کلنگ زدن به ستونهای نحیف فرهنگ در مراسم رونمایی از کتاب ناله جودایی در مهاباد

سرویس آذربایجان غربی- «دکتر صلاح الدین خدیو» پژوهشگر مهاباد ضمن انتقاد از مراسم رونمایی از نسخه جدید کتاب ناله ی جدایی در این شهر، برای توصیف این مراسم از اصطلاح «کلنگی کردن و کلنگ زدن به ستونهای نحیف فرهنگ و ادبیات و هنر» استفاده کرد.

به گزارش خبرنگار کردپرس، خدیو ضمن انتشار تصویری از مراسم رونمایی از کتاب ناله جدایی در مهاباد، در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت:

این تجمع یا جمعیت متراکم مثلا مراسم رونمایی از پکیج ناله جدایی استاد هیمن در تالار وحدت مهاباد است. در شهرستانها که بر خلاف تهران، تعداد رخدادهای فرهنگی سالانه به کمتر از انگشتان یک دست می رسد، انگیزه قویتری برای مشارکت پیدا می شود، با وجود آنکه بر اساس تجربیات قبلی مشخص باشد که کیفیت آنها دست کمی از کمیتشان ندارد. اینبار اما رونمایی از یک اثر فاخر ماموستا هیمن بهانه خوبی برای کنار نهادن پنداشته های قبلی بود. ناله جدایی معروفترین شعر ماموستا هیمن و احتمالا پرخواننده ترین شعر کردی حداقل در کردستانهای ایران و عراق در تاریخ معاصر است. پس از حدود چهل سال کشف فایل صوتی شعر خوانی شاعر آنهم با کیفیتی قابل قبول اگر نه گنج دستکم گنجینه ای باارزش است.

دریغا اما در مراسم این نگاه غالب نیست، بلکه ناله جدایی و سراینده آن در حاشیه قرار دارند و متن چیز دیگری است. کلیپ پخش شده و خود سخنرانیها ـ غیر از سخنرانی خوب و تحسین برانگیز فرماندار ـ آشکارا پیامهای غیرفرهنگی و نگاه ابزاری دارند. آنهم بی هیچ پرده پوشی و در نهایت شفافیت و عریانی، به گونه ای که برای شرکت کنندگان آزاردهنده است. این وجه آزارنده هنگام دعوت برای حضور روی سن جهت رونمایی به اوج خود می رسد و بانگ اعتراضات هم از گوشه و کنار بلند می شود. از تمامی اعضای شورا، شهردار و بقیه مسئولین حاضر جهت حضور دعوت به عمل می آید. با اعتراض حاضران، کم کم صاحبان قلم و هنر و ...هم دیده میشوند و در نهایت روی سن آنقدر شلوغ می شود که شبیه نوعی تجمع مردمی است، البته در پایین وضع بدتر است و حاضران دسته دسته در حال ترک سالن هستند.

برای تحلیل این وضعیتهای تکرار شونده و روزمره از کدام نظریه می توان استفاده کرد؟ کالایی شدن فرهنگ؟ شک دارم این نظریه که برای برملا کردن ابعاد تولید سرمایه دارانه کالاهای فرهنگی و جهت دهی به ذوق مصرف گرایانه فرد، تولید شده، بکار تشریح این مضحکه ها بیاید.

می توان از فرج سرکوهی واژه تند فرنگی کاران فرهنگی را به عاریت گرفت، اما مشکل این است که این اصطلاح ناخوشایند و تهاجمی سوای منصفانه و غیرمنصفانه بودن آن برای مواجهه با آثار فرهنگی ظاهرا فاخری بکار می رود که به گمان واضع آن آفرینندگانش سر در گرو ارباب قدرت دارند. اینجا اما این هم نیست. حالتی شبیه کلنگی کردن و کلنگ زدن به ستونهای نحیف فرهنگ و ادبیات و هنر است. چیزی که نهایتا به تخریبی همه جانبه می رسد، مانند وضعیت ناگواری که اکتون حوزه محیط زیست و جاهایی مانند دریاچه ارومیه و فلات شرقی ایران با آن روبرویند.

کد خبر 56122

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha