واقعاً سخنگوی شورای شهر ارومیه و همفکرانش با خود چه فکر میکنند؟ آیا کاری که برای دیگران قبیح است برای آنان صحیح است؟!
چه چیزی باعث شده که جناب سخنگو و برخی دیگر از سایر همکارانش فکر کنند میتوانند برخی را به گناه ناکرده مؤاخذه و مجبور به اعتراف به آن کنند اما خودشان همان گناه و قباحت را با افتخار جار بزنند؟
کلیدواژهها و مفاهیم مورد استفاده این افراد و آثاری که بر آن بار میشود و از آن منتج میشود آیا بیانگر خطفکری و مشی سیاسی آنها نیست؟
این خطفکری و مشی سیاسی تا چه حد در تناسب با ادعاهای آنها مبنی بر انقلابیگری و هویت ایرانی است و تا چه حد تمایل به آن سوی ارس و آنسوترِ توروس دارد؟
هدف از حملههای گازانبری، ناگهانی و هیجانی اینها به هر بهانهای به هویت ایرانی، شهروندان کُرد و نمادهای ملی همچون زبان فارسی چیست؟ چرا اینها آنچه برای خود میپسندند را برای دیگران نمیپسندند؟ آیا با وجود چنین اشخاصی با چنین رویکرد و ذهنیتی اصلاً امکان توسعه و عمران شهر وجود دارد؟ آیا دغدغه اصلی اینها از همین مواضع و اصرارهایشان هویدا نیست؟
کجا، کی و چه زمانی اینها برای خدمات رسانی و یا توسعه شهر چنین به آب و تاب افتاده و چنین گریبان پاره کردهاند؟
اینها با چه قدرت، اجازه، جرأت و جسارتی، تاریخیترین مردمان زاگرس و غرب ایران را مهمان، مهاجر، تروریست و شهروند درجه دو میشمارند؟ اینها نیک بدانند که در طول هزاران سال تاریخ، نه اسکندر و نه تیمور و چنگیز نتوانستهاند مردم کرد را از این منطقه و زاگرس بیرون کنند و نه میتوانند که هویت ایرانی این مناطق را تحریف و تَتریک کنند.
کسانی که چنین ذهنیتی در مورد مردم کرد و شهروندان ارومیه دارند آیا اساساً شایستگی نمایندگی ارومیه را دارند؟
نظارت استصوابی شورای نگهبان و سایر نهادهای نظارتی چرا به چنین افرادی اجازه عبور از فیلترها را داده است در حالی که اگر کسانی باید در آن صافیها گیر میکردند دقیقا همین افراد هستند که باعث ناصافی و تنش در ارومیه میشوند؟
برخی از اعضای شورای شهر که چنین ذهنیتی را در همکاران خود میبینند اما دم فرو میبندند و ادعا میکنند دغدغه توسعه و عمران شهر را دارند آیا اصلا الفبای توسعه را خواندهاند؟
نیازی به زحمت ایشان برای پاسخ نیست چون بدیهی است که اینها از توسعه نه چیزی خوانده و نه چیزکی متوجه شدهاند وگرنه با وجود آن همکاران که چنین رویکرد و ذهنیتی دارند و با وجود خودشان که از توسعه چیزی نمیدانند و نه بسترهای اجتماعی و فرهنگی و ساختاری لازم جهت توسعه را مورد مطالعه و شناخت قرار دادهاند حرف زدن از توسعه، بیشتر به طنز و تمسخر میماند.
باید از اینها هم پرسید وقتی همکار شما، شما و مردمتان را اساساً نه شهروند و نه صاحب حقوق طبیعی و قانونی در این شهر میپندارد شما با چه توجیه و استدلالی توانایی تخصیص عادلانه بودجه، امکانات و خدمات را در شهر خواهید داشت؟
سهم مردمی که به شما رأی دادهاند در برنامههای فرهنگی، نامگذاری اماکن عمومی و شوارع و مدیریت شهر، با وجود چنین ذهنیتی در همکاران شما (که گاهی با سکوت و گاهی با همراهی شما توأمان است) چطور ممکن است عادلانه باشد؟ یا اصلا امکان دارد که سهمی از این موارد برای مردمی که به شما رای دادهاند در نظر بگیرند؟
خطاب به این اعضا باید گفت تمسخر خود و جامعه خود را بس کنید و به فکر اصلاح کار با رجوع به قانون و مصالح مردم و کشور نمایید.
از جناب سخنگوی شورا انتظار میرود مدارک و اسناد ادعاهای خود در مورد تاریخ ارومیه را در دسترس عموم قرار داده تا جامعه تکلیف خود را زودتر متوجه شود و اگر کسی مهمان است زودتر شام خود را صرف کرده و به منزل خود برگردد همچنین همراه با آن مدارک و اسناد، موادی از قانون اساسی یا سایر قوانین مملکت که به او و همفکرانش اجازه مهمان و مهاجر و تروریست خواندن شهروندان ایران را داده است را نیز لطفاً ضمیمه آن کنند تا کسی مجبور به اعتراض در دادگاه صالحه نباشد.
اگر جناب سخنگو و همفکرانش ناتوان از تهیه و ارائه چنین مواردی هستند و تنها سند شهروندی او که برایش حقی در چارچوب قانون و مقررات این مملکت ایجاد میکند کارت ملی است که همه شهروندان ارومیه هم در این مورد با او برابرند پس دیگر حق ندارد چنین ادعایی را طرح و با امنیت ارومیه بازی کند.
نظر شما