به گزارش کردپرس، متن یادداشت به شرح زیر است:
حدود دهه چهل بود که اولین شهردار ایلام حاج عبدالصاحب نورالهی خطاب به وزیر مسکن وعمران و آبادانی حکومت شاه در ورودی شهر ایلام گفته بودکه ؛
" به شهری که نه عمران دارد و نه آبادانی خوش آمدید!
این سخن شهردار وقت کنایه ای بود به مسؤلان که شهرایلام امکانات لازم یک شهر را ندارد و فرمانداری شدنش جای اشکال دارد.
سال ها بعد درسال 1353 علی اصغر افراسیابی آخرین فرماندار کل ایلام به عنوان اولین استاندار ایلام منصوب شد
سالی که ایلام ازسیطره استان کرمانشاهان رهایی یافت تا بعد از آن مستقل و توسعه یافته ، دربین استان های کشور اسم و رسمی معتبر داشته باشد.
اما این یک واقعیت تلخ است که پس از قریب به نیم قرن هنوز ایلام ، استان نیست و شاخص های یک استان تمام عیار را ندارد.مردم مرکز استان هزینه های یک شهر بزرگ مرکزی را متحمل می شوند اما تنها از امکاناتی در حد واندازه یک شهر کوچک بهره مند می شوند.
یک دهه پیش هم برخی بخش های استان به عنوان شهرستان در تقسیمات کشوری وزارت کشور تعریف شدند اما متأسفانه فقط یک تابلوی فرمانداری ارمغان مردم آن مناطق شد.به این معنی که شهرستان های استان نیز شاخص های یک شهرستان مطلوب را ندارند
بانگاهی به قانون تقسیمات کشوری ابعاد قابل تأملی برای ما مسجل خواهدشد؛
" در ماده ۹ قانون تقسیمات کشوری «استان»، واحدی از تقسیمات کشوری است با محدوده جغرافیایی معین که از به هم پیوستن چند شهرستان همجوار با توجه به موقعیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و طبیعی تشکیل میشود.
تبصره ۱-وزارت کشور بنا به ضرورت میتواند با تصویب هیئت وزیران با انتزاع و الحاق روستاها، بخشها یا شهرستان های مجاور، استان ها را تعدیل نماید مگر آنکه به تصویب مجلس شورای اسلامی، ایجاد استان جدید ضروری شناخته شود. استان جدید باید حداقل یک میلیون نفر جمعیت داشته باشد."
بنابراین هم از حیث جمعیت و هم از حیث امکانات ، شاخص های لازم و بایسته یک استان توسعه یافته را نداریم.از سوی دیگر نعمات و برکات استان برای اغیار است و در اختیار فرزندانش نیست، شرکت های بزرگ نفت وگاز وپتروشیمی فعال هستند اما مهمانانی ناخوانده بر سرسفره آن نشسته اند تا همچنان جوانان تحصیلکرده ما در کنج عزلت و بیکاری، مهجور و رنجور باشند.علیرغم اینکه پس از انقلاب خدمات چشمگیری دراقصی نقاط آن ملموس و پایدار طراحی شده است اما از زیرساخت های موثری نیز محروم مانده است.
هنوز سوت قطار در کوهستان هایش پژواک ندارد. سینما و تئاتر و نگارخانه ندارد، از دانشگاه رتبه بالا بی بهره ست، هتل چندستاره ندارد، تیم ورزشی لیگ برتری ندارد، خواهر خوانده هیچ شهر معتبری در جهان نیست، اتوبان و بزرگراهی ندارد و راه های مواصلاتی اش دربیراهه ست و ازهمه مهمتر زمینه حضور سرمایه گذاران دراین استان هنوز تمهید نشده است و اعتبارات قطره چکانی دولت همچنان استان را تشنه و تلخکام توسعه نگه داشته است. قصه کوتاه که ماهنوز اندرخم یک کوچه ایم.
آیا استان ما باید هنوز رنگ و بوی "ده بالا"، "پشتکوه "، و "حسین آباد " را داشته باشد؟!
نظر شما