بررسی ‌نوستالژی ‌در مجموعه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشعار پنج شاعرکردی‌سرای ‌ایلامی

سرویس ایلام - دکتر علی‌حسن سهراب‌نژاد و ایوب بانقلانی در مقاله ای به بررسی ‌نوستالژی ‌در مجموعه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشعار پنج شاعرکردی‌سرای ‌ایلامی شامل شاکه، خان‌منصور، ولی‌محمد امیدی، علی‌اصغر عباسی‌آرام و حشمت منصوری پرداخته اند.

چکیده
نوستالژی( nostalgia) نوعی حسرت به گذشته‌ی غیر قابل بازگشت و از بنمایه‌های رایج در شعرمی‌باشد. این مقاله انواع نوستالژی را درشعر چهارتن از شاعران کردی‌سرای ایلام (شاکه و خان‌منصور، ولی‌محمد امیدی، علی‌اصغر عباسی‌آرام و حشمت منصوری) بررسی کرده‌است. این تحقیق تلاش و کوششی درجهت شناخت بهتر شاعران کردی سرا و فضای حاکم برشعر آن‌هاست که با رویکردی توصیفی- تحلیلی با استفاده از جداول ونمودارانجام شده و گونه‌های متنوع نوستالژی فردی و جمعی ومولفه‌های آن‌ها را بررسی کرده است. حاصل این پژوهش نشان می‌دهدکه شعر شاعران کردایلامی سرشار از حس نوستالژی است؛ این حس به صورت مشترک و با تفاوت هایی در مولفه های آن، ذیل عناوین:غم غربت، حبس وتبعید، مهاجرت، یاد معشوق، حسرت بر دوران گذشته، درد و پیری، ... قابل دسته بندی وبررسی است. شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه ایلام، برزندگی و هنر این شاعران، چنان تاثیری گذاشته است که یاد دوران شاد گذشته و گله و شکایت از روزگار، به مثابه مختصهای سبکی(فکری) و عاطفی درشعرآنها، به شمار می آید و شاید بتوان این حس نوستالژیک را از دلایل پایایی و مانایی شعر این شاعران دانست که زمینه همدلی مخاطب را فراهم می کند.
واژگان کلیدی: نوستالژی، انواع نوستالژی، شعرکردی ایلام

مقدمه
یکی ازراه‌های سودمند برای شناسایی آثار شاعران وگشودن دریچه‌هایی تازه به دنیای شعر وهنر آنان، استفاده از تحلیل روشمند و علمی است. نوستالژی از اصطلاحات مورد استفاده در حوزه‌ی نقدروان شناختی و نقد ادبی است که می تواند دریچه‌ای بگشاید به جهان اندیشه و احساسات و عواطف شاعرانی که در جامعه‌ی انسانی، تجاربی گران بها به اشتراک گذاشته‌اند.
شعرکردی ایلام با سابقه‌ای کهن(حداقل پایان دوره‌ی صفوی و دوره‌ی افشاری)و شاعرانی که زبان مادری کردی را مایه آفرینش هنر خود قرار داده‌اند، سرشار از ناگفته‌ها و ظرفیت‌های ارزشمند عاطفی و اندیشگانی است. این پژوهش خواهد کوشید در این راستا و کشف مولفه‌های نوستالژیک آن گام بردارد. بی‌گمان یافته‌های تحقیق حاضر ضمن آن که مایه‌ای اندک برای تحقیقات حوزه‌ی شعر ایلام خواهد بود؛ می تواند وامیداست که آغازگر گام‌های نخستین مطالعات نقد میان رشته‌ای ونقد نظریه بنیاد باشد که با دیدگاهی عینی به مطالعه‌ی ادبیات و به ویژه شعر ایلام خواهد پرداخت. درباره پیشینه‌ی این پژوهش، لازم به یادآوری است پژوهشی درمورد نوستالژی درشعرشاعران کردی‌سرای ایلامی یافت نشد بجز مقاله‌ی پژوهشی که رحمتی فرمانی (1396)، باعنوان: ( بررسی نوستالژی در دیوان غلام رضا خان ارکوازی)انجام داده است. لذا ضرورت می‌نماید در این زمینه کاوشی علمی صورت گیرد و در شناسایی، استخراج و دسته‌بندی ‌موارد نوستالژی در اشعار شاعران ایلامی: (شاکه و خان‌منصور، ولی‌محمد امیدی، عباسی‌آرام، حشمت منصوری) بحثی مطرح شود و درصورت امکان به بررسی عوامل مؤثر بر ذهن و اندیشه این شاعران که موجد حسرت، غربت و دلتنگی است، نیز اشاره شود.

نوستالژی در لغت
نوستالژی واژه‌ای فرانسوی است که معانی متعدد و اغلب نزدیک به هم برای آن ذکر شده است؛ این واژه را در فرهنگ های لغت به معنی حسرت گذشته، غم غربت و درد دوری آورده‌اند. در فرهنگ بزرگ سخن «دلتنگی به سبب دوری از وطن یا دلتنگی حاصل از یادآوری گذشته‌های درخشان یا تلخ و شیرین» (انوری حسن، 1312) این حسرت و دلتنگی می‌تواند برای وطن و سرزمین مادری، دوران خوش کودکی، اوضاع خوب سیاسی، مذهبی و اقتصادی درگذشته و اشتیاق برای بازگشت به گذشته باشد.( آشوری،226:1376) درزبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف تعاریف متفاوتی برای واژه‌ی نوستالژی آورده شده است، اما صورت مشترک این واژه در زبان‌های گوناگون غم ناشی از غیرممکن بودن بازگشت به گذشته، زادگاه اصلی و وطن، خاطرات گذشته (فردی وجمعی)، دوران کودکی و جوانی و شرایط و موقعیت گذشته است. البته باید توجه داشت که فرهنگ‌نویسان در ترجمه‌ی این واژه به معنای روانشناسانه‌ی آن بیشتر نظرداشته‌اند تامعنای مصطلح آن درحوزه‌ی ادبیات. درزبان فارسی نیز واژه‌ای وجود ندارد تا معنای نوستالژی را به طور کامل پوشش دهد به همین دلیل از کلمات ترکیبی برای بازتاب معنای آن استفاده می‌شود. ترکیباتی مانند: غم غربت،حسرت گذشته، حسرت بازگشتی و...

تاریخچه نوستالژی
نخستین بار یک پزشک سوئیسی به نام « جوهانس هوفر» در پایان‌نامه‌ی رشته‌ی پزشکی خود این واژه را برای توصیف حالات روحی دو بیمار به کار برد. این مطلب در تاریخ 22 ژوئن 1688 نوشته شده بود، یکی از بیماران دکتر هوفر، دانشجویی از شهر « برن» بود که به « بازل» آمده بود و بیمار دیگر او یک خدمتکار بود هر دوی این افراد پس از بازگشت نزد خانواده‌ی خودکاملا بهبود یافتند. البته در روانپزشکی امروز، اصطلاح صحیح برای اشاره به مشکل این گونه بیماران « اختلال انطباقی » است. یک قرن پس از چاپ مقاله‌ی هوفر، بین سال های 1789تا 1815، شرایط به‌گونه‌ای شد که تعداد مهاجران و سربازان دور از وطن به شدت افزایش یافت و تعداد افرادی که درآن زمان بیماری نوستالژی برای آن‌ها تشخیص داده شد، چند برابر شد. در این زمان پزشکان به خصوص پزشکان ارتشی تجربه بالینی بیشتری پیدا کرده بودندو به کمک یادآوری خوشایند خاطرات گذشته آن را روان درمانی می‌کردند . با گذشت 50 سال رفته‌رفته اصطلاح نوستالژی از متن‌های پزشکی ناپدید و به دنیای ادبیات راه یافت. نوستالژی در ادبیات، یک بیماری نبود، بلکه به احساس درونی تلخ و شیرین نسبت به اشخاص، اشیاء و موقعیت‌های گذشته گفته شد.

عوامل موثر در بروز نوستالژی
- از دست دادن اعضای خانواده یا عزیزی که باعث گریستن و مرثیه خواندن می‌شود (این عامل خود یکی از عوامل احساس غربت است.)
- حبس و تبعید که افراد به سبب دور شدن از اعضای خانواده و محیط مألوف احساس دلتنگی می‌نماید.
- حسرت بر گذشته که عامل گله و شکایت از اوضاع زمان می‌گردد. این مسأله ناشی ازآن است که شاعر در دوره‌ی پیشین در شادکامی می‌زیسته است.
- مهاجرت وترک وطن غم غربت و دلتنگی را می‌افزاید .
- یادآوری خاطرات دوران کودکی وجوانی و... احساس دلتنگی را تشدید می‌کند.
- غم ودرد پیری و اندیشیدن به مرگ و سایر مواردی که جنبه‌ی روحی و روانی دارد. (شریفیان،34:1385)

بحث و بررسی انواع نوستالژی
در بررسی جدید ادبی، نوستالژی را به دوقسمت فردی و جمعی تقسیم می‌کنند (شاملو، 1375:11).
1.نوستالژی شخصی – فردی:
بروز احساس درد و رنج و حسرت و اندوه ناشی از برخورد با مسائل و رویدادهای زندگی شخصی یک فرد است. عشق و زندگی عاشقانه و سفرهایی که به نوعی در زندگی فرد تاثیر گذاشته‌است، همه خاطرات فردی است که تکرار آن‌ها به سبب نارضایتی از وضع موجود است و منجر به ایجاد حس دلتنگی می‌شود. شاعران و نویسندگان سعی کرده‌اند که خاطرات مهم زندگی‌شان را در آثار خود منعکس کنند و به گونه‌ای حس دلتنگی خود را نسبت به گذشته نشان‌دهند. «خاطره و یاد کلیه‌ی حوادث که در زندگی ادبا پیش آمده به شکل بارز در آثار آن‌ها منعکس شده‌است برخی از این پیش‌آمد‌ها به گونه‌ای است که شاعر تماما در فضای آن زمان به سر می برد.» (شریفیان، 1386:56)برخی ازعوامل ایجاد احساس نوستالژی در فرد عبارت‌اند از:
1. از دست دادن اعضای خانواده و عزیزان
2. تبعید و زندانی‌شدن
3. حسرت بر روزگار گذشته که سبب گله و نا خشنودی و شکایت از اوضاع زمان می‌شود.
4. مهاجرت یا سفر
5. غم و درد پیری و اندیشیدن به مرگ (شریفیان، 1385:34)
2.نوستالژی اجتماعی (جمعی):
نوستالژی در این مفهوم خواننده را با خاطرات و رویدادهایی که در گذشته‌ی دور یا نزدیک برای شاعر رخ داده آشنا می‌کند. از منظر جمعی، آن‌چه بر زبان شاعر می‌آید غصه‌ها و درد‌هایی‌است که خاطر مردم یک منطقه را آزرده و ایشان را در حقیقتی ناگوار مشترک ساخته‌است. به طوری که یادکرد آن از زبان شاعر دردی همگانی رادر اذهان زنده می‌کند. در نوستالژی جمعی شاعر یا نویسنده به موقعیت اجتماعی خاص و ویژه‌ای توجه دارد. (انوشه، 1376:137) نوستالژی جمعی ارزشمند‌تر از نوستالژی فردی است. چراکه دریغ‌ها و حسرت‌های جمعی و مشترک مردمان سرزمینی مشترک را بیان می‌کند که حتی با تخیل شاعرانه می‌توان مرزهای آن را از زمان و مکان فراتر برد و به مرزهای اعصار و قرون پیوند داد. این نوستالژی برآمده از ناخودآگاه جمعی‌است. به گفته‌ی یونگ ناخودآگاه جمعی عبارت‌است از«تجربه‌های اجداد ما در طی میلیون‌ها سال که بسیاری از آن‌ها ناگفته باقی مانده‌است یا انعکاس رویدادهای جهان‌ ما قبل تاریخ که گذشت هر قرن تنها مقدار بسیار کمی برآن می‌افزاید» (راس، 1375:98) احساس درد و رنج و اندوهی ناشی از یک موقعیت فرا فردی که یاد‌کردن آن از زبان فرد، درد همگانی را در اذهان فرد زنده می‌کند، نوستالژی جمعی است.(خوشه چرخ، 1390:48)در نوستالژی جمعی از مولفه‌هایی مانند اسطوره پردازی، آرکائیسم و گرایش به آرمان شهراستفاده می‌شود.

تحلیل اجزای پژوهش
1.شاکه و خان‌منصور
1.1نوستالژی فردی
1.1.1 نوستالژی دوری از وطن (غم غربت)
مهاجرت می‌تواند یکی از عوامل اصلی ایجاد نوستالژی در فرد شود. خصوصا هنگامی که این مهاجرت به صورت اجباری باشد و انسان بنا بر جبر محیطی یا شرایط حاکمه، مجبور به ترک دیار وطن خود شود. بنا براین مهاجرت و دوری از وطن و زادگاه خصوصا در حالت اجبار، در اکثر موارد بیشترین حس دلتنگی را در فرد ایجاد می‌کند. در مهاجرت است که انسان به دنبال گمشده خود است و آن را در خاطرات پنهان شده در ذهنش می‌جوید و همین خاطرات است که او را دلتنگ می‌سازد. (نفیسی، بی‌تا: 72)
(پەیک ١)
شه‌ماڵ وە «ئه یوان» شه‌ماڵ وه ئه‌یوان دەسم دامانت مه‌چی وه ئه‌یوان
*شه‌ماڵ وە وەتە‌ن شه‌ماڵ وە وەتە‌ن دەس وە دامانت مه‌چی وە وە‌تە‌ن
مه‌چی وە وە‌تە‌ن وە سای دار وە‌ن جە‌سە‌م نیشان ده ی ده رای"سە‌ی حه‌سن"
(شه‌نه‌ی وای شه‌ماڵ،1399:189)
* ای باد شمال وقتی که به سوی وطن و زادگاه ما می‌روی، التماس می‌کنم تا پای درخت ون بروی و جسم و جانم را فدای سید حسن کن. (همان،190) شاعر با آوردن نام وطن، ایوان شدت دل بستگی و علاقه‌ی خود را به سرزمین مادریش نشان می‌دهد. آن‌چه در پیدایش احساس نوستالژیک نقش اساسی دارد، همان جدایی از محیط خانه، زادگاه و خانواده است.

2.1.1نوستالژی غم پیری و حسرت جوانی
تصور اینکه پیری منزل آخر یا فصل آخر زندگی است برای همه دردناک است « انسان در حال رنجوری از لذایذ حیات برخوردار نتواند شد و به وقت بیماری، زندگانی ارزش خود را از دست می‌دهد و در دل بیمار،گاه تمنّای مرگ خطور می‌کند» (فروزانفر 1386: 98)
(پەژارەی پیری)
*سکەی سیاهیم لەڕۆ گو‌نای گوڵ
وه ختەن سفێد بوو پرچەی مرخ دڵ
سفێدی سکە نیشانی مەو‌ته‌ن
ئه‌ویش نیشانی فەناهی فەو‌تەن
فەڵەک بنجینەی جوانان کەنەن
لە یاران دوکەس تا سەر نەمەنەن
(شنە وای شەماڵ، 1399:275)
* این موهای سیاه که بر روی گل رخسارم است، مانند پرهای مرغ دلم در حال سفید شدن است. (همان،276)شاکه شاعر در این شعر با استفاده‌کردن از رنگ‌ها‌ی سیاه و سفید تاثیر روانی خاصی در مخاطب ایجاد می‌کند تا به خوبی گذشته و حال و پیری وجوانی را به تصویر بکشاند وحسرت خودرا به خوبی القا کند.

3.1.1نوستالژی اندوه از دست دادن عزیزان
غم فقدان عزیزان محرک نوستالژی حسرت فردی است، «از آن‌جایی که زندگی پر حادثه‌ی آدمی خالی از محنت وغم نیست، از این رو، دفتر ادبیّات جهان نیز هیچ‌گاه خالی از شکوائیه نخواهد بود.
گاه از غم پیری و فرسودگی، روزی از مرگ عزیزان، زمانی از روزگار و تقدیرو...» (شفیعی،1362: 27)
(خەم نامە)
شاکه
*خە مین مە‌نیش و وێد مەدەر وە خە‌م گوڵیگ لە باخچە‌ێ حە‌رەمد بۆ ەکەم
خان مەسۆر وەکول چەم ڕازانە‌وە هە ڕوو گل مەخوارد وە بازانەوە
(شنە وای شەماڵ،1399:212)
این اشعاری جوابیه‌ی شاکه برای تسکین خان‌منصور در سوگ همسر محبوبش شاهپرور است.
*غمگین منشین وناراحت نباش، مثل اینکه گلی از باغچه‌ی حرم‌سرایت کم شده است.

4.1.1نوستالژی فراق معشوق
عشق مقوله‌ای است که بیشتر شاعران به آن توجه داشته‌اند. عشق ورزیدن خاص دنیای انسان‌هاست که از آغاز آفرینش با جلوه‌های متنوع رنج حیات را برای انسان تحمل پذیر نموده است. گاهی شاعر به روزگار وصل خویش می‌نگرد وگاهی از جدایی و نبود معشوق می‌نالد. این پدیده به عنوان مهم‌ترین عامل تحریک عواطف انسان، عامل دل‌تنگی شاعرگشته است.
(قەزاوقەدەر)
*ئێ قەنەهارەو قەنێ وە بارە
ئەڕای شاپەروەر کول ژار مارە
بؤش وە شاپەروەر نەکەێ تیر و تن
هام لە قەنەهار لە ژێر باڵ هن
ئومێدوار بوو پەێ دیدار من
نگاداری کەی دەیشت و شار من
ئەزیزان یەک یەک ئاما وە یادم
ئاگر دا لە حاڵ دڵ ناشادم
(همان،198,199)
*این شهر قندهارکه مرا از خانه و شهرم دور انداخته است، با وجودشیرینی و جذابیت آن، برای دوری از همسرم شاهپرور مانند زهرمارکشنده است.(همان، 201)این اشعار را در فراق همسر و معشوقه‌ی خود شاهپرور می‌سراید.

2.1نوستالژی جمعی
یکی از شگردهای بیان نوستالژی جمعی، استفاده از اسطوره یانمادهایی است که ذهن مردم رادر اعصار متمادی به خود مشغول کرده‌اند. شاکه و خان منصور نیز نوستالژی جمعی را بیشتر در گستره‌ی داستان‌های عشاق ایرانی که در خاطره ی‌جمعی هرایرانی جای دارد، ابراز می‌کنند. شاعر با یادکردن داستان‌های عشق فرهاد وشیرین، مجنون ولیلی و... نوستالژی جمعی رادر ذهن مخاطب تداعی می‌کند.
«دڵداری٤»
شاکه
*دو باز شەش دانگ دو قورس نوور دیم زوڵەیخا سفەت شیرین دەستوور دیم
خامەو خیاتەی زوڵفان شووڕ دیم ئەبروو چۆ کەمان بەهرام گوور دیم
(همان، 112)
*چشمانی زیبا و درخشان مانند باز شکاری و مانند دو قرص نورانی دیدم، من کسی را دیدم که مانند زلیخا زیبارو ومانند شیرین خوش آداب و سکنات بود. (همان،115)
از مجموع کل دیوان شاکه و خان‌منصور تنها 254 بیت با معیارهای تعیین شده‌ی پژوهش، نوستالژیک بودند که از این میزان نوستالژی فردی با بسامد 136 میزان 53 تا 54 درصد و نوع نوستالژی جمعی با بسامد 118 میزان 45 تا 46 درصد نوع نوستالژی را در واحد بیت به خود اختصاص داده است.

2.ولی‌محمد امیدی
1.2نوستالژی فردی
از جمله مواردی که باعث ایجاد نوستالژی در فرد می‌شودحسرت بر گذشته است. احساس پوچی ودر نتیجه حسرت بر گذشته ناشی از مسائل روزمره‌ی فرهنگی، اجتماعی وسیاسی جامعه‌ی شاعر ویا نویسنده است. انسان با پناه بردن به گذشته‌های دور یانزدیک ویاد خاطرات، آلام خودراتسکین می‌دهد. غم غربت ودلتنگی برای میهن و سرزمین مادری در افرادی که از وطن خود به دوردست مهاجرت کرده‌اند بسیار شدید است. ولی‌محمد امیدی شاعر کردی‌سرای ایلامی نیز سال‌هایی از عمر خودرا دوراز سرزمین مادریش سپری کرده ودر بسیاری از اشعارش دلتنگ آن سرزمین شده است. شاعراز اوضاع کنونی عصر خود واجتماع پیرامونش به ستوه آمده و خواستار وطن مالوف است که درآن‌جا بیاساید واز صفای آن بهره ببرد. تمایل به حال وهوای ساده و معنوی کوه‌ها وچشمه‌ها و طبیعت زیبای دیارش وبیزاری از زرق و برق‌های زندگی شهری که میان او و سرزمین بی‌آلایشش فاصله انداخته است مکرر در اشعار او تکرار می‌شود.
1.1.2 غم غربت
«نیشتمانم ئیڵام
هرر چەن گل مەدەم هۆر وە فامەەو ئەروام گل مەخوەێ وە ئیلامەوە
بیلا بسووزم وینەێ چوو شمشاڵ منیش چۆ گاندێ بومە کوو زخاڵ
گەرتم بەێن وە دەس باێ شەماڵەوە بوەێگە‌ێ وە زێد کوردەماڵەوە
(دیوان ولی محمد امیدی، 1387:168)
شاعر دراینجا به صراحت بیان می‌کند که هرچند خاطرات را د رذهن مرور می‌کنم روح و روان و یاد من در سرزمینم ایلام سیر می‌کند. بگذارید مانند چوب شمشاد بسوزم و مانند گاندی به تلی از خاکستر مبدل شوم. سپس می‌‌گوید خاکسترم را به دست باد شمال بسپارید تا آن را به سرزمین اجدادی کردها ببرد. (همان،169). این شعر به خوبی دلتنگی شاعر را از دوری اززادگاه خود نمایان می‌کند و غم غربتش را به تصویر می کشد.

2.1.2نوستالژی یاد مرگ
در واقع هر چه از عمر می‌گذرد انسان بیشتر به یاد مرگ می‌افتدوحزن و اندوه به سراغ او می‌آید ومیل به جاودانگی در روح و کلام او موج می‌زند.
«بیلا بسزم»
مەزانم مەردەن هاێە کەمینم
تۆم شعر شەنم وە سەر زەمینم
تا دماێ مردن زندە بمینم
(همان،142)
مرگ در کمین من است پس بذر سخن را در زمین پراکنده ام تا بعداز مردنم زنده بمانم.(همان،144)

3.1.2نوستالژی غم پیری و حسرت جوانی
حسرت برجوانی ازدست رفته و شکایت از روزگار پیری در دیوان بسیاری از شاعران به چشم می‌خورد؛ به‌گونه‌ای که سهم بیشتر نوستالژی را می‌توان دراین حوزه دید و مولفه‌های دیگر در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرند.
«پیری»
پیتر و ناتوان عەقڵ ناپەسەن
کەچ وکەچ ڕە فتار قامەت چەفت و گەن
ئەوسا جاهڵ بۆم کەت بازوو خاس
هەر چەن مەواتیت هەر مەواتن ڕاس
ئیسا پیر بۆمە قامەتم گەنە
هەرچەن مەواچم هە ناپەسەنە
(همان، 1387:166)
شاعر در این شعر اوصاف دوران جوانی و پیری را مقابل هم قرار داده تا مخاطب او حسرتش را بر جوانی از دست رفته و معایب پیری به خوبی نشان دهد. او می‌گوید در گذشته جوانی خوش اندام و رعنا بودم واندامم درشت وکشیده بود واکنون پیر گشته‌ام و قامتم خمیده و کج شده وگفته‌هایم ناپسند است.(همان، 167)

4.1.2نوستالژی اندوه از دست دادن عزیزان
دلتنگی و حسرت درسوگ عزیزان همیشه بخش ثابتی از دلتنگی‌های انسان را تشکیل می‌دهد امیدی در جایگاه یک شاعردارای احساسات شاعرانه از این نوع دلتنگی بی‌بهره نیست.
«شاباز»
*شرین سواران سەحەر خێزە کوو؟
خوێن شوڕ بردێ ڕۆ ڕاخێزە کوو؟
*تابرج بڕنەو دە هشارە بۆ
لاشە ێ کەڵ وە دار شەن مەنارە بۆ
(همان،1387:157)
*سوارکاران صیاد سحرخیز کجایند؟خون شکاران که بر صخره‌ها و سنگریزه‌ها ریخته میشده کجایند؟ تاشکاف درجه‌ی برنو با مگسک آن درموازات هم قرار می‌گرفتند، لاشه‌ی ذبح شده‌ی شکار بر درخت آویزان می‌گشت. (مهارت در شکار و تیر اندازی). شاعراین قطعه را در سوگ برادر خود حاجی شیرزاد امیدی سروده است. و با آوردن واژه‌ی «کوو» به معنی کجاست از برادر وعزیز خود به حسرت یادمی‌کند .(همان، 157)

2.2نوستالژی جمعی
در شعر امیدی احساسات و عواطفی وجود داردکه جزء زندگی و تجربه‌ی شخصی او نمی‌شود، بلکه برخواسته از ناخودآگاه جمعی اوست یعنی مجموعه‌ی ادراکات و عواطفی که جنبه‌ی همگانی داردشاعر ولی‌محمد امیدی دربسیاری از اشعار خود از حمله‌ی عراق ودشمن بعثی به وطن خود وآثار آن اشاره کرده‌است.
«مە ێمگ »
وامە نەێ مەدرەک هزارساڵ مەێمگ
حەێفە توو بۆنم وە ئەشغاڵ مەێمگ
بێ واران وە خۆن یاران سێر مەێمگ
سەر هەردان هەرد لاێ نەێخێر مەێمگ
لاشەم ئاوێزان ڕۆ تاش مەێمگ
جەسەم جاێ ڕەگبار ڕەشاشە مەێمگ
(دیوان ولی محمد امیدی، 1387:111,112)
یادآوری خاطرات تاریخی و پادشاهان و پهلوانان گذشته وعبرت گرفتن از سرنوشت آن‌ها نیز از مولفه‌های نوستالژی جمعی است که درابیات این شعر دیده می‌شود.
«کاوەێ ئاسنگەر»
کەل داوت یاد یاداوەرانە نموونه‌ێ ژە عەدڵ پەێخەمبەرانە
یاد کاوەێە مەنەن لەێ کاوە ئساێ شمشێر ساز زین و ڕکاوە
چۆ کۆرەێ حەداد وێش ئاما ئەو جووش حەمڵە برد وە ئەرک زەحاک ماردووش
(همان،1387:192)
عەدڵ پەێخەمبەران: اشاره به دادگری و عدالت حضرت داوود (ع). کۆرەێ حەداد:کوره‌ی آهنگر، اشاره به کوره‌ی کاوه‌ی آهنگر
از مجموع کل دیوان شاکه و خان‌منصور تنها 229 بیت با معیارهای تعیین شده‌ی پژوهش نوستالژیک بودند که از این میزان نوستالژی فردی با بسامد 103 میزان 44 تا 97 درصد و نوع نوستالژی جمعی با بسامد 126 میزان 55 درصد نوع نوستالژی را در واحد بیت به خود اختصاص داده است.

3.عباسی‌آرام
1.3نوستالژی فردی
1.1.3نوستالژی پیری وحسرت جوانی
«پیری(2)»
ڕۆوە ڕۆت ئۆشم، پیری!نامەردی
ئەڕا هەێ دە شوون جووانی گەردی؟
تۆیەێ دەردێگیت دەرمانت نییە
بێژ دە مەرگ، حەکیم دەرد تو کییە
تو ئێ گووچانە دایە وە دەسم
م دی که‌ێ وە گەرد جووانی ڕەسم
(دیوان آرام،1395:138)

2.1.3حسرت بی‌وفایی و ناپایداری زمانه
«دنیاێ بێ وەفا»
ئێ دنیا وەفا نیەکەێ وە کەسێ
هەر کە بزانێ دڵ وەێ نیەوەسێ
وانە کە چگن گیشت یە فەهمینە
وە بێ وەفایی دنیا خەنینە
عەقیدەێ م یەس کول ئەو بڕەسن
هەرگز دڵ وە ئێ دنیا نەوەسن
(همان)

3.1.3نوستالژی سوگ دوستان و عزیزان
وە ئاه یەتیم بێنوا قەسەم
ئەڕاێ عەلیشاه چمان نیەسەم
بەعد علیشاه دنیام وێرانە
زندەگی ئەڕام عەێن زندانە
چە بکەم لەدەس ئێ دنیاێ پیرە
وە لاێ کی بچم ئەراێ زەنجیرە
(همان، 203)
*منظور، علیشاخان حیدری‌زادی که شاعری اهل ذوق و شعر بوده و در روستای زنجیره واقع در شهرستان چرداول ساکن بوده است.(همان، 203)

4.1.3نوستالژی یاد مرگ
یاد مرگ و حسرت برعمر گذشته، یکی دیگر از زمینه‌های نوستالژیک کردن فضای اشعار عباسی‌آرام است. واو همه را در چنگ مرگ اسیر می‌بیند.
«حاڵم خراوە»
تنیش هەم چۆ م بنیشەو زەمین مەگەر نیەزانی مەرگ هادە کەمین؟
ئەێ دڵ دی چێشتێ دە عومر نەماگە مەرگ من و تو، کەمین وساگە
(همان، 130)

2.3نوستالژی جمعی در اشعار عباسی‌‌آرام
عباسی‌آرام شاعری است که از تغییر زمانه به شدت ناراضی است، چراکه تغییر در نظر او حاصلی جز نابودی طبیعت و تخریب محیط زیست و تغییر اخلاق و احوال قدیم نداشته، و او در این تغییر و تحول، نشانی از صفا و وفا نمی‌بیند و اگر اختیارش را داشت، اجازه نمی‌داد حکومت والیان پشتکوه ایلام ، به دست رضاخان از بین برود و سکوت و صفای زندگی ایلی جایش را به هیاهوی سر گیجه‌آور دنیای کنونی بدهد. شعر آرام بیان این حس نوستالژیک عمیق است.(همان، 24)
«تەخت خان»
ڕزا خان هات و چۆ گەرتەچۆچان
خانەێ ئابادێ دە بن کرد وێران
*خوڵامڕزا نیشت وە خاک سییە
جاێ بۆ وە سمکوو ئەسپ ئەمنیە
نازاران بێ ناز، والی فەراری
سەرکەردەێل کەفتن دە گرفتاری
عەیش بۆ وە عەزا، تەخت بۆ وێرانە
بەڵێ، یە وەفاێ دەور زەمانە!
(همان، 68)
شاعر در این منظومه از سرکوب‌شدن حکومت والیان پشت کوه به دست رضاشاه اشاره دارد و او برای آبادی هایی که در زمان والیان وجود داشته و اکنون رضاشاه به مثال گردبادی آن‌ها را نابود کرده است احساس حسرت و دلتنگی می‌کند. *خوڵامڕزاخان، آخرین والی پشت کوه (ایلام) است که رضاشاه در سال 1307 شمسی بر حکومتش برایلام پایان داد. (همان، 66)
از مجموع کل دیوان شاکه و خان‌منصور تنها 328 بیت با معیارهای تعیین شده‌ی پژوهش نوستالژیک بودند که از این میزان نوستالژی فردی با بسامد 265 میزان 79 تا 80 درصد و نوع نوستالژی جمعی با بسامد 63 میزان 19 تا 20 درصد نوع نوستالژی را در واحد بیت به خود اختصاص داده است.

4.حشمت منصوری
1.4نوستالژی فردی
1.1.4نوستالژی عشق و فراق معشوق
عشق ورزیدن ویژگی خاص دنیای انسان‌هاست، گاهی شاعر به روزگار وصل خود می‌نگردوگاهی از جدایی و نبود معشوق می‌نالد. اشتیاق وآرزوی شاعر برای بازگشت به ایام وصال وروزهای خوش گذشته، با وجود ناممکن بودن این آرزو، دلتنگی، اندوه و حسرتی عمیق رادر شعرا پدید می‌آورد.

«مانگ دەئاسوو»
کاشکێ دڵبەرم بۆاێ وە شەمێ
ئاگرێ دە عشق بگرێ وە دەمێ
دە قودرەت عشق شوعڵە ئەفرووزێ
پەروانە ئاسا جەسەم بسووزێ
مەوج ئەسر زای دە نام دیدەێ
دیدەێ دەریا ڕەنگ حەسرەت کشیدەێ
ئاخێ دە سینەێ سووختەێ داوە دەر
وەت کورە هاوار دە دەس دڵبەر
(دلیل و دلبر،1398:50,53)
در اشعار حشمت منصوری عشق و عشرت ظاهری و لذات جسمانی رخت بربسته و عشق در اشعاراوقصه‌ای بی‌انتهاست رهایی از ملک تن و قیل و قال‌های ظاهری و ورود به خلوتگاه جان است.

2.1.4نوستالژی یاد مرگ دوستان
«خەروار خەم»
پرسیم دەو داڵە کۆە گەرد کووان
ماسی ئەڵواقن دە سینەێ ڕووان
م دە کوو بگرم نام و نیشانێ
دە شکارچیی پەنج تیر وە شانێ
داڵ پەریشان کۆرە بۆش ئەڕام
ها کوو شوون و نوون عەباسی ئارام
ڕوحێ هادە گەشت دە سەر کڵاوان
نامێ نیەکەفێ هەرگز دە زووان
(همان، 188)
دریغاگویی وحسرت استاد حشمت منصوری، در مرگ شاعرعلی‌اصغرعباسی آرام با شیرینی و شیوایی بوی عشق و محبت را به مشام اهل دل می‌رساند.

3.1.4نوستالژی بی‌وفایی زمانه
«خاترەێ ئەێام»
وەختێ نیەزانی سوو دوسوو چە دوو نیەمینێ دە دڵ خامت ئارزوو
گووش بەێ وە دەلیل ئەگر نیەزانی
فرە دڵ نەوەس وە دونیاێ فانی
وەختێ نیەزانی سوو دوسوو چە دوو
وەرژە یە دڵت بووە ئارزوو
غافڵ نەو لەحزەێ دە عشق نگار
پاێدار نیە تاسەر ڕووزگار
(همان، 102,105)

4.1.4نوستالژی پیری
شاعر در ابیاتی که آورده خواهد شد از درد بی درمان پیری شکوه سر می‌دهد و برغرور از دست رفته‌ی دوران جوانی حسرت می‌خورد.

«پیری و نابڵەدی»
وە خودا باوڕ نیەکردم ڕووژێ هەم پیری ڕەسێ هەر دو باڵ زەوق و شەوقم ناگەهانی ئەو بەسێ
دە جووانی چۆ هماێ پەرواز دە ئەوج غوروور پەڕ و باڵم داڕزان تا ک پیری ئەوڕەسێ
(دلیل و دلبەر،١٣٩٨:371,372)

2.4نوستالژی جمعی
«یادێ دە گوزەێشتە»
نم نم واران بوو عەتر زەمین قۆلەی کڵە شێر دۆر دەنگ ڕەنگین
نم و ڕیف ڕاف سەر تەختەی دەوار شوور دەس بازی و دەمتەقەێ شەوگار
بوو پیاز داغ قارمەی وەرک ما شیپ شاپ ئەسب مێهمان بفەرما
فەسڵ سەردەوا وەخت کووچ وبار یاد و خاترەی ماڵ بان وخوار
بوو کز وسووز دۆدی ڕەش نان وەفر کەرە و تووف پا گرتۆ دە بان
هەر وەختێ کەفم وە یاد قەدیم ئەو هەمەی سەفا وە چیەم خوەم دیم
وەختێ دە خێاڵ خاترخەم وە چیەم ئاخ دەمادەم درارم دە دەم
گوزەیشت ئەو دەورە دەلیل هایە کوو هەر چگ بۆ سووزیا وبۆ وە خوڵەکوو
نە ڕەنگ ە نە دەنگ نە تام و نە بوو ڕەنگ پەری، بوو چگ، تام چۆ ئاو جو
فرم تردنیا گرتە خوەی ژە نوو دلبەریش پیر بۆ بۆە کەێوانوو
(همان، 221,222)
حشمت منصوری در این شعر از روزگاری که سرشار از تفاهم و صمیمیت و امیدواری و کامیابی مانوس و قرین بوده و اکنون آن خوبی‌ها ولطافت‌ها از بین رفته است حسرت می‌خورد و متاثر و گریان است.(همان، 221)
از مجموع کل دیوان شاکه و خان‌منصور تنها 149 بیت با معیارهای تعیین شده‌ی پژوهش نوستالژیک بودند که از این میزان نوستالژی فردی با بسامد 87 میزان 38 تا 58 درصد و نوع نوستالژی جمعی با بسامد 62 میزان 41 تا 61 درصد نوع نوستالژی را در واحد بیت به خود اختصاص داده است.

نمودار:
میزان حضور نوستالژی دراین نموداربه صورت تطبیقی درواحد ابیات هر شاعر در قیاس با بقیه‌ی شعرا مورد توجه قرار گرفته است که نوستالژی فردی درشعر عباسی آرام ونوستالژی جمعی درشعرولی محمد امیدی از بسامد بالایی برخوردار بوده است.

نتیجه‌گیری
نوستالژی، حسرت بر گذشته است که در شعر شاعران ایلامی فریاد زده می‌شود وحاصل انس و نزدیکی آن‌ها با طبیعت و حال و هوای زندگی ایلیاتی و عظمت و شکوه این مرزو بوم است. این پژوهش به منظور بررسی نوستالژی درشعر چهار شاعر کرد ایلام انجام شد. در نتیجه‌ی این پژوهش، بررسی نوستالژی و مولفه‌های فردی و جمعی آن در شعر شاعران کرد ایلامی نشان می‌دهدکه: 1- شعرشاکه و خان‌منصور اندیشه‌هایی از قبیل بی وفایی عمر، ناپایداری جهان،کامیابی یا کامجویی در جهان رادارد. خان منصور از شهسواران ایل بزرگ کلهر پس از رسیدن به سیادت و سروری دلبستگی‌هایی از قبیل گشت در کوه‌های بلند و پر از شکار مانشت و بانکول و سیر در تفرجگاه‌های خرم سراب و بازان راداشته است و سخت به این گونه زیستن که همانا اغتنام فرصت وشاد زیستن است تعلق خاطر زیادی داشته است. و باگذشت زمان و نشستن گرد پیری برسرو روی آنهابرگذشته‌ی خود حسرت می‌خورند. و از این رو اشعار آن‌ها به سمت و سیاق نوستالژی کشیده شده است. براین اساس نوستالژی بارزی که در دیوان شاکه و خان منصوریافت شد نوستاژی فردی غم پیری و حسرت جوانی است. ودر کنار آن مولفه‌های دیگر به ترتیب بسامد، اندوه از دست دادن عزیزان، فراق معشوق و غم غربت است.2- بخش عمده‌ی شعرولی محمد امیدی دروصف دلاوری‌های نیروهای عشایرکرددر نبرد با اعراب و بعثی‌ها و بزرگان دین و شخصیت‌های تاریخی است که شاعر سعی نموده با به کارگیری عناصر حماسه نظیراغراق، مفاخره و ... اشعارش را به حماسه‌ی ملی نزدیک گرداند. ودریغ‌ها و حسرت‌های جمعی و مشترک مردمان سرزمینی مشترک را بیان می‌کند واین مهم‌ترین علت به جهت سوق دادن شعر امیدی به سمت نوستالژی جمعی است. نوستالژی جمعی در شعر او بارزتر از نوستالژی فردی است. ولی‌محمد امیدی در بیان غم غربت و آوارگی نیز موفق ظاهر می‌شود به دلیل مهاجرتی که داشته است. سایر مولفه‌های نوستالژی فردی هم به ترتیب بسامد بیشتر، اندوه از دست دادن عزیزان، پیری و یادمرگ است. او تقریبا در تمام زمینه‌‌های وجوه نوستالژی سروده‌هایی دارد.3-عباسی آرام در دوران جوانی شعرراجدی نمی‌گرفته و صاحب‌دلی در پیرامونش نبوده که اورا از گوهر نهفته‌ی استعدادش خبردهدو به راستی کیست که عمرش از پنجاه بگذرد و به پیری که طلیعه‌ی مرگ است نیندیشیده باشد. به این جهت نوستالژی فردی غم پیری و حسرت جوانی در شعر آرام بسامد بالایی داشته است. وسایر مولفه‌های نوستالژی فردی ، بی‌وفایی و ناپایداری زمانه، سوگ دوستان و عزیزان و یاد مرگ به ترتیب بیشترین نمود را در اشعار او داشته اند. 4.منصوری شاعری عاشق پیشه است عاشقی جست‌و جو گر، شوریده حال و سرگشته‌ی کوی محبوب است. نشان عشق و جمال پرستی در جای جای سروده‌های منصوری قابل درک است و هرازگاهی نظربازی اواز جمال بشری گذرنموده وبه جمال لاهوتی راه یافته است. وبراساس بررسی این پژوهش از مجموعه ی اشعار او نمونه‌ی بارز نوستالژی فردی عشق و فراق معشوق است. وسایر مولفه‌هامانند: بی‌وفایی روزگار و زمانه، یاد مرگ، و پیری به ترتیب بالاترین بسامدرادر اشعار او دارند.
به طور کلی می توان گفت: شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه ایلام، برزندگی و هنر این شاعران، چنان تاثیری گذاشته است که یاد دوران شاد گذشته و گله و شکایت از روزگار، به مثابه مختصه‌ای سبکی (فکری) و عاطفی در شعرآنها، به‌شمار می آید وشایدبتوان این حس نوستالژیک را ازدلایل پایایی و مانایی شعر این شاعران دانست که زمینه همدلی مخاطب را فراهم می کند.

فهرست منابع و مآخذ
1.انوری، حسن.(1381) فرهنگ بزرگ سخن، جلد8، تهران:سخن.
2.آشوری، داریوش؛ (1381)، فرهنگ علوم انسانی (انگلیسی به فارسی)، تهران: نشر مرکز.
3. بهادری، محمدجلیل؛ (1389)، بەیان ده ئاسوو، ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی.
4. بهادری، محمدجلیل (1398)دلیل و دلبر، چاپ اول، زانا، ایلام
5. پور افکاری، نصرت الله، (1376)، چکیده‌ی روان شناسی بالینی رولد کاپلان و بنیامین سادوک، تهران:آزاد.
6. حاجبی، احمدونجمه‌، دری، (1399)، «بررسی تطبیق وجوه نوستالژی‌گرایی در منظومه‌های محلی معاصر»سال هفتم، شماره ی 32.
7. خوشه چرخ، علی اصغر، (1390)، « بررسی تطبیقی نمودهای نوستالژی در اشعار سهراب سپهری و قیصر امین پور»، پایان نامه‌ی کار شناسی ارشد دانشکده‌ی علوم انسانی دانشگاه مازندران.
8. رحیمی، رضوان، (1381). «یادمان ازلی غربت و انعکاس آن در شعر حافظ»پایان نامه‌ی کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی.
9. راس، آلن، (1375)، روان شناسی شخصیت، ترجمه‌ی سیاوش جمال فر، تهران: نشر روان.
10. سارایی، ظاهر (1379 ) دیوان غلام‌رضاخان ارکوازی (ویرایش جدید کتاب شاعر قله مه‌الود ) چاپ سوم، ایلام، زانا.
11. سارایی، ظاهر (1395)دیوان آرام، چاپ اول، ایلام، زانا.
12. سنائی، یاسر (1387) دیوان ولی محمد امیدی، چاپ اول، رامان، ایلام.
13. سهراب نژاد، علی محمد (1379) دیوان اشعار و زندگی نامه شاکه و خان منصور، چاپ اول، گویش.
14. شاملو، سعید (1376) آسیب شناسی روانی، چ ششم، تهران: رشد.
15. شریفیان، مهدی (1386) بررسی نوستالژی غم غربت در اشعار فریدون مشیری، دانشگاه الزهراء.
16. شفیعی کدکنی، محمد رضا؛ (1386)، در کوچه باغ های نیشابور، تهران: کارنامه.
17. صغری، جهانگیر و حسین شمسی، (1389)، «بررسی نوستالژی در دیوان ناصر خسرو»، پژوهش نامه‌ی ادب غنایی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دوره‌ی 8، شماره‌ی 15، صص 75-98.
18. صادقی، کبری، (1381)، «بررسی نوستالژی و غم غربت در شعر عرفانی» پایان نامه‌ی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول.
19. فروزانفر، بدیع الزمان؛ (1386)، شرح مثنوی شریف، (دوره‌ی سه جلدی)، جلد دوم، چاپ دوازدهم، تهران: انتشارات زوار.
20. قاسمی، محمدعلی (1380) دیوان کامل شاکه و خان منصور، چاپ اول، صلاح الدین ایوبی.
21. کلاهچیان، فاطمه، (1386)، نوستالژی (دلتنگی برای گذشته) در شعر کلاسیک عرفانی (پایان نامه‌ی دکتری)، دانشگاه تربیت معلم.
22. مهدی، شریفیان؛ (1387)، «بررسی فرایند نوستالژی در اشعار اخوان ثالث»، مجموعه مقالات ادبیات معاصر،.
23. نفیسی، حمید (بی‌تا)؛ «نوستالژی مهاجر»، مجله گفت‌وگو، مرکز تحقیقات کامپیوتر علوم اسلامی، صص75-59.

کد خبر 40353

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha