خبرگزاری کردپرس _ مفهوم مدیریت استراتژیک و آینده پژوهی، هر دو درباره شناسایی پیچیدگی ها و پویایی های برخاسته از محیط های زیست سازمانی و نیازمندی های مدیران برای تصمیم گیری در چنین محیطی بحث می کنند. با نگاه مختصری به نقش آینده زندگی کرمانشاه در طراحی و تصمیم گیری امروز زندگی جمعی توسعه نیافته آن می توان به اهمیت آینده پژوهی در مدیریت استان پی برد.
استان کرمانشاه که در درجه بندی شاخص های توسعه در انتهای جدول کشوری قرار دارد، در سایه نداشتن معیارهایی برای برنامه ریزی مدون توسعه محور، ضعف های ساختاری را متوجه ساماندهی و بهینه سازی اداره جامعه خود ساخته است. نداشتن سهمی از آینده پژوهی در برنامه های توسعه که از مهم ترین عناصر تشکیل دهنده برنامه های استراتژیک می باشد؛ توجه به آینده نگری و تدوین طرح ها و برنامه ها بر اساس شرایط آتی را برای تصمیم سازان و سیاستگذاران عمومی کرمانشاه سخت نموده است.
عدم توانایی در مدیریت مسئله محور توسعه استان و کم توجهی به هشدارهای استراتژیک سبب گشته است که هیچ برنامه ای در استان منتهی به اهداف توسعه پایدار نگردد؛ زیرا عدم شناسایی و ارزیابی قابلیت های پیشران توسعه تهیه سناریوهای واقع بینانه توسعه محور را غیرممکن ساخته است. نمونه های زیادی را می توان در این زمینه در ساحت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان کرمانشاه برشمرد، از جمله؛ نداشتن برنامه مدون برای رفع معضل مقام اول بیکاری کشوری، ناتوانی در صنعتی کردن کشاورزی و بهینه سازی استفاده از آب های زیرزمینی در این زمینه، دخالت های نمایندگان در کارهای اجرایی و تبدیل به رویه عرفی شدن دستورات نمایندگان بر مدیران اجرایی و غیره را می توان در نداشتن توان مدیریت استراتژیک نام برد. امروزه توجه نکردن به سیگنال های خطر توسعه نیافتگی استان سبب بروز بحران هایی برای تصمیم گیران جامعه گشته است. تصمیماتی که به سهولت بدون توجه به سیگنال های استراتژیک تبدیل به بحران های استراتژیکی برای افق توسعه کرمانشاه گشته است.
عدم توانش مدیران در حل مساِئل و نداشتن ظرفیت های ادراکی لازم پتانسیل و ظرفیت استراتژیک منابع انسانی و مادی استان کرمانشاه را با فرسایشی مهلک توسعه مواجهه ساخته است. از نمونه بارز عدم مهارت حل مسئله و عدم خلاقیت مدیریت استان ناتوانی در جذب بودجه های تخصیص یافته حداقلی به اقتصاد استان و برگشت این بودجه به خزانه کشوری می باشد؛که استاندار محترم بار ها به آن اشاره نموده است. ازجمله ناتوانی مدیران دستگاه ها در تحقق و جذب اعتبارات وبودجه های عمرانی و طرح توازن، ناتوانی در تحقق رشد اقتصادی استان در سال جاری که به گفته رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تعیین رشد اقتصادی هفت درصدی برای استان در سال جاری نیازمند 55 هزار میلیارد تومان اعتبار است که باید از محل منابع مختلف تامین شود در حالی که اقناع سازی منابع داخلی و خارجی تامین کننده این اعتبارات بدون تردید نیازمند قدرت دیپلماسی و چانه زنی بسیار بالای مدیریت استان است که لازمه آن داشتن تفکری استراتژیک مساله محوری می باشد که در توان مدیریت های گذشته گرای منفعل نیست. گواه ادعای ناتوانی مدیران استان در این زمینه سخنان استاندار کرمانشاه در خرداد ماه 1401 می باشد. استاندار كرمانشاه با بيان اينكه هيچ دستگاهي حق ندارد حتي يك ريال از اعتبارات استان را برگشت بزند، گفت: چند وقت گذشته 60 ميليارد تومان از اعتبارات استان به خاطر كم كاري مديري در حال برگشت بود.
مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آیندهنگر، جامعنگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل جامعه امروزی کرمانشاه است. ضعف آینده پژوهی و مدیریت استراتژیک، به عنوان دو وظیفه اصلی مدیریت، از چالش های بزرگ مدیران استان کرمانشاه دردهه های اخیر بوده است. از ضعف های درونی مدیریت استان کرمانشاه در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره نمود: نداشتن بینش های استراتژیک، عدم قابلیت های ادراکی و شناختی مورد نیاز چالش های توسعه کرمانشاه، عدم توانایی در وصل کردن آینده کرمانشاه به برنامه های زمان حال، نا توانی در تعیین عناصر و عوامل و پیش ران های توسعه استان، عدم تمایل به مطالعه نظام مند آینده های ممکن، محتمل و مطلوب زندگی درکرمانشاه، بحران های شناختی در تجزیه وتحلیل منابع مادی و انسانی استان، خطاهای راهبردی در تعیین الگو ها وعوامل تغییر و ثبات برنامه های توسعه محور استان، ناتوانی در شناخت آینده های بالقوه، توانایی بالای مدیران در جذب تهدیدات محیطی و بیرونی، فرصت سوزی های کلان برنامه های مقطعی توسعه، ناتوانی در ارزیابی تاثیرگذاری و تاثیر پذیری متغیر های مانند تنوع فرهنگی تکثر قومیتی بر توسعه استان، نقش عدالت توزیعی بر توسعه، عدم توانایی در نهادینه کردن کارایی تساهل و مدارا بر توسعه درون زاو بسیاری دیگر از نقاط ضعف درونی مدیریت استان که زمینه تبدیل کردن فرصت های بالقوه توسعه استان به تهدیدات بالفعل ضدتوسعه درون زا را مهیا نموده است.
مدیریت استان کرمانشاه بر پایه خوانش های نوین علمی مدیریتی مشروعیت پیش رانی توسعه استان را از دست داده است. آنچه در شرایط کنونی عدم توسعه یافتگی کرمانشاه را به گره کورسر درضعف وناتوانی مدیریتی وصل نموده است: واپس ماندگی علمی مدیریتی است که ریشه در حافظه تاریخی دهه های اخیر دارد. واپسماندگی که استمرار آن می تواند بیرون آمدن از قعر چاه عقب ماندگی توسعه استان کرمانشاه را به رویایی توهم گونه تبدیل نماید. اگر مدیریت کلان استان بدنبال رهایی از وضعیت موجود خود است قبل از هر اقدامی باید سیگنال های ضعف استراتژیک خود را شفاف دریافت نماید و بپذیرد که باید قبل از هر اقدامی دایره مدیریتی خود را از اما واگر های احتمال ساز و ریسک پذیر مدیران فعلی رها سازدو ضمن پذیرش خطا های راهبردی بدور از بحران های شناختی به بازسازی ناوگان مدیریتی خود بر مبنای تفکر استراتژیک مساله محور اقدام نماید.
برای این کار می طلبد که نهادهای علمی انضمامی و نخبگان واقعی جامعه را به آینده پژوهی زندگی محتمل و مطلوب کرمانشاه فراخواند. بدیهی است تبیین و تدوین میثاق نامه استانی و سند توسعه منتهی به افق و چشم انداز ملی می تواند راه و خط مشی نوینی را فرا روی توسعه استان قرار دهد. مدیریت استان برای قرار گرفتن در مدار توسعه ناچار است در فضای نوین جهانی اطلاعاتی ضمن عبور از نظام سلسله مراتبی به نیروهای ایده پرداز و خلاق مجال بهینه سازی منافع عمومی را بدهد زیرا:
مشکلات موجود در سر راه توسعه استان کرمانشاه زمانی قابل حل خواهند بود که بتوان ضمن بررسی علمی وتحلیل داده ای در اندیشکده های تخصصی، برنامه های منطقه ای با توجه به توانش و سبک محلی و در مسیری استراتژیک و منطبق بر راهبردی کوتاه مدت و بلندمدت تدوین گردند. راهبردهایی که از دل واقعیت های آماری موجود و بدون هیچگونه اغماض و ملاحظه ای وضع گردند. بدیهی است که ظرفیت های ادراکی و عاطفی و جسمانی منابع انسانی مورد نیاز اجرای این راهبرد ها باید منطبق بر توانش مورد نیاز اجرایی کردن آنها باشد. توانش مدیران اجرایی و قدرت انطباق این توانش بر سبک و سیاق اجرای راهبرد های توسعه گرای استان را باید از هم اندیشی با ظرفیت های علمی و عملی دانشگاهی جستجو نمود؛ نه به مانند ادوار گذشته مدیریتی پشت میز جلسات کلیشه ای شوراهای اداری خسته و بدون برنامه بدنبال تلفیق علوم نوین و دانش بنیان با ثروت ناملموس جامعه برای توسعه کار آفرینی واشتغال گشت. بدیهی است هرگونه تغییر و تحولات عجولانه و انتخاب افراد بدون نگرش های علمی و تحقیقاتی بر توانمندی آنها افتادن به دام تکرار مکررات خواهد بود و مسیر رسیدن به رشد و توسعه استان را منحرف تر خواهد کرد.
سخن پایانی:
توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی استان با بهینه سازی و ارتقائ هم افزایی علم و ثروت فکری و اقتصادی جامعه در قالب طرح های توسعه ای استراتژیک و اتخاذ راهبرد های رسیدن به افق و چشم انداز کشوری و منطقه ای در قالب مدیریت های استراتژیک مساله محور قابل دسترسی است. چشم اندازی به مانند تحقق شعار امسال را باید با مدیریتی استراتژیک و تصمیم گیری های راهبردی و تفکری سیستمی و آینده پژوهی راهبردی برنامه ریزی کرد. هرگونه برنامه ریزی راهبردی در مسیر تحقق شعار امسال دراستان کرمانشاه باید بر حول محور یک کار تیمی سازماندهی شده ای باشد که منابع انسانی آن را افرادی توسعه یافته و دارای توانایی های ادراکی و ذهنی منطبق بر علوم دانش بنیان تشکیل دهند تا بتوان سازمان های دولتی را در مسیرکارآفرینی و تشویق بنگاه های اقتصادی دولتی و دستگاه های اجرایی کشور جهت بهره گیری از یافته های فناوری های شکل یافته نوین قرار دهند. زیرا؛ کار آفرینی منطقه ای و محلی، تحقق اهداف علمی کشوردر فضایی منطقه ای و محلی وگسترش و کاربرد اختراعات و نوآوری ها، افزایش درآمد بنگاه های علمی محدود استان،جذب و تبدیل طرح های نوین به محصول و مشاغل پایدار مانند ایده به کاربری صنایع خلاق در حورزه گردشگری شهرستان ها، هم افزایی علم و ثروت به همراه ارزش افزوده بالا، ارتقای فرهنگ عمومی کار آفرینی و تجاری سازی یافته های علمی و تحقیقاتی و... زمانی رنگ واقعیت و عینی به شعار امسال توسعه ملی و منطقه ای خواهد داد؛ که منابع انسانی توانایی برنامه ریزی و اجرای فهم نوین از هم افزایی علم و ثروت جامعه را داشته باشند.
نظر شما