ردپرس-حاشیه نشینی امروزه رفته رفته به روندی طبیعی در زندگی شهری بدل می شود، طوریکه نمیتوان یک یا چند ملاک برای شناسایی واقعی آن یافت. حاشیه نشینی در استان، معضلی هویدا و فرایندی است مربوط به گروههای محروم اجتماع که در واقع نه شهریاند و نه روستایی. یعنی نه کاملا با مناسبات و فرهنگ شهری ادغام وسازگارشدهاند و نه کاملا از آن جدا هستند، بلکه ساختار زندگی آن ها، ساختاری بینابینی و در نوسان کامل است.
محله ( نواحی منفصل شهری) نایسر و ننله سنندج نمونه ای از این حاشیه ها هستند. این ساختار کلیه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حیات آن ها را شامل می شود. با اضمحلال جامعه کشاورزی وآغاز عصر صنعت و پیشرفت ماشینی، انباشت ثروت وسرمایه، تغییر کیفی مناسبات و روابط اجتماعی، گسترش شهرهای بزرگ و آغاز مهاجرت روستاییان به حاشیه کلانشهرها، پدیده ای به نام «حاشیه نشینی» شروع به پیدایش کرد وهر روزشعاع و دامنه آسیب های آن گسترده تر می شود؛ طوریکه امروزه در فهرست مشکلات اجتماعی عمده کشورهای جهان، به خصوص جوامع توسعه نیافته،در رأس جدول قرار دارد. ملاک حاشیه نشین بودن یا نبودن تنها سکونت در خانه های قدیمی و کهنه در گوشه شهر نیست، بلکه شامل کلیه افراد، گروهها و خانواده های ساکن در کپرها، چادرها، آلونکها، زیرزمینها، زیر پل ها، قبرستان ها، اتاق های موقتی و... قرار گرفته در وسط شهر هم میشود. پدیده نامیمون حاشیه نشینی در ایران، حدود 60 سال است که نضج یافته و روز به روز بردامنه وتبعات آن افزوده می شود، طوریکه به معضلی عمده در حوزه مسکن وشهرسازی، آسیب های اجتماعی، رفاه وتوسعه شهری و ... بدل شده است.
گونه های متفاوت مهاجرین
حاشیه نشینان هر شهرمعمولا شامل مهاجرین روستایی اطراف همان شهر و گاه مهاجران دیگر شهرهای یک کشور یا منطقه هستند که خودآن ها نیز به چند دسته تقسیم می شوند؛ آنان که زودتر حاشیه نشین شدهاند و اکنون تقریبا هویتی بومی پیدا کردهاند و تازه مهاجران. حاشیه نشینان (مهاجران روستایی) دارای منشأ اجتماعی گوناگونی هستند. عمده آنها کشاورزان وکارگران روستاییاند و بخشی نیز خوش نشینان روستاها هستند. افراد مهاجر به شهرها، اکثراً بعد از مهاجرت به حاشیه شهرها، تغییر شغل داده و به فعالیت های غیرکشاورزی می پردازند که در این میان عدهای به اعمال بزهکارانه روی میآورند. اما گاهی نیز با تلاش و فعالیتهای مطلوب میتوانند به موقعیت های مطلوب طبقه ای و فرصت های مناسب شغلی و اجتماعی نائل آیند. جامعه حاشیه نشین اکثرا دارای سطح سواد پایین هستند و این شاخص در مقایسه با متن جامعه تحصیلکرده به شکاف تبدیل می شود.
اشتغال حاشیه نشینان
حاشیه نشینان بیشتر در شاگردی مشاغل فنی (مکانیکی، جوشکاری، امور ساختمانی، خیاطی، قالیبافی، رانندگی و...) مشغول به کارند و دارای مهارت های شغلی چشمگیری نیستند. ضمن این که این فرصت ها نیز بیشتر در اختیارمردان و پسران خانواده است. حاشیه نشینان اغلب دارای خانوادههای پرجمعیت وبه ندرت کم جمعیت هستند و بار تکفل، سنگین وشاخص بیکاری در میان آن ها بالاست.
حاشیه نشینان عمدتاً دارای مسکن مناسب، شایسته و استاندارد نیستند ودر فضاهای موقتی یا مندرس زندگی می کنند و گاه عمده فعالیت های معیشتی را در یک فضا انجام می دهند.
حاشیه نشینان عمدتاً دارای مسکن مناسب، شایسته و استاندارد نیستند ودر فضاهای موقتی یا مندرس زندگی می کنند و گاه عمده فعالیت های معیشتی را در یک فضا انجام می دهند.
حاشیه نشینان، معمولاً به دلایلی گاه منطقی از جمله فروش خانه به دلیل فقر یا بیماری، از دست دادن زمینهای کشاورزی، اختلافات خانوادگی یا قومی و طایفه ای، کمی درآمد و به امید رسیدن به موقعیتی بهتر برای تشکیل زندگی جدید و... از محل سکونت خود گریزانند و به شهرها یا شهرک ها پناه می برند. مدت اقامت قشر حاشیه نشین، تابع نظم خاصی نیست، چنانچه از اسکان موقت چند ماهه تا 40-30 سال و گاه مادام العمر دیده می شود. هرج ومرج و بی نظمی های اجتماعی درحاشیه ها معمولا بیشتر از مراکز شهری و نواحی توسعه یافته شهرهاست.حاشیه ها معمولا خاستگاه بزهکاری و بی نظمی و محل سکونت افراد بیکار وتازه وارد است. حقیقت آن است که حاشیهنشینی یک سبک سکونت نیست، بلکه آسیبی برآمده از دل مناسبات ناصحیح زندگی مدرن یا توسعه ناموزون ساختار جوامع امروزی است.
راهکارهای پیشگیرانه
حاشیه نشینی یکی از معضلات و مسائل عمده جوامع انسانی است و باید بسان جنگ، فقر، بیکاری و... برای آن چارهای جدی واصولی اندیشید. توسعه روستایی و گسترش جاذبه های مناطق محروم و کمتر توسعه یافته شاید از سیل مهاجرت وحاشیه نشینی بکاهد. طبعا در این زمینه پیشگیری از درمان بهتر است. هزینه آسیب های متنوع ناشی از الگوی حاشیه نشینی، بسیار بیشتر از هزینه برنامه های کنترل مهاجرت آن هاست. حاشیه نشینی و مهاجرت، عارضه ای است بدخیم و برآمده از دل مناسبات ناصحیح بین تأسیسات فنی (ماشین) وارزش های جوامع امروزی. استفاده نکردن معقولانه و عادلانه از فرصت ها، منابع طبیعی و امکانات زمینهساز بسیاری از آسیب های اجتماعی میشود.
حاشیه نشینی پدیده ای شوم و ناهنجاری اجتماعی و اقتصادی است. برای حذف یا تعدیل ساز وکار این پدیده طبعا طرح ریزی علمی همراه با یک عزم جدی و مسئولانه لازم است. این امر همچنین نیازمند درک، مطالعه وهمکاری مداوم دستگاه های ذی ربط و فعالان مردمی ( NGOها) است. فرهنگسازی عمومی، برخورد اصولی، استفاده از تجربیات علمی و شگردهای دولت های توسعه یافته و روشنگری ابعاد واقعی مسأله و آنگاه انتخاب راه حل نهایی برای موضوع، پارادایمی گریز ناپذیر در این حوزه است.
گفتنی است این یادداشت توسط نویسنده در اختیار سایت قرار گرفته است و پیشتر نیز در روزنامه همشهری منتشر شده است اما به دلیل مهم بودن موضع و تازگی آن، انتشار آن و چنین مطالبی جهت جلب توجه بیشتر مسؤلان و مدیران مرتبط برای آسیب شناسی و مدیریت این حوزه ضرورت دارد.
* نویسنده، فعال فرهنگی و اجتماعی
نظر شما