزار نفری مردم در مراسم خاکسپاری ماموستا «محمد ماملی»
محبوبیت استاد ماملی، در روز تشییع پیکر این هنرمند، صحنه های عجیبی خلق کرد، مردمی که از دور و نزدیک و شهرهای اطراف آمده بودند، حضوری پر شور و خود جوش و باورنکردنی که شهر را به حالت نیمه تعطیل درآورد. مراسم توسط مردم با شکوهی خاص انجام شد و گفته می شود در آن روز 16 هزار نفر در مهاباد برای خاکسپاری ماموستای محبوبشان حاضر بودند.
ماموستا ماملی در یکی از ترانه هایش به نام «چی بلیم و چی بکه م» چنین می خواند؛
کفن و دفنم که ن ئا زیزه که م به ره سمی شاهان/ بمخه نه ژیر خاک ئازیزه که م به دیده ی گریان
و مردمش دقیقا با حضور هزاران نفری پیکر ماموستای عزیزشان را به رسم بزرگان و نام آوران از خانقاه شمزینان، محفل همیشگی ماموستا ماملی، تا مقبره الشعرا همراهی کردند تا در کنار یاران دیرنش، ماموستا هیمن، ماموستا هژار و دیگر ادبا، آرام بگیرید.
علاوه بر آن، دیگر سند محبوبیت محمد ماملی این بود که هنگام تشییع ماموستا، مردم پیکر را از خانواده اش گرفتند و گفتند؛ «ماملی متعلق به مردمش است و نه تنها به خانواده اش»
شناسنامه موسیقی کردی، صدای زلال مکریان و کردستان، 22 سال است که آسمانی شده و مقبره الشعرای مهاباد هنوز هم محفل عاشقان استاد است از دور و نزدیک به دورش جمع می شوند و ترانه هایش را می خوانند و تکرار می کنند:
ئه و گوله ی مه شهوری گشت عاله م بوو کوا یادی به خیر/ مه یلی وی ده رمانی ده ردی من بوو کوا یادی بەخیر
گزارش/ تانیا شعفی
نظر شما