خبرگزاری کردپرس _ چندی پيش برای عرض تسليت خدمت دوستی قديمی بودم. در آنجا، بسیار حیرت کردم که با گذشت چهل سال، هنوز نام محله شاهعباسی زنده است و در گفتگوها مکرر بیان میشود. همبستگی ساكنانش در غم و شادی، و همياری در ساختوسازها و دیگر وفاداریهای هممحلهای هنوز زبانزد است. به راستی، راز شهرت اين مکان و محله و خاطرهانگیزی آن برای مردم و نسل جديدی كه حتی آن را نديدهاند؛ چیست؟
شاهعباسی، عمارتی باشكوه بود که از دوره شاه عباس بزرگ به یادگار مانده و مأمن بازرگانان، سیاحان، زائران، رهگذران و مسافران در ره مانده، خسته و بیپناه بود. در این حین که داشتم به این موضوع میاندیشیدم، مادرم پیدا شد و با لبخندم وارد داستان ما شد. ديدم او هم به عنوان نسل پیش از من، از زمانی كه پدرش در كاروانسرا مأمور و نگهبان انبار غله بوده و گاه برای ديدن پدر و بردن نهاری و یا شامی به آنجا میرفته، خاطراتی دارد. از فضای زيبای درون محوطه، چاه آب و سبزهزار كنار چاه، از وسعت حياط و حجرههای درون و بیرون شاهعباسی، از برگزاری جشنها و پايكوبیها در محوطه آن، از گذران ايام عيد و سيزدهبدر بر بام زيبای شاهعباسی توسط مرم محله و سكنی دادن فقراء در حجرههای بيرونی و حمايت و توجه مردم به آنها، و . . . میگفت.
در آن حال، دلم میخواست من هم در آن دوران میبودم و شاهعباسی را میدیدم و آن خاطرات زیبا را تجربه میکردم. به راستی، چرا ما دیگر شاهعباسی را نداریم که چنان خاطرات زیبایی تجربه کنیم و یا بنایی باشد که به شهر سرد و بیروحمان، گرمی و جانی تازه ببخشد؟ شاید اگر بود، شهر ما الآن رونقی داشت و گردشگرانی میآمدند و جنبههای تاریخی و عظمت شهر ما را میدیدند و آن گاه، ضمن تحسین بزرگی مردمان این سرزمین، از عظمت منطقه ما میپرسیدند و مینوشتند و شاهد تاریخ حیرتانگیز ما میبودند. اما حالا دیگر چنین نیست و در نبود شاهعباسی و بیتوجهی به دیگر بناها و آثار تاریخی و فرهنگی ما، حال و روز خوبی نداریم.
حالا چرا شاهعباسی از بین رفت؟ در اوایل انقلاب عدهای معدود كه به ظاهر خود را مترقی هم میدانستند، بیهيچ تدبيری، بنای تاريخی شاهعباسی شهر را ویران کردند. آنها شاهعباسی را نماد طاغوت و فساد میدانستند و بر خلاف ساير استانهای كشور كه اين كاروانسراها را آثار باستانی ارزشمندی تلقی کرده و در حفظشان میكوشيدند، كاروانسرای شاهعباسی شهرمان را تسهيلگر فساد تلقی کرده و به سرعت نابود کردند.
ما اکنون این بنای معظم تاریخی را دیگر نداریم، زمینهای عرصه و حریم آن را هم بذل و بخشش کردند، و آسیبهای اجتماعی هم که خواستند رفع شود، رفع نشد و بلکه چند صد برابر شده است. جز این بیتدبیری خفتبار، چیزی عاید مردم ما نشده است. این بناء در زمان تخريب، انبار اداره آموزش و پرورش بود و اين ظرفیت را داشت که همانند ساير كاروانسراها به بهترين هتلرستوران سنتی، موزه، بازارچه صنايع دستی، محل برگزاری همايشهای فرهنگی و اجتماعی و . . . شود و همچون گذشته، باز در خدمت جامعه باشد و آثار فقر و فلاكت و بيكاری را بر چهره مظلوم و فراموششده شهرمان به حداقل برساند. به اين ترتيب، شاهعباسی نابود شد.
یادمان باشد که هنگامی که یک بنای تاریخی را از بین میبرند، مثل این است که شناسنامه یک مردم را از بین میبرند و هویت آنان را انکار میکنند.
نظر شما