به گزارش کردپرس متن این یادداشت به شرح زیر است:
بدون تعارف و رودر بایستی ، جشنواره تئاتر کردی سقز که در مسیر دشوار و نفس گیر حرفه ای شدن و حرفه ای عمل کردن به سمت برند « تئاترکردی » گام برمیداشت با اجرای ضعیف و کم جونِ دورهٔ چهارده هم ، امید تئاتری های مناطق کرد نشین را برزخ نشین کرد .
پویایی در مدیریت و برنامه ریزی ، تحول در تصمیمات خلاق وجسورانهٔ برگزاری و مهمتر از همه توانمندی در جذب گروههای تئاتزی دیگر مناطق کرد نشین ، حداقل انتظاراتی بودن که جامعهٔ تئاتری کردستان از مسئولین استانی این رویداد فرهنگی داشتند .
بعداز گذشت نوزده سال از عمر اولین دوره ، انتظار میرفت ساز و کاری طراحی شود که پای گروههای فعال تئاتری کرد زبان ،مقیم دیگر کشورها نیز به این جشنواره باز شود، بهرحال این فیستیوال داعیه داوری آثار کردی را دارد و میتواند به گستره ای با وسعت تمام تئاتری های کرد زبان بیندیشد ، زیرا بده بستان فکری و فنی میان تئاتری های شهرهای دور و بر، به همت اپلیکیشن های بیگانه انجام می شود،فضای جشنواره دیگر نیازمند جولان گروه های مولف و نامداریست که محتوایی آشنا را با بهره مندی از متدهای روز ، به معرض نگاه کردستانی یان بگذارد ..و این بلند پروازی نیست ، مطالبه واقعی مخاطبان و جوانان علاقه مند امروز تئاتر ماست.
اما انگار سوزن چاپگرِ فراخوان ، بر روی شهر های همین حوالی خودمان گیر کرده و نمی خواهد پا فراتر از جشنواره ای معمولی بگذارد. .. باز درود بر دوره سیزده ای ها ، که از هولیر (اربیل) و دیاربکر و خراسان و ایلام هم ، کار گذاشتن ..
بهرحال من پیشنهاد میکنم، اگر امکان چنین بلند پروازی ها وجود ندارد ، حداقل فضایی رقابتی ایجاد کنید برای درام نویسان کرد ، عرصه ای مهیا کنید برای رویارویی اهل قلم و نمایشنامه نویسان ، هم تالیف هم ترجمه ، هرچند امروز اندک باشند ، اما قطعن دسته دسته و گروه گروه از جوانان خوش ذوق در راه ند، تا به این قافله بپیوندند .
واما، برگزاری جشنواره ای با این نام و نشان و یا حرکت های اینچنینی ، هر گاه در گردونهٔ روزمرگی و رفع تکلیف و رفیق بازی گیر کنند ، شکی نیست که اقبال عمومی را از دست خواهند داد، و نهایت به یک دورهمی صنفی بدل خواهد شد.....حال از این مقولات بگذریم و کمی مزاح چاشنی جشنواره کنیم.
وقتی مِهر جشواره ای مانند جشنواره سراسری تئاتر کردی را به دل داری ، باید مانند عاشق سینه چاک، فراق دیداری سالانه و اضطراب و استرس سر وقت کار دیدن و صندلی گیر آوردن را تحمل کنی تا روز موعود ، بشینی برای بده بستان عاشقانه با کار... و اما روز اجرا ، در همان ابتدا با تجمعی کاذب از تماشاگر (حالا ما میگیم مشتاق )که عرصه را به تئاتری ها ی اکثرن محجوب و ماخوذ به حیا ، تنگ کرده روبرو می شوی، و دیگر باید عطا ی اجرا و عشق وعاشقی را به لقا یش ببخشی و به سراغ نزدیکترین کافه درحوالی محل برگزاری بری، تا باچایی داغ قهوه خانه ، رفتار سرد و مستاصل دست اندر کاران را به باد فراموشی بسپاری..
این از سکانس اول این رویداد مبارک، و کات به سکانس فینال و تقسیم غنائم و جدل های بی رحمانه در اختتامیه، که صد رحمت به تالار عروسی که هم تکلیف مشخص است و هم مهمان و میزبان معلوم !
اراده بر این بود جشنی بر پا شود از جنس آوینیون و کن و اسکار، اما همچنانکه بعد از سیزده دوره یادشان رفته بود به اندازه صندلی های سالن اجرا، کارت و بلیط و دعوتنامه پخش کنند ، در تا لار اختتامیه هم یادشان رفته بود که امشب ، شب تئاتری هاست و همه چیز باید در خدمت شادمانی این جشن باشد. تا در یاد تاریخ این رویداد بماند که، آفریننده ها و آفرینش ها ی تئاتری را چگونه ارج نهادند.
آغا چشمت شب بد نبیند ، بازار سخن و سخنرانی مسئولان ،آنچنان داغ شد که حرفهای سخنران اصلی (دبیر جشنواره ) ناگفته تمام شد. و جالب اینکه در تمام این حرفها که حدود سه ساعت به طول انجامید، فقط یک خبر، یک جمله ، نشاط آفرین بود.. (احداث یک تالار بزرگ چند هزار نفری در سقز) !! حال واقعن کاربری چنین سالنی چه ربطی به تئاتر و جشنواره دارد ،مشخص نیست فعلن.. اینرا از این باب عرض کردم که، ما در بوکان برای پر کردن سیمرغ با ظرفیت ۴۰۰ صندلی که تقریبن استاندارد یک سالن بزرگ نمایشی ست، داستان هاداریم ، چه شود با این سالن چهار یا پنج هزار نفری !!
قصه کوتاه کنیم که عمر دراز باد: برای اولین بار در تاریخ اختتامیه جشنواره تئاتر،مراسم به درازا کشید تا ساعت ۳ بامداد، که بلاخره شمشیرهای از رو بسته شده ، غلاف شدن و شیپور پایان مخاصمه نواخته شد ..و ما چهار صبح به خانه رسیدیم .. حال بماند ما که، به هوای دیدن و شنیدن قرائت یک بیانیه و گرامیداشت یک استاد و اهدای تعدادی جوایز به تالار عروسی رفتیم ، چگونه با حال خراب و خسته به خانه برگشتیم ....و امیدوارم جشنواره تئاتر کردی راه واقعی خود را بیابد و تریبونی برای تبادل آثار تئاتری به زبان کردی باشد.
نظر شما