نظریه پردازان حوزه تحلیل گفتمان و از جمله لاکلاو و موفه عوامل هژمونیک ساز گفتمان را برشمرده اند. به باور این دو چهار فاکتور اصلی زوال یا هژمونیک شدن یک گفتمان عبارتنداز: عاملان سیاسی، اعتبار، در دسترس بودن، طرد و برجسته سازی.
عاملان سیاسی
کنشگران و عاملان سیاسی همواره گزینه هایی در اختیار دارند که هرگاه احتمال عدم توفیق در قدرت و اختلال در طبیعی شدگی ایدئولوژی ها رخ دهد بدان تمسک می ورزند. یکی از این گزینه ها بهره بردن از جنبه­های هژمونیک قدرت و مبارزات سیاسی است. در موقعیت از جاکندگی و بحران هویت و معنا عاملان سیاسی و مبادی قدرت تلاش می کنند عنصر هژمونی مبارزات سیاسی را برجسته کنند. به این منظور بهره گیری از اسطوره و ایده­ئالهای کارگزاران اجتماع نقش حیاتی خواهند داشت. اوضاع کنونی اقلیم کردستان حاکی از بی نظمی و نابسامانی روابط قدرت در درون اقلیم و خارج از مرزهای آن است. اختلافات درون حزبی، خلاء توازن و همگرایی در قدرت، خواسته های حکومت بغداد و کشورهای همجوار اقلیم، جنگ با تروریسم، حضور نظامی قدرتها در منطقه، کشمکش و ستیزهای قومی و مذهبی و... همه و همه سبب شده آینده منطقه در توده ای از ابهام پیچیده شود.
در این میان کُردها، هم به عنوان گزینه ای کلیدی در نبرد علیه تروریسم هم به عنوان دارندگان ذخایر نفتی، سهمی ویژه در تحولات آینده منطقه خواهند داشت. مسعود بارزانی به عنوان وارث قدرت خانواده در رأس قدرت سیاسی در اقلیم کردستان موضوع همه پرسی استقلال را پیش کشیده است. فارغ از اینکه همه پرسی برگزار شود یا خیر و فارغ از هرگونه ارزش گذاری درخصوص مثبت یا منفی بودن انتخاب این گفتمان برآنیم به اختصار دلیل انتخاب این گفتمان را تحلیل کنیم.
بسیاری از تحلیلگران در یادداشت ها و مقاله ها بر آن بوده اند طرح همه پرسی استقلال در شرایط کنونی کارت فشاری بوده که رئیس اقلیم کردستان به منظور اعمال فشار بر حکومت بغداد و کسب امتیاز سیاسی به کار گرفته است. بسیاری از مقامات کُرد در اربیل از طریق فراکسیون نمایندگان، از تریبون احزاب یا از طریق نهاد قدرت و دستگاه دیپلماسی اقلیم کردستان این انگاره را نفی کرده معتقدند طرح موضوع رفراندوم هرگز به منظور اعمال فشار نبوده، رفراندوم و حق تعیین سرنوشت، حق مشروع مردم کُرد است. مسعود بارزانی در تازه ترین اظهارات خود در کرکوک اعلام کرد: "رفراندوم را طرح کردیم چون بغداد با عدم پایبندی به ماده 140 قانون اساسی کُردها را ناچار به انجام آن کرده است."
وی همچنین گفته است: بغداد اعتقادی به شراکت سیاسی و تقسیم قدرت ندارد لذا ما ناچاریم به منظور احقاق حقوق خود تلاش کنیم.
تنش حاصل از طرح موضوع همه پرسی 25 سپتامبر کنش و واکنش همه روزه ی اربیل، بغداد، کشورهای همسایه و قدرتهای حاضر در منطقه را دربرداشته است. در این میان آنچه اهمیت دارد انگیزه طرح این موضوع است. هدف مسعود بارزانی از طرح موضوع همه پرسی چیست؟ اینکه رفراندوم الزام آور باشد یا خیر و اینکه آیا اصولاً پس از رفراندوم اقدامی عملی درخصوص استقلال اقلیم انجام خواهد شد یا خیر، خارج از بحث این یادداشت است. آنچه اهمیت دارد آن است که از منظر گفتمان شناسی، پیش کشیدن موضوع همه پرسی در شرایطی که ولایت و مشروعیت بارزانی به چالش کشیده شده شبهه و گمان ایجاد می کند. پرسش اساسی این است که رفراندوم چرا در شرایط کنونی مطرح شده است. هرگز نمی توان پاسخ مطلقی به این پرسش داد چرا که مولفه های بسیاری در تعیین معادلات سیاسی نقش خواهند داشت. اما در مقام پاسخگویی به این پرسش می توان یکی از محتمل ترین پاسخ ها را برشمرد. طرح موضوع همه پرسی از جانب بارزانی بی ارتباط با موضوع کالایی شدن و بروکراسی نیست. بارزانی همچون کالایی باارزش موضوع رفراندوم را به مردم کُرد اقلیم کردستان عرضه کرده است. براساس منطق گفتمان از جاکندگی هایی که حاصل پدیده هایی چون بوروکراسی و کالایی شدن است مقاومت هایی ایجاد می کند و کنشگران اجتماعی جدیدی را وارد عرصه می کند و این کنشگران می توانند صور اجتماعی خاص خود را خلق کنند. بی گمان احزاب و جریانهای سیاسی و حتی جنبش تغییر در صورت برگزاری، رأی مثبت به همه پرسی خواهند داد. اگرچه ممکن است برگزاری رفراندوم خواسته واقعی برخی احزاب یا شخصیت های سرشناس نیز نباشد اما ملاحظات سیاسی، قومی و میهنی اقتضا می کند که آشکارا به مخالفت نپردازند یا حتی در صورت برگزاری همه پرسی رأیشان مثبت باشد.
به طور کلی اکنون گفتمان رفراندوم استقلال کالایی استراتژیک است که بارزانی قصد دارد بیشترین بهره ممکن را از آن ببرد. طرح مولفه های میهن پرستانه همواره از تابوهای مقدس کُردها بوده نقش اساسی در پیشبرد اهداف سیاسی خواهد داشت. لذا رئیس اقلیم کردستان با عرضه این کالای استراتژیک مشروعیت خاصی برای خود خریداری کرده است. بویژه که به صورت رسمی اعلام کرده است در انتخابات آینده ریاست اقلیم شرکت نخواهند کرد. اینگونه در صورت برگزاری یا عدم برگزاری رفراندوم قصد دارد نام خود را در میان کُردها جاودانه کرده به تبع آن نوعی مشروعیت و مقبولیت دوباره برای خانواده بارزانی خریداری کند.
طرد و برجسته سازی
در گفتمان سیاسی، طرد و برجسته سازی شیوه ای برای حفظ و استمرار قدرت است. بدین ترتیب قدرت، هم به تولید معنا می پردازد هم با به کارگیری ابزارهای انقیاد، دیگری و مخالف خود را طرد و حذف می کند. حکومت اقلیم کردستان نمونه بارز طرد و برجسته سازی را در پروسه سیاسی اقلیم به کار گرفته است. زمانی که منافع حزبی و قدرت سیاسی حزب دمکرات کردستان (پارتی) با تهدید مواجه شد به آسانی دست به اخراج وزیران جریان مخالف و تعطیل کردن پارلمان زد. نمونه ای از برجسته سازی نیز زمانی بود که مسعود بارزانی به منظور تمدید ریاستش بر اقلیم، توجیه نبرد ضد داعش و شرایط بحرانی و امنیتی اقلیم را پیش کشید تا این موضوع دستاویزی در جهت بقای وی در رأس قدرت باشد. نمونه ای دیگر از برجسته سازی موضوع اخیر همه پرسی است که رئیس اقلیم کردستان مصر است تاریخ 25 سپتامبر آن را برگزار کند. موضوع همه پرسی در شرایط بسیار حساسی مطرح شده، حفظ مناسبات کنونی قدرت در اقلیم را تضمین خواهد کرد و از سوی دیگر بارزانی با تأثیرگذاری بر ذهن افراد اجتماع به عنوان سوژه ها، اقدام به تولید اجماع کرده مدلول همه پرسی را به دال کنونی گفتمان سیاسی عراق می چسباند و آن را به عنصری هژمونیک بدل می کند. در حقیقت بارزانی با دستاویز همه پرسی استقلال چهره قدرت را طبیعی و بدیهی جلوه می دهد چرا که برجسته سازی و حاشیه رانی ساز و کاری است که قدرتها به واسطه آن، تلاش می کنند نقاط قوت خود را برجسته و نقاط ضعف و جریان مخالف خود را به حاشیه برانند و پنهان کنند.
اعتبار و در دسترس بودن
لاکلاو به عنوان نظریه پرداز گفتمان از مفهوم قابلیت دسترسی بهره می جوید تا تبیین کند چگونه در طول بحرانها، برخی گفتمان ها به نسبت دیگر گفتمان ها با استقبال و موفقیت بیشتری روبرو می شوند. وی معتقد است اگر بحران سیاسی یا اجتماعی به اندازه ای شدید باشد که نظم گفتمانی را متزلزل سازد، تنها قابلیت دسترسی کافی است تا پیروزی گفتمان خاصی را تضمین کند. در بحران سیاسی کنونی اقلیم که معضل اصلی متوجه رأس قدرت سیاسی در حکومت است نظم گفتمان سیاسی دچار بحران شدیدی شده است. روابط قدرت با شکست مواجه شده است. تقسیم قدرت و شراکت سیاسی پس از تعطیلی پارلمان کردستان به چالش کشیده شد. حزب دمکرات کردستان (پارتی) با طرح ایده ی عدم وجود بدیل و جایگزین برای بارزانی کوشیده است هژمونی بارزانی را بر اقلیم تحمیل کند. در شرایط کنونی طرح موضوع همه پرسی به عنوان یکی از در دسترس ترین گفتمانهای موجود انتخابی زیرکانه است. بارزانی با کمترین هزینه سیاسی-در بعد سیاست داخلی- در مسیر نیل به همگرایی میان جریان های سیاسی قدم برداشته است. بی گمان همه پرسی استقلال اقلیم، ولایت بارزانی را روئین تن خواهد کرد. بارزانی درخصوص هزینه های رفراندوم در بعد خارجی و سیاست خارجی اظهار داشته است: هیچ یک از حکومت ها آشکارا مخالفت خود را با برگزاری رفراندوم اعلام نکرده­اند. اختلاف تنها بر سر زمان برگزاری همه پرسی است.
وی معتقد است اگر فشاری هم به تبع برگزاری همه پرسی بر حکومت اقلیم کردستان اعمال شود موقتی بوده حکومت اقلیم آماده رویارویی با هرگونه فشار و گفتگو بر سر نتایج همه پرسی خواهد بود. آنچه رئیس اقلیم کردستان در کنفرانس های مطبوعاتی و مصاحبه های خود با روزنامه و تلویزیون های متعدد درخصوص رفراندوم اعلام کرده است دال بر برگزاری بی چون و چرای این همه پرسی است. اما در حوزه سیاسی، گفتمان های سیاسی هرگز دقیقه هایی تثبیت شده و لایتغیر نیستند بلکه عناصری هستند که پیوسته در حال تغییر بوده با توجه به گفتمان غالب و مقتضیات سیاسی مجدداً مفصل بندی شده ستراتژی و بازنمایی های نو آشکار می شوند.
*ارنستو لاکلاو (Ernesto Laclau) و شانتال موفە (Chantal Mouffe) زوج نظریه­پرداز مکتبِ تحلیلِ گفتمانیِ اسکس هستند که با طرح مباحثی در این حوزه با رویکرد تحلیل گفتمان سیاسی مطرح شدند. مهمترین مباحث نظریات این دو عبارتند از: عنصر، دقیقه، دال شناور، دال برتر، نقطه کانونی یا دال مرکزی، مفصل­بندی، عاملان سیاسی، قابلیت دسترسی و اعتبار، هژمونی و مواردی از این دست.
نظر شما