فیلترینگهای گسترده یادآور دورانی است که ویدیو و ویاچاس ممنوع بود و ماشین به ماشین، میگشتند تا اگر نوار یا حتی کاست پیدا کنند، جرایم سنگین همراه با شلاق برای مردم ببرند! ولی تجربه نشان داد که تکنولوژی مدرن راه خودش را میرود و توقفناپذیر است و با این کارها نمیتوان جلوی پیشرفت علم و مطالبات مردم را براساس شرایط زمان گرفت. اتفاقا مرور تاریخ باید تجربه مهمی برای کسانی باشد که در دولت، چنین موضوعاتی را برنامهریزی میکنند یا پیشنهاد میدهند که حاصل محدودیتهای گسترده برای مردم، آن چیزی نیست که مدنظر سیاسیون است.
«فیلترینگ» تجربه رَوایی نیست. شاید بتوان اعتراضها را برای مدتی متوقف یا سرعتش را کند کرد، اما از جایی به بعد، «سردرد میآورد». در این مورد یعنی فیلترینگ گسترده، به ویژه کسانی که تاکید میکنند نسل امروز صرفا به واسطه فضای مجازی به خیابان آمده است، باید به این موضوع دقت کنند که نسل امروز جهان دیگری دارد. نسل جدید به هر دلیلی که باشد خواستههای روشنی دارد، به همین خاطر نمیتوان آنها را متوقف کرد. نگاه آنها به آینده است و سالهاست که از گذشته عبور کردهاند.
این نسل برای زندگی، مولفههای دیگری دارد. ما نسل قدیمیها با نسل جدید بیگانه هستیم، چراکه آنها زبان دیگر و متفاوتی دارند که باید دغدغهشان را شنید. «نسل زد» درهمتنیده هستند، زبان و ادبیات خاص خودشان را دارند. قطع ارتباط مجازی و فیلترینگ میتواند در کوتاهمدت باعث درونکاوی شود و بازتولید راهحلهای دیگر شود.
«نسل زد» نسلی است که جهان دیگری دارد، خوانش دیگری از زیستن دارد و دغدغههای آنها کاملا متفاوت از ما است.
بیان سادهای که از شروین حاجیپور چند سال پیش دیدم؛ در آن گفتوگو مشخص میکند که این دهه باید آسیبشناسی شود و با مسدود کردن گفتوگو بهنظر نمیرسد به جایی برسند. نسل جدید زبان خودش را پیدا میکند، چون دائم این زبان در حال بازتولید است؛ این نسل مبتکر و تازهجو است و دامنه قناعت و مطالباتاش با نسلهای پیشین کاملا متفاوت است.
بهجای هر مانعسازی و انسداد در مناسبات باید حرف آنها را شنید. این نسل بیمار نیست که به آنها کپسول و قرص بدهیم تا حالشان خوب شود. دغدغه دارند و این دغدغهها را به شکلی مسالمتآمیز بیان میکنند چراکه نمیخواهند آیندهای تاریک نصیبشان شود.
مسئولین و سیاستگذاران نمیتوانند با فیلترینگ، نوجوانان را به سمت مسیر دلخواه خودشان هدایت کنند. این نسل، از تلویزیون و رادیو رهنمودهای ما را شنید ولی راهاش را جدا کرد چون رویکرد، نگاه و مطالباتشان نسبت به نسل قبلی کاملا متفاوت است. پس این انسدادها اصلا متوقفکردنی نیست که با یکی دو ساعت صحبت کردن بتوان زاویه دید آنها را تغییر داد.
آنها اگر میخواستند همفکر نسلهای قبلی یا توصیهپذیر باشند، طی ١٤،١٥سال برنامههای آموزشی تلویزیون، همسو با سیاستگذاران دولتی میشدند، اما این اتفاق رخ نداد و خودشان را جدا کردند. ویدیویی دیروز دیدم که یک دختر جوان آغوشاش را باز کرده و میگوید در روزهایی که مشکلات زیاد و غمهای بسیاری داریم یکدیگر را در آغوش بگیریم. این همان نسلی است که زبان متفاوتی دارد و با آرامش و رفتاری مسالمتآمیز میخواهد مطالباتش اجرایی شود.
منبع؛ هم میهن
نظر شما