روسیه "خیانت" کرده و آمریکا هم با سکوت و انفعال ناظر ماجراست، با این وضع تکلیف کردها چه می شود؟ واحدهای مدافع خلق همانگونه که پیش بینی می شد دست به مقاومت زدند و جلوه هایی از عاملیت مستقل کردها در بحران سوریه را به نمایش گذاشتند.
به موازات جنگ، روندی سیاسی هم جریان دارد که اهمیت آن کمتر از آنچه در صحنه نبرد می گذرد نیست. از همان ابتدا که روسیه آمریکا را بدلیل " عصبانی کردن " ترکیه سرزنش کرد، تمام ناظران چشم به دهان کاخ سفید دوختند تا ببینند با دشواریها و چالشهای درگیری دو متحد خود چگونه کنار می آید.
واژگانی که مقامات آمریکایی در روزهای گذشته بکار بردند و مجادله ای که میان آنان و ترکها بر سر مفاد مکالمه تلفنی سرانشان اتفاق افتاد، جملگی حکایت از دشواری و صعوبت موضعگیری در این ماجرا داشت.
به نظر می رسد آمریکا که در برابر عمل انجام شده قرار گرفت، از ترکیه نخواست که عملیات شاخه زیتون را متوقف کند، بلکه درخواست کرد که زمان و محدوده آن محدود شود. برخی متحدان ناتویی ترکیه مانند بریتانیا و آلمان و هلند حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و روی " دغدغه های مشروع " ترکیه انگشت گذاشتند.
اما آنچه که کردها را عمیقا نگران کرد اینها نبود بلکه پیشنهاد تشکیل منطقه امن در داخل سوریه بوسیله ترکیه بود.
به نظر می رسد که در واکنش به این ابتکار آمریکا بود که دیروز مقامات کانتون عفرین از دولت سوریه دعوت کردند که برای دفاع از مرزهای شمالی در برابر " تجاوز خارجی " وارد عمل شود. طبیعتا این پیشنهاد به معنای آن نیست که کردها کنترل عفرین را به دولت سوریه واگذار کنند.
آنها بدنبال آنند که از رهگذر نگرانی دمشق از پیشروی فزاینده متحدان ترکیه در شمال استان حلب از پشتیبانی و کمکهای تدارکاتی آن برخوردار شوند و هم به هدف ترساندن آمریکا این پیام را مخابره کنند که در صورت نزدیکی بیشتر به ترکیه آنها هم به دولت سوریه روی خواهند آورد.
کردهای سوریه از ابتدای بحران با حرکت روی شکافها و نقاط افتراق بازیگران ریز و درشت درگیر در ماجرا، فرصتهای بسیاری را ربودند. اکنون هم به نظر می رسد که خواهان آنند که بار دیگر از این تاکتیک استفاده کنند.
آیا این کارت اکنون قابل استفاده است؟ بحران سوریه بازیگران متعددی دارد; از قدرتهای فرامنطقه ای مانند آمریکا و روسیه تا قدرتهای منطقه ای مانند ایران و عربستان و ترکیه به علاو ه سیاهه ای از بازیگران ریز و درشت داخلی.
با زوال داعش تضاد منافع میان آمریکا و روسیه بیش از پیش برجسته و روشن شده است.
تصمیم آمریکا برای تشکیل نیروی مرزبانی با مشارکت کردها در واقع به منظور این بود که خلا قدرت ناشی از زوال داعش بوسیله نیروهای متحد ایران و روسیه پر نشود. اینجا بود که کرملین برای مقابله با نفوذ کاخ سفید و استفاده بیش از حد از کارت کردها، مجوز عملیات علیه عفرین را به چانکایا داد. ابتکاری که خالی از تناقض نیست و به مرور چالشهای خود را نشان خواهد داد.
ایران و روسیه و ترکیه که در دو سال گذشته بهم نزدیک شده اند، عمیقا به همدیگر بی اعتمادند و چشم اندازهای متفاوتی برای آینده سوریه دارند.
پیشنهاد روسیه به کردها تحویل منطقه عفرین به دولت سوریه در ازای در امان ماندن از حمله ترکیه بود. پیشنهادی که کردها قاطعانه آن را رد کردند.
اکنون آمریکا پیشنهاد کرده که نواری به عمق سی کیلومتر با حضور ترکیه تشکیل شود. این در واقع همان طرح مسکو است که جای سوریه در آن با ترکیه عوض شده است. آیا سوریه و متحدان خارجی آن این تحول را در شرایطی که با پیشروی های ارتش، روند آستانه در آستانه فروپاشی است می پذیرند؟
این طرح در صورت پیاده شدن همان منطقه امنی است که ترکیه از ابتدای بحران بدنبال آن بود و با مخالفت قاطعانه مسکو و عدم پشتیبانی آمریکا و دیگر اعضای ناتو روبرو شد و اجرای آن در شرایط فعلی معنایی جز واگذاری شمال سوریه به ترکیه نخواهد داشت. تحولی که موازنه های سیاسی و نظامی فعلی به سادگی اجازه پیاده شدن آن را نمی دهد.
با ملاحظه آنچه گذشت، می توان نتیجه گرفت محتمل ترین فرض موجود، نزدیکی بیشتر میان نیروهای کرد و دولت سوریه است، مشابه روابطی که در فاصله سالهای 2011 تا 2014 با هم داشتند. در صحنه عمل هم البته تداوم مقاومت سرسختانه ی.پ.گ نیز متغیر مهمی است که نقشی بارز در تعیین سمت و سوی حوادث آتی خواهد داشت.
پانوشت: وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد هیچ پیشنهاد قطعی به ترکیه داده نشده و بررسیها ادامه دارد.
نظر شما