هیچ قدرت منطقه ای به اندازه ترکیه آشکارا سعی در سرنگونی حکومت سوریه نداشته است. ترکیه از زمان شروع جنگ در سوریه در سال 2011، گروه های مخالف را آموزش و مسلح کرد، میزبان میلیون ها پناهجوی سوری بود و در سال 2020 حتی مستقیماً با نیروهای دولتی سوریه درگیر شد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، بشار اسد، رئیسجمهور سوریه را «قاتل» خوانده و از جامعه بینالمللی خواسته است که او را پاسخگو کند.
آنکارا اما در تغییری چشمگیر در سیاست خارجی خود و در راستای سیاست گسترده تر خود برای ترمیم روابط با رقبای منطقه ای سابق خود، اکنون به دنبال عادی سازی روابط با دمشق است.
اردوغان در اواخر دسامبر وزیر دفاع و رئیس سازمان اطلاعات ترکیه را برای گفتگو در مورد عادی سازی روابط با جکومت سوریه به مسکو فرستاد. مقامات ترکیه می گویند که این ملاقاتها احتمالاً با دیدار وزرای خارجه در ماه فوریه دنبال خواهد شد. اردوغان حتی پیشنهاد کرده است که به زودی با اسد ملاقات کند.
عادی سازی روابط ترکیه و سوریه از هر نظر خبر بزرگی خواهد بود. آنکارا مدتهاست که از مخالفان و نیروهای ضد حکومت در سوریه حمایت کرده و بخش عظیمی از خاک سوریه را در شمال این کشور کنترل کرده است. برای ایالات متحده و قدرت های اروپایی، عادی سازی ترکیه-سوریه نشان دهنده یک تغییر چشمگیر است و با توجه به اینکه آنکارا و دمشق هر دو می خواهند به دنبال کنترل ارضی هستند، این مسئله اساساً محاسبات استراتژیک در سوریه را تغییر می دهد و مستقیماً موقعیت کردهای سوریه تحت حمایت ایالات متحده را تهدید می کند. اداره خودگردان کردی محدود شده یا تحت نظارت یک دولت متمرکز در سوریه قرار خواهد گرفت.
چه دیدار اردوغان و اسد برگزار شود یا نشود، نزدیک شدن فزاینده ترکیه به سوریه اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. آنکارا در حال تغییر رویکرد خود در منطقه است و ایالات متحده و متحدان غربی آن باید سیاست های خود را برای کمک به حفظ وضعیت شکننده مورد حمایت ایالات متحده در شمال سوریه تنظیم کنند. دولتهای غربی باید بررسی کنند که چگونه میتوانند به شکلگیری نزدیکی سوریه و ترکیه به سمت پایانی بهتر کمک کنند. این کار با محفاظت از ثبات در شمال- جایی که نیروهای آمریکایی مستقر هستند-، اعطای درجهای از خودمختاری به کردها ( با تاکید بر حفظ حقوق اعراب سوری که تحت کنترل آنها زندگی میکنند و حفظ مسیرهای دسترسی به کمکهای بشردوستانه میسر است.
رویکرد درست، تسلیح کردها یا ارائه وعده دروغین حمایت ارتش آمریکا به آنها برای مقابله با جبهه سوریه-ترکیه نیست، بلکه حمایت سیاسی از آنها برای تأمین یک شیوه زندگی متعادل با دولتهای آنکارا و دمشق است. کردها برای زنده ماندن باید با هر دو کشور به توافق برسند. این امر مستلزم حمایت از کردها در گفتوگوی سیاسی با دمشق و تحت فشار قرار دادن حزب کارگران کردستان - گروه تروریستی اعلام شده توسط ایالات متحده و ترکیه - برای اعلام آتشبس در داخل ترکیه قبل از انتخابات ژوئن 2023 است که این اتفاق فشار بر کردهای سوریه را کاهش میدهد. این اتفاق میتواند امکان نرمش سیاسی در جبهه ترکیه و کرد را باز کند، عامل تحریککننده اصلی روابط آمریکا و ترکیه را از بین ببرد و مقداری از نفوذ غرب را در داخل سوریه حفظ کند.
علل تلاش ترکیه برای عادی سازی روابط با دمشق
اردوغان در کاپوی حفظ بقای سیاسی خود است. دلایل متعددی وجود دارد که چرا رهبر ترکیه مایل به آشتی با رژیم اسد است. رئیسجمهور ترکیه طی چند سال گذشته، با ملیگرایان افراطی اتحاد تشکیل داده است تا قدرت خود را تضمین کند. ادامه جنگ علیه حزب کارگران کردستان و شاخه سوری آن یعنی نیروهای سوریه دموکراتیک عامل تسهیل این ائتلاف و ادامه آن بوده است.
تهاجمات متوالی ترکیه به سوریه از سال 2016 تاکنون یک منطقه تحت کنترل ترکیه در امتداد بیشتر مرز ایجاد کرده است. اردوغان بدون شک در حال محاسبه توافق با دمشق و گرفتن چراغ سبز از روسیه برای آغاز یک تهاجم جدید یا اقدام هماهنگ با دمشق علیه کردها پیش از انتخابات ژوئن 2023 و در نتیجه، جمع کردن رای دهندگان ترکیه زیر یک پرچم است چرا که تهاجمات قبلی منجر به افزایش موقت محبوبیت اردوغان شده بود.
حضور نزدیک به چهار میلیون آواره سوری در ترکیه نیز مسئولیت سیاسی برای دولت اردوغان ایجاد کرده است. عادی سازی روابط با دمشق به طور همزمان به دولت این امکان را می دهد تا ادعا کند که اقداماتی را برای رسیدگی به این موضوع انجام داده و امیدی واهی را در داخل سوریه برای بازگشت امن پناهندگان ایجاد می کند.
اما نزدیک شدن ترکیه به سوریه بیش از هر چیز، به آنکارا کمک می کند تا روابط خود با مسکو را مدیریت کند آنهم در زمانی که اردوغان به رضایت روسیه برای اقدام در سوریه و پول برای کمک به حمایت از اقتصاد در حال فروپاشی این کشور نیاز دارد. ترکیه و روسیه روابط پیچیده ای دارند که همزمان شامل رقابت و همکاری است که اغلب به قیمت نفوذ غرب در سوریه، لیبی و قفقاز تمام می شود. آنکارا از تحریم های غرب علیه روسیه پیروی نمی کند و از زمان آغاز جنگ اوکراین تجارت خود با مسکو را افزایش داده است. جریان های مالی از روسیه و منطقه خلیج فارس تاکنون به اردوغان کمک کرده است تا از یک فاجعه اقتصادی پیش از انتخابات جلوگیری کند اما به احتمال زیاد پول بیشتری مورد نیاز خواهد بود.
آنکارا به احتمال زیاد امیدوار است که وعده گرم شدن روابط با دمشق، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را راضی نگه دارد و با توجه به اینکه مخالفان و افکار عمومی ترکیه نیز به شدت برای عادی سازی فشار می آورند، یک پیروزی داخلی نصیب اردوغان کند.
روابط ترکیه و روسیه
سوریه اخیراً از سرفصل ها و اولویت های غرب خارج شده است و با وجود فقر شدید مردم آن، به نظر می رسد مرحله جنگ داخلی تا حد زیادی به پایان رسیده است. اما حمله جدید ترکیه یا اقدام هماهنگ گسترده تر با دمشق زیر چتر مسکو بدون شک همه اینها را تغییر می دهد - و صلح شکننده در شمال شرق سوریه را- جایی که تخمین زده می شود 900 نیروی آمریکایی در کنار نیروهای دموکراتیک سوریه مستقر هستند- مختل می کند. ایالات متحده نگران است که این امر سربازان آمریکایی را در معرض خطر قرار دهد. اخیرا برخی از آنها تقریباً توسط حملات پهپادهای اخیر ترکیه مورد اصابت قرار گرفتند. اما چنین حمله ای پیامدهای بیثباتکننده گستردهتری نیز به همراه خواهد داشت که دستاوردهای نظامی به دست آمده علیه دولت اسلامی یا داعش را تهدید کرده و بحران انسانی را نیز تشدید میکند.
این رویکرد دولت بایدن را نیز با یک دوراهی حاد مواجه می کند: شرکای کرد خود را رها کند یا با یک همپیمان ناتو با بحران دیگری روبرو شود. روابط بین آنکارا و واشنگتن از قبل دچار مشکل شده است. اما ترکیه با فروش تجهیزات دفاعی خود به کیف و توانایی در تضمین قرارداد غلات دریای سیاه، در ارتقا دفاع اوکراین از خود نقش مهمی داشته است. واشنگتن با توجه به مشکلات کنونی نمیخواهد هیچ کدام از این دو گزینه را انتخاب کند. این کشور ترکیه را با تمام حواشی آن میخواهد.
به اینها زاویه دید روسیه را هم اضافه کنید. به نظر میرسد از یک سو، ایالات متحده و روسیه تمایل مشترکی برای جلوگیری از تهاجم گسترده ترکیه به سوریه دارند، زیرا روسیه در نهایت میخواهد اسد کنترل کل کشور را تثبیت کند و هیچیک از پایتختها به مخالفان تحت حمایت ترکیه به عنوان یک نیروی دارای قابلیت حکومت کردن نگاه نمیکنند. مسکو، به صورت علنی و خصوصی مخالفت خود را با تهاجم ترکیه اعلام کرده و در عین حال بر کردهای سوریه فشار می آورد تا به دمشق روی بیاورند و تصریح کرده که اگر این کار را انجام ندهند از هیچ گونه حمایت روسیه در برابر تهاجم ترکیه برخوردار نخواهند شد.
اما سوریه همچنین به عرصه ای برای طرح های قدرت های بزرگ علیه روسیه و محلی برای جنگ نیابتی در رقابت گسترده تر قدرت های بزرگ با ایالات متحده تبدیل شده است. پوتین ممکن است در نهایت به یک تهاجم محدود ترکیه چراغ سبز نشان دهد یا یک جنبش مشترک ترکیه و سوریه را علیه کردها هماهنگ کند زیرا میداند که این امر میتواند آنکارا را پیش از انتخابات راضی نگه دارد و در داخل ناتو نیز بحران ایجاد کند. او همچنین میداند که عادیسازی ترکیه و سوریه فشار زیادی را بر موقعیت کنونی آمریکا در سوریه وارد میکند.
چالش های پیش رو برای کردهای سوریه
نکته ای که در همه اینها مشخص است این است که روزهای شوم برای کردهای سوریه متصور است و پیامدهای مهمی برای غرب دارد. آزمون کردها برای خودگردانی در داخل سوریه که مدت ها با حضور نظامی ایالات متحده تسهیل می شد، نامطمئن به نظر می رسد. درست است که ایالات متحده می گوید قصد ندارد سوریه را به زودی ترک کند اما با وجود جنگ در اوکراین و چالش استراتژیک چین، سوریه دیگر اولویت اصلی نیست. شرط بستن کردها بر حضور طولانی مدت آمریکا در مناطق تحت کنترل آنها، با وجود کاهش تعهد ایالات متحده و بعید بودن حضور مستمر نظامی آن و در حالی که همسایگان نزدیکشان علیه آنها متحد می شوند خطر بزرگی است.
در این مرحله، تنها چیزی که ممکن است کردهای سوریه را در درازمدت امنتر کند، معامله سیاسی با هر دو مخالف اصلی آنها یعنی حکومت سوریه و ترکیه است. کردهای سوریه- همانطور که برادران آنها در عراق اقدام کردند- در نهایت، باید به توافقی با قدرتهای منطقهای برسند تا حیاتی پایدار را برای خود تضمین کنند.
با توجه به علاقه آمریکا به جلوگیری از بی ثباتی و ظهور مجدد دولت اسلامی یا داعش، باید به فشارهای خود بر ترکیه برای به تعویق انداختن تهاجم برنامه ریزی شده ادامه دهد. اما حاشیه واقعی برای یک راه حل پایدار برای سوریه در جبهه دیپلماتیک خواهد بود. ایالات متحده باید تمرکز سیاسی خود را بر حمایت از مسیری مناسب برای رسیدن به توافق بین نیروهای سوریه دموکراتیک، دمشق و ترکیه افزایش دهد تا ثبات در شمال شرق سوریه در کنار حفظ برخی - اما نه همه - دستاوردهای کردها حفظ شود.
دستیابی به توافق در مورد آینده
چنین معامله ای چگونه می تواند صورت بگیرد؟ این امر به دو مسیر متفاوت نیاز دارد - یکی با ترکیه و دیگری با سوریه. کردها باید به دنبال توافقی با حکومت بشاراسد باشند که ضامن اعطای خودمختاری بیشتری از آنچه باشد که دمشق در حال حاضر مایل به اعطای آن است اما باید بدانند که کمتر از آنچه را میخواهند بپذیرند. کردهای سوریه باید با دولت سوریه بیعت کنند و در ازای تقسیم قدرت محلی، مایل به ادغام رسمی نیروهای مسلح خود در ارتش سوریه باشند.
همانطور که شکست طولانی مدت مذاکرات در این جبهه نشان داد، بحث در مورد مسائل غیرنظامی دشوارتر از ترتیبات نظامی خواهد بود. با این که دمشق و مسکو توافقنامههایی برای همزیستی منعقد کردهاند که به ارتش سوریه اجازه ورود به برخی مناطق کردنشین را میدهد اما حکومت اسد در مسائل سیاسی سختگیر است و نمیخواهد حقوق قانونی را برای به رسمیت شناختن حاکمیت محلی کردها اعطا کند.
اینجاست که غرب میتواند نقش دیپلماتیک فزایندهای ایفا کند، نقشی که علیرغم جنگ در اوکراین، میتواند با توجه به تمایل مسکو برای دستیابی به یک راهحل مذاکره برای وضعیت شمال شرق سوریه، عملاً با موضع روسیه همسو شود. در حالی که برخی در غرب مسیر مذاکراتی را که با اهداف روسیه همسو باشد رد می کنند، منافع آمریکا و اروپا در جستجوی توافقی است که ثبات را حفظ کند و حقوق محلی (برای کردها و مخالفان به طور کلی) را در مواجهه با تعقیب دولت تضمین کند. گفتوگوهای محدود در مورد سوریه لزوما به معنای ملایمتر کردن موضع گستردهتر غرب در قبال روسیه و پیگیری مستمر شکست مسکو در اوکراین نیست.
روسیه، که مدت ها به دنبال توافقی بین دمشق و کردها بوده، برای رسیدن به موفقیت، به وضوح نیاز به انجام کارهای بسیار بیشتری برای تحت فشار قرار دادن دمشق در جهت ایجاد چارچوبی دارد تا برخی از حقوق سیاسی کردها را در داخل کشور سوریه تضمین کند. اما حمایت غرب می تواند به کردها کمک کند تا با قاطعیت بیشتری از کارت های خود در میز مذاکره استفاده کنند و این تمرکززدایی را تضمین کنند. حضور نظامی ایالات متحده، قابلیتهای امنیتی کردها، کنترل منابع نفتی محلی، و چشمانداز کاهش جزئی تحریمها علیه سوریه – در صورتی که فشار گستردهتر نماینده ویژه سازمان ملل برای رویکرد گام به گام نیز را نیز به همراه داشته باشد- همگی نشاندهنده نکات مهمی در جهت نیل به این هدف است. این نکات مهم به افزایش نفوذی منجر می شود که می تواند برای کمک به تضمین توافق ترکیه و سوریه با سران کرد به کار گرفته شود.
این هدف، به ویژه با پیشبرد مذاکرات ترکیه و سوریه با محوریت مقابله با کردها ممکن است دور به نظر برسد. اما این واقعیت که روسیه و دولت سوریه فاقد منابع لازم برای بازسازی سوریه و بازگرداندن مشروعیت به دولت آن هستند و علیرغم جسارت، جنگ علیه کردهای سوریه همچنان می تواند برای دمشق پرهزینه باشد، می توان دریافت که فضا برای رسیدن به چنین مقصدی همچنان مهیاست. کردها ممکن است در پایان مجبور شوند به تنهایی به یک توافق دست یابند اما حمایت ایالات متحده به آنها کمک می کند تا با امید بیشتری در مورد تضمین حیات خود- در صورت خروج ایالات متحده-به توافق بهتری دست یابند.
معامله کردها با ترکیه پیچیده تر است اما بازیگران غربی هنوز باید ببینند که آیا می توانند حرکت در این مسیر را تشویق کنند یا خیر. اردوغان در نهایت یک عملگرا است: او میتواند به دنبال تشدید تنش یا توافق با کردها باشد، همانطور که پیش از انتخابات محلی 2019 همین رویکرد را در پیش گرفت. پیش از این گمانه زنی هایی وجود داشت که حزب حاکم عدالت و توسعه به دنبال راه هایی برای جلب حمایت انتخاباتی محافظه کاران کرد یا دور کردن کردها از بلوک مخالفان است. اخیراً هیئتی از حزب عدالت و توسعه با مقامات حزب دموکراتیک خلق ها که طرفدار کردها است ملاقات کرد. صلاح الدین دمیرتاش، رئیس مشترک سابق حزب نیز اجازه یافت با استفاده از هواپیمای اختصاصی برای ملاقات پدر بیمار خود در بیمارستانی در دیاربکر از زندان خارج شود.
خیلی زود است که این اقدامات را نمایانگر ملایمت چشم انداز مورد نظر اردوغان دانست. مشکل اصلی برای آنکارا پیوند نیروهای دموکراتیک سوریه با حزب کارگران کردستان ترکیه است. ترکیه این دو را بخشی از یک جنبش میداند و در فضای ملیگرایانه امروز، هیچ کدام از رهبران ترکیه ایده ایجاد منطقه خودمختار کردی در سوریه را که تحت کنترل حزب کارگران کردستان باشد، تایید نمیکند.
اما راههایی وجود دارد که میتواند آشتی میان ترکیه و کردها در سوریه را برای اردوغان -که در گذشته مستقیماً با حزب کارگران کردستان درگیر مذاکرات پیوسته بوده- دلپذیرتر کند. برای شروع، ایالات متحده باید نیروهای دموکراتیک سوریه را تحت فشار قرار دهد تا فاصله معنادار بیشتری با حزب کارگران کردستان ایجاد کند و به وضوح جناح های همسو با حزب کارگران کردستان را در این گروه حذف کند و علناً به تمامیت ارضی سوریه اعلام وفاداری کند. توافق کردها با دمشق که محدوده خودگردانی کردها را محدود کند، برخی از نگرانی های ترکیه را نیز برطرف می کند.
اما تغییر واقعی بازی در صورتی خواهد بود که حزب کارگران کردستان به خصومت ها علیه ترکیه پایان دهد. اگر حزب کارگران کردستان علناً آتش بس دائمی یا موقت را قبل از انتخابات اعلام کند و عملاً بپذیرد که وضعیت اسفبار کردهای ترکیه دیگر از طریق شورش مسلحانه در داخل ترکیه قابل پیشبرد نیست، این امر فضا را برای گرم شدن روابط میان اردوغان و کردها باز می کند. هیچ دلیل واقعی برای تهاجم ترکیه به سوریه وجود نخواهد داشت و حزب دموکراتیک خلق ها، حزب سیاسی طرفدار کرد ترکیه می تواند نقشی تعیین کننده در عرصه سیاسی ایفا کند.
این کار آسانی نیست اما از آنجایی که ترکیه و کردها در جریان روند صلح یک دهه پیش درگیر شرایط مشابهی بودند، ارزش امتحان را دارد. در آغاز جنگ سوریه، ترکیه درگیر روند صلح با حزب کارگران کردستان بود و حتی نمایندگان کردهای سوریه را برای گفتگو در مورد آینده سوریه به آنکارا دعوت کرد. این ایده در آن زمان مبتنی بر گسترش نفوذ منطقه ای ترکیه از طریق روند صلح با کردها بود. توافق با کردها همچنان نوید ثبات داخلی و افزایش نفوذ منطقه ای را برای ترکیه و همچنین روابط بهتر با غرب به همراه خواهد داشت. در صورت حمایت روسیه و ایالات متحده - البته به طور جداگانه - ممکن است برای اردوغان وسوسه انگیز باشد که بخواهد به جای این که به فکر حفظ قدرت باشد، به عنوان مردی که نفوذ ترکیه را در خارج از مرزهایش گسترش داده نامش در تاریخ ثبت شود.
در نهایت، این مسیر بر اساس پویایی داخلی ترکیه شکل خواهد گرفت اما بازیگران غربی باید برای پیشبرد این پرونده، به شدت به طرفین کرد خود و آنکارا تکیه کنند.
در بحبوحه چالشهای جهانی گستردهتر، ایالات متحده و شرکای غربی آن دست برتری یا منافع راهبردی بلندمدتی برای ماندن در سوریه ندارند، اما نباید بدون داشتن یک استراتژی برای نظم و حمایت از ثبات و حفاظت از سوریه، از این کشور خارج شوند. عقب نشینی سریع آنها از سوریه- که باعث تحقیر عمومی در وضعیتی مشابه در افغانستان شد- احتمالاً کردها را با ویرانی مواجه می کند و منطقه را تحت تأثیر بی ثباتی جدید قرار می دهد - که به نوبه خود- می تواند توسط داعش به نحوی مورد سوء استفاده قرار گیرد.
ایالات متحده به بهانه مبارزه با تروریسم به سوریه بازگشت. ایالات متحده همچنین باید از تنزل بیشتر در روابط خود با ترکیه جلوگیری کند. این اتفاق ناتو را از داخل بی ثبات می کند و ترکیه را به طور کامل با روسیه در مورد اوکراین هماهنگ خواهد کرد. کشاندن بیشتر ترکیه به سمت حوزه آتلانتیک و گرفتن چراغ سبز اردوغان برای الحاق سوئد/فنلاند به ناتو، با ایجاد شرایط بهتر در روابط ترکیه و آمریکا آسانتر خواهد بود.
شاید متناقض به نظر برسد اما مسیر رسیدن به منافع این چنینی برای ایالات متحده و غرب فقط در صورت دستیابی به توافقی بین بازیگران مختلف قبل از شروع تنش جدید میسر است.
نویسنده: آیدین اسلی تاشباش، عضو شورای اروپایی روابط خارجی
منبع: وار آن د راک
نظر شما