تفکر مسلط حکومت در ترکیۀ امروزی این است که یک قدرت ترسناک باشد. این هم علت و هم معلول قانون وضعیت فوق العاده است که از مرزهای قانون اساسی فراتر رفته است: «زنده نگاه داشتن ترس»
ما شهروندیم، رعیت نیستیم. ما حق داریم بدون ترس از حکومت انتقاد کنیم.
تقدیس مرگ و جنگ و رؤیای یک گذشتۀ باشکوه، واژه هایی هستند که در تمام سطوح دستورکار سیاسی این کشور نفوذ کرده اند و با غیر ممکن کردن بحث دربارۀ مسائل، درک ما را از واقعیت تحریف کرده اند.
امروزه هر گامی که توسط حکومت ترکیه برداشته می شود، به عنوان یک گام تاریخی وانمود می شود و مردم را سر در گم، خسته و خاموش می کند. نه دیروز، نه فردا. تنها در لحظه زندگی کن و به رویدادهای فعلی واکنش نشان بده.
ترکیۀ امروز، سرزمینی بدون تکثر گرایی، سرزمینی که در آن قانون به قدرت سیاسی وابسته است، سرزمینی فاقد شفافیت، سرزمینی که در موضوع امنیت مبالغه می کند، تا همین امنیت مورد مبالغه مانند بومرنگی که باز می گردد، مجدداً مسأله ای امنیتی شود.
در گزارشی که هفتۀ گذشته توسط بنیاد برتلسمان منتشر شد آمده است که تفکیک قوا در هیچ جای دیگر به اندازۀ ترکیه آسیب ندیده است. این گزارش ترکیه را در میان 13 کشوری قرار داده است که وضعیت سیاسی در آنها بیش از کشورهای دیگر رو به وخامت گذاشته است.
همواره یک بحران وجود دارد. بحران ها بدون آن که حل شوند، کنار گذاشته می شوند، یا جای خود را به بحران های جدید می دهند. حکومت بدون وجود یک بحران نمی تواند کشور را اداره کند. از این رو، جامعه ای مبتلا به رکود و جمود ایجاد شده که در حال فروپاشی است.
عایشه چاودار، نویسنده، می گوید: «اگر می خواهید ترکیۀ امروزی را درک کنید، به مسجد تازه تأسیس چاملیجه نگاه کنید. چاملیجه که به آن بزرگی در قله کوه جا خوش کرده است، نماد توتالیتاریسم بصری و شهری است که اجازه نمی دهد کسی به چیز دیگری غیر از خودش نگاه کند. بزرگ، با عظمت و پر هیبت.»
دموکراسی ما برای مدت های مدید، تنها یک دموکراسی رویه ای بوده است. اینک با قانون جدید ائتلاف انتخاباتی، حتی این دموکراسی را نیز از دست داده ایم.
دیگر تفکیک قوا وجود ندارد. در حقیقت انتصاب صدها قاضی و دادستان در کاخ ریاست جمهوری و تحت نظارت رئیس جمهور انجام شده است. این اقدام غیر مسئولانه استقلال و بی طرفی قوۀ قضائیه را خدشه دار کرد.
دیگر رسانۀ آزاد و آزادی بیان وجود ندارد. روزنامه نگاران، سیاستمداران و منتقدان بسیاری پشت میله های زندان هستند.
اخیراً دوغان که بزرگترین سازمان رسانه ای ترکیه است به گروه دمیرورن، که طرفدار حکومت است فروخته شد. بدین ترتیب، درصد روزنامه هایی که با نظارت حکومت منتشر می شوند، به 90 درصد رسید.
دوغان در پنج سال گذشته به خود سانسوری مبتلا شده بود، اما هنوز اندکی تنوع آرا از خود نشان می داد و از ارکان شیوۀ سکولار حیات در ترکیه بود. به همین خاطر، ارزیابی این انتقال مالکیت تنها به دلیل تمرکز قدرت سیاسی، گمراه کننده است. علاوه ب این، این اقدام نشان می دهد که حکومت دیگر نمی خواهد مشروعیتش زیر سؤال برود.
یک اقدام هم دیگر ارائۀ لایحه ای برای سامان دادن به انتشار الکترونیکی بود. بر اساس این لایحۀ جدید ارائه کنندگان محتوای بر خط دارای صدا و عکس، باید مجوز تهیه کنند در غیر این صورت توقیف خواهند شد.
نخستین و اصلی ترین هدف حکومت پیروز شدن در انتخابات های سال 2019 با کمترین هزینه است. به همین خاطر است که حکومت به خاطر منافع سیاسی خود در آتش هولیگانیسم و شرارت سیاسی می دمد. بدون تردید این امر خصومت را در جامعۀ ترکیه افزایش داده و آیندۀ این کشور و همزیستی صلح آمیز ساکنان آن را به خطر می اندازد.
بدون شک ارائۀ تصرف عفرین به عنوان یک پیروزی، ناسیونالیسم افراطی و هولیگانیسم را تغذیه می کند اما به قیمت یک گسست اجتماعی.
از آنجا که تا کنون در این منطقه صلح پایداری حاکم نبوده و منطقه همواره صحنۀ بازی قدرت میان روسیه و ایالات متحده بوده است، به نظر نمی رسد این هولیگانیسم سیاسی متوقف شود.
البته سهم اروپا را نیز نباید نادیده گرفت. اینکه اروپا تا این حد از صحبت کردن دربارۀ دموکراسی و صلح طفره می رود، قابل بخشش نیست. رهبران اتحادیۀ اروپا وانمود می کنند ترکیه در راه تبدیل شدن به یکی از اعضای اتحادیه است. اما در واقع بروکسل بهتر از هر کسی می داند که ترکیه هیچ گاه تا این حد از عضویت در اتحادیۀ اروپا فاصله نداشته است.
این بازی لفظی که ترکیه را هنوز نامزد عضویت در اتحادیۀ اروپا معرفی می کند، به اردوغان کمک می کند ظاهری دموکراتیک به رژیم اقتدارگرای خود بدهد.
دولت های اروپایی با تبدیل کردن پناه جویان به ابزار معامله، از حکومت هایی که پناه جویان بیشتری تولید می کنند، حمایت می کنند.
اروپا به جای موضع گرفتن در مقابل جنگ هایی که موج های پناه جویان را راه می اندازند و جستجوی راه های همزیستی صلح آمیز، ناسیونالیست های افراطی را علم کرده است که سوگند خورده اند مرزهایشان را به روی پناه جویان ببندند.
سرانجام کسانی که ما را می ترسانند، دموکراسی را از ما می گیرند، آزادی هایمان را می گیرند و حقوق اساسیمان را می گیرند.
در نتیجه، نه تنها کشورهایی مانند ترکیه، بلکه همۀ دموکراسی های غربی نیز وارد دورۀ بازگشت به عقب می شوند.
همۀ ما با هم «رهبران منتخب پوپولیست و هولیگان» را ساخته ایم که توده ها را با بر افروخته کردن خشم آنها فریب می دهند و با اشاعۀ نفرت کور می کنند، تا فکر کنند وجود این رهبران برای آینده و ثبات کشور ضروری است.
جو «دیگری سازی» و قطب بندی که ما داریم تجربه می کنیم، همۀ رنگ های جامعه را نابود می کند و یک جهان سیاه و سفید می سازد. همه خود را با تعریف طرف مخالف تعریف می کنند. هیچ کس اشخاصی را که در کنار وی هستند نمی بیند، تنها اشخاص طرف مقابل را می بیند.
این واقعیت نه تنها در سیاست، بلکه در زندگی روزمره نیز حاکم است. جبهۀ قربانیان همواره در حال گسترش است. به همین خاطر، کنار هم قرار گرفتن و با هم صحبت کردن بدون فریاد زدن، مشکل شده است.
با پذیرش این وضعیت قطب بندی شدن جامعه، تلاش برای یافتن راه حل بر اساس همین وضعیت چندان واقع گرایانه نیست. گاهی واقع گرایانه تر این است که همین واقعیت موجود را به چالش طلبید و چیزی را طلب کرد که غیر ممکن به نظر می رسد.
در غیر این صورت، حتی اگر وضعیت فوق العاده در ترکیه لغو شود، ممکن است شرایط وضعیت فوق العاده تا سال ها باقی بماند.
ممکن است اقتصاد ترکیه دچار فروپاشی شود و شبکه های اجتماعی به حدی آسیب ببینند که قابل بهبود نباشند.
همه تاوان خواهند داد. تنها کردها و منتقدان نیستند که متضرر خواهند شد، هواداران حزب عدالت و توسعه نیز زیان خواهند دید.
بعضی رژیم ها با انهدام جوامع سقوط می کنند. آنها جامعه را چنان سترون می کنند که هیچ چیز جدیدی نمی تواند در آن رشد کند.
* نسرین ناس فعال حقوق بشر، مدرس اقتصاد، نمایندۀ پیشین پارلمان ترکیه و رئیس پیشین حزب مام میهن ترکیه است.
منبع: پایگاه خبری احوال
ترجمه: خبرگزاری کردپرس – سرویس ترکیه
نظر شما