به گزارش کردپرس، روزنامه دنیای اقتصا نوشت: «در روایتها چنین آمده که نوروز، اول روزی است که آفتاب طلوع کرده و بادی که درختان را بارور میسازد وزیده و خرمی زمین آفریده شده. آن چه مسلم است، نوروز، همان جشن آغاز سال و اعتدال بهاری است. در تقویم اوستایی، سال به دو فصل «تابستان بزرگ» و «زمستان بزرگ» تقسیم شده است که زمان جشن مهرگان در آغاز زمستان بزرگ و زمان جشن نوروز در آغاز تابستان بزرگ بوده است. آغاز زمستان از مهر ماه و آغاز تابستان از فروردین ماه بوده است.
نوروز بزرگترین جشن ایرانی است که بعد از اسلام نیز بسیار گرامی داشته شد و علت آن نیز به اعتقاد برخی، اسلامی شدن نوروز است. در تاریخ از دو نوروز کوچک و بزرگ یاد شده است؛ نوروز کوچک از روز نخست فروردین ماه (روز اول فروردین هرمزد نام داشته که روز تولد زرتشت است) آغاز میشده و تا روز پنجم فروردین ماه، ادامه داشته و از روز ششم فروردین، نوروز بزرگ آغاز میشده. در برخی نوشتهها آمده است که جم روزهای نخستین ماه سال را تقسیم کرد؛ پنج روز نخست را به بزرگان اختصاص داد، پنج روز دوم را نوروز شاهی نامید و به بخشش و نیکوکاری پرداخت، پنج روز سوم، عید خدمتگزاران پادشاه بود؛ پنج روز چهارم از آن نزدیکان و خانواده شاه شد؛ پنج روز پنجم به سربازان رسید و سرانجام، پنج روز آخر هم به ملت، اختصاص یافت. به علت اهمیت نوروز، بسیاری از حوادث مهم تاریخی را به آن نسبت میدهند؛ همچون تاجگذاری جمشید. فردوسی در حماسه پر شور خود نوروز را روزی میداند که جمشید در آن روز تاجگذاری کرده است.
دربارهای نخستین خلفای اسلام به نوروز، توجه زیادی نداشتند؛ ولی بعدها خلفای اموی برای افزودن درآمد خود هدایای نوروز را مجددا معمول داشتند و هدایایی در نوروز بر اهالی ایران تحمیل میکردند. در احکام نجوم ایران به سه گونه نوروز بر میخوریم:
۱-نوروز شهریاری:
این نوروز، در آغاز برج حمل، ثابت و روز اول تقویم شهریاری بوده یعنی همان نوروزی که در تقویم کنونی ثبت است.
۲- نوروز یزدگردی:
این نوروز در مدت سال خورشیدی، در تمام فصول سال مانند ماههای عربی گردش دارد.
۳- نوروز بهزیکی:
زمان این نوروز، تقریبا در اوایل بهار بوده است.
جشن نوروز، بزرگترین و مهمترین، جشن ملی ایرانیان است؛ جشنهای ملی ایرانیان در دوره ساسانیان مانند عیدهای دینی، همچون غدیر، فطر و قربان در حرکت بودهاند (البته نه با سرعتی که اعیاد عربی میگردند) یعنی گاهی زمان جشن نوروز در فصل تابستان بوده تا این که جلالالدین ملک شاه سلجوقی(-۴۶۵ هـ.. ق) تقویم جدید
جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار، که موقع تحویل آفتاب، به برج حمل است، ثابت نگه داشت. ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه در سبب پیدایش نوروز، چنین مینویسد:
«دیوان به فرمان جمشید، تختی ساختند و آن را به دوش گرفتند و از دماوند به بابل بردند. مردم از دیدن جمشید که همچون خورشید، بر تخت میدرخشید به حیرت افتادند و پنداشتند که دو خورشید در آسمان پیدا شده این روز، روز هرمزد (اولین روز از هر ماه) از فروردین بود و از اینرو، مردم بر گرد تخت او جمع شدند و همگان گفتند: این روز نو است و جم فرمان داد که این روز و پنج روز پس از آن را جشن گرفتند» ایرانیان جزو معدود ملیتهایی هستند که با انتشار فرهنگها و مذهبهای مختلف در طول دورانهای طولانی، همواره آیینها و فرهنگهای آریایی خود را حفظ کردهاند و بعد از ظهور اسلام نه تنها جشنها و مراسم آیینی خود را از یاد نبردند، بلکه مراسم دینی و مذهبی خود را نیز بهتر از گذشته برپا داشتند. جشن نوروز بهخاطر ریشه دینی که در آیین ما دارد و جشن مهرگان بهخاطر تعلق آن به ایزدمهر (میتراکانا) از اهمیت خاصی برخوردارند و در مورد جشن سده باید گفت که هماکنون نیز در برخی از نقاط ایران، مراسمی نه دقیقا با همان کیفیت بلکه مشابه آن، برگزار میشود.»
نظر شما