یک فعال اجتماعی زنان: کار خانگی، زنانه نیست

سرویس آذربایجان غربی-«کار خانگی» به مجموعه کارهایی‌ اطلاق می شود که جامعه عموما آنها را تحت عنوان خانه داری می‌شناسد و از ساعت کاری مشخص، روز تعطیل و استراحت، مرخصی، بازنشستگی و دیگر مزایای یک شغل بهره مند نیست و سهم آن در تولید ناخالص داخلی کشور محاسبه نمی گردد.

به گزارش خبرنگار کردپرس، کار خانگی و اشتغال بیرون از منزل برای زنان به طور متعادل در دو کفه ی ترازو جای نمی گیرند و دلیل درصد پایین اشتغال برای زنان در کشور، مسئولیتهای شخصی و خانوادگی است که به زنان نسبت داده شده است و از آن تحت عنوان کار خانگی یاد می شود. مطابق آمار سرشماری نفوس و مسکن در سال 95، درصد شاغلین زن در استان آذربایجان غربی نسبت به میانگین کل کشور 2 درصد است و زنان در این استان تنها توانسته اند از میانگین 12درصدی شاغلین آذربایجان غربی ، سهم یک درصدی را اشغال کنند. در این میان سهم اشتغال زنان در مرکز استان آذربایجان غربی 3 درصد و در شهرستان مهاباد 4 درصد است که نسبت به میانگین کل اشتغال رقم پایین تری را نشان می دهد.

مطابق سالنامه ی آماری استان آذربایجان غربی در سال 95، درصد اشتغال زنان در دستگاهای اداری استان تنها 5 درصد است که گویای توسعه ی نامتوازن جنسیتی در استان نیز است.

برای آشنایی با چگونگی زنانه شدن کار خانگی، خبرنگار کردپرس با "لیلا عنایت زاده"، جامعه شناس و فعال اجتماعی گفت و گویی ترتیب داده تا ضمن ریشه یابی این کار، زوایای حقوقی، اجتماعی و جنسیتی «کار خانگی» را بررسی کند.

کار خانگی چگونه زنانه شناخته شد و در ایران چه دیدگاهی نسبت به کار خانگی وجود دارد؟

تقسیم کار بر اساس جنس، تقریباً در همه جوامع رخ داده است. نقشهای جنسیتی یعنی وظایف و انتظاراتی که بر عهده هر یک از دو جنس گذاشته شده است، صرف نظر از اینکه خاستگاه آن، طبیعت، فرهنگ یا انتظار و کارکرد آن چه باشد شکل گرفته است. به مدت هزاران سال بیشتر کارها اعم از تولیدی و خدماتی در خانه انجام می‌گرفت اما با گسترش صنعتی شدن کار در کارخانه توسط مردان جایگزین کار در خانه ها شد و کار فعالیتی بود که در مکان های تخصصی انجام می‌شد و در مقابل انجام آن دستمزدی به صورت نقد به کارگر پرداخت می گردید و بدین ترتیب سرمایه داری با تفکیک کار تولیدی از خدماتی و جذب مردان در کارخانه ها، کار مردان را به حوزه خصوصی هدایت کرد و کار خانگی نیز زنانه شد و زنان بدون مزد سالهای سال در منزل تولید ارزش و ثروت می کنند اما دستمزدی به آنها پرداخت نمی‌شود. هر چند زنان انجام کارهای منزل را بر عهده دارند و از کودکان مراقبت می‌کنند و نقشی را که برای آنان قائل بوده اند بازتولید نیروی انسانی است ولی بخشی از ثروت تولید شده در جامعه نیز محصول کار زنان خانه‌ دار است.

در ایران نیز زنان در اولویت نخست خانه و امور مربوط به آن را هدایت می‌کنند و انتظار می‌رود زنان به کارهای یکنواخت و روزمره خانگی بپردازند و الگوی زن مطیع را پیروی کنند و نسبت به نقشهای سنتی اعتراضی نداشته باشند وآن را به عنوان کاری شایسته دستمزد تصور نکنند و اگر زنی به الگوی زن ایده‌آل در جامعه عمل نکرد و نرم معمول را به هم ریخت به عنوان زنی سرکش با او مقابله خواهد شد و مورد طعنه و سرزنش قرار خواهد گرفت.

آیا کار خانگی در ایران جزو مشاغل محسوب می شود؟ و سهم آن در تولید ناخالص داخلی محاسبه می گردد؟

خیر، لحاظ نمی‌شود و خانه داری خدمت رایگانی است که اگر قرار بود با نرخ های بازار تامین شود به هزینه ها می‌افزود. اما برآوردهایی از سهم زنان در اقتصاد انجام شده است. برای نمونه محمود مسکوب، پژوهشگر مرکز بین‌المللی مطالعات اجتماعی دانشگاه «اراسموس» هلند، در تازه‌ترین پژوهش خود که بر روی کار خانگی زنان در ایران انجام داده است، نشان داده که ارزش کار خانگی زنان در ایران، ٢۶ میلیارد دلار معادل ۸.۶۹ درصد از تولید ناخالص داخلی مواد غیر نفتی در سال ١٣۸۸ بوده است.

نتایج تحقیقی نیز در زمینه «ارزش افزوده کار خانه داری زنان» که در سال ۱۳۸۹ به سفارش معاونت پژوهشی دانشگاه تربیت معلم و وزارت کار و امور اجتماعی بر روی نمونه ۲۰۰۰ نفری از زنان خانه دار تهرانی انجام شد، حاکی از آن است که ارزش افزوده اقتصادی کار خانه داری زنان (شامل ۶ موردِ پختن غذا، شستن ظروف، نظافت منزل، شستشوی لباس و اتوکشی، مراقبت از کودکان و مدیریت تحصیلی فرزندان) به طور متوسط در هر ماه معادل ۶۴۰ هزار تومان است . این در حالی است که حداقل دستمزد کارگران در‌‌ همان سال برابر ۳۳۰ هزار تومان بوده است. در واقع، اگر قرار بود خدمات خانه داری زنان از بازار آزاد تامین شود، با حقوق پایه وزارت کار برای یک خانواده امکان پذیر نبود. براساس یک فعالیت آماری که از سوی دفتر مطالعات فرمانداری تهران در سال ۸۲ انجام شده است، اگر به طور متوسط هزینه تنها یک بخش از چهار حوزه کارخانگی که مربوط به تمیز کردن منزل و رسیدگی به امور مربوط به خانه همچون لباسشویی و جمع آوری منزل و شستشوی ظرف‌ها و… معادل ۶۰۰۰ تومان در روز در نظر گرفته شود، سهم ۱۵ میلیون خانوار ایرانی براساس سرشماری مرکز آمار در سال ۱۳۷۹ حدود ۳۳۰ میلیارد ریال است که با توجه به تولید ناخالص ملی کشور در‌‌ همان سال حدود ۵۰ درصد آن است.

چرا زنان، خانه دار بودن را بخشی از هویت خود می دانند؟

شاید یکی از دلایل این باشد که کمتر زنی وجود دارد که حاضر باشد برای خانواده ی خود از نقش «همسری فداکار» و «مادری مهربان» بگذرد. زنی که تلاش کند بارِ «کار خانگی» را از دوش خودش به تنهایی، بردارد و آن را عادلانه تر بین خود و دیگر اعضای خانواده قسمت کند وموقعیت خود را به عنوان یک زن خوب که با دلسوزی و فداکاری و بدون چشمداشت، زندگی‌اش را وقف خانواده‌اش کند به خطر اندازد. چنین زنی از الگوی مطلوب همسری و مادری فاصله می‌گیرد و نامطلوب بودن اعتراض او نسبت به نقشهای سنتی‌ای که نمی‌خواهد به تنهایی ایفا کند با احتمال بالایی او را از حمایت‌ها یا حتی محبوبیتش برای خانواده محروم می‌کند. زن ترجیح می‌دهد سالهای طولانی به وظایف خانگی ادامه دهد به جای اینکه علاقه و حمایت شوهرش را از دست دهد، برای فرزندانش مادر بی‌مسئولیتی باشد و چهره خود را نزد دوستان و آشنایان تخریب کند. دلیل دیگر می‌تواند عدم همکاری مردان و تقبل هزینه برای خود وی به تنهایی باشد. چیزی که شاید الگوی سنتی خانواده آن را هیچ وقت از مرد نخواسته است. مرد باید دست به کارهایی بزند که احتمالا او را از نقش مطلوب سابق‌اش به عنوان مرد خانواده دور می‌کند.

زنان شاغل چه محدودیت هایی را به دلیل انجام کار خانگی متحمل می شوند؟

عوامل مختلفی می تواند در ایجاد فقر زنانه مؤثر باشد ولی یکی از مهمترین این عوامل موضوع مهم کارخانگی و تأثیر آن بر اشتغال زنان است. زنان به علت انجام کارهای خانگی و نقش های مراقبتی که در رابطه با همسران، فرزندان، سالمندان و افراد معلول خانواده بدون دریافت مزد ایفاء می کنند نمی توانند به صورت جدّی به اشتغال و کسب درآمد بپردازند و بعضأ از کار کردن صرف نظر می کنند و یا اینکه مجبور می شوند تا به کار نیمه وقت بپردازند این امر باعث می شود تا کارفرمایان اعم از دولتی یا خصوصی موضوع اشتغال زنان را ضروری ارزیابی نکنند و از سوی دیگر زنان نتوانند از خدمات مربوط به تأمین اجتماعی بهره مند شوند بدیهی است که این مسئله باعث می شود تا مردان نسبت به زنان از درآمد بالایی برخوردار باشند. کسب درآمد بیشتر از سوی مردان باعث می شود تا آنها احساس قدرت و برتری طلبی کنند و از همین جاست که تبعیض جنسیتی آغاز شده و مردان حق سلطه را در رابطه با فرزندان و همسرانشان برای خود قائل می شوند.

در انجام کار خانگی مسئولیت کارهای ضروری که باید به طور منظم انجام شود بر دوش زنان نهاده می شود در حالیکه مردان به کارهایی می پردازند که در آنها تنوع و خلاقیت وجود دارد این کار در دراز مدت باعث می شود تا زنان با اسارت در چهار دیواری خانگی به انسانهای کم توان ، بدون ابتکار واندیشه خلاق وبدون وجود انگیزه لازم برای انجام کارهای جمعی وکم توجه به مسائل اجتماعی ومشارکت در آن تبدیل شوند. خدمات رایگان زنان به عنوان همسران خدمتکار باعث می شود تا مردان زندگی را علیرغم وجود فشارها وتنگناهای اقتصادی واجتماعی اش تحمل پذیر احساس کنند واین موضوع به نوبه خود می تواند تاحدود زیادی منجر بدان شود تا فشارهای سیاسی که از طرف حاکمیت های غیر دموکراتیک وارد می شود کم رنگ تر جلوه کند ودر نتیجه در روند ایجاد تغییر و رفروم در جوامع نقش بازدارنده ای داشته باشد. شرایط فردی واقتصادی که کارهای خانگی در بستر آن انجام می گیرد نیز مانع از شکل گیری احساس همبستگی میان زنان می شود.

کار خانگی برای کودکان دختر که همکار مادرانشان در انجام این دسته از کارها می شوند، مجاز است؟

انجام دادن کارها صرفا توسط زنان و بدون مشارکت مردان مجاز نیست. زیرا در تقسیم‌بندی کارهای خانه که غالباً از سوی مادران انجام می‌گیرد و معمولاً کارهایی که محدود به فضای درون خانه است و تحت نظارت بیشتر مادران است مثل ظرف شستن یا جارو کردن به کودکان دختر سپرده می‌شود. این تقسیم‌بندی جنسیتی به کودکان آموزش می‌دهد که کارهایی که زنان و مردان انجام می‌دهند یکسان نیست. از سوی دیگر تحقیقات نشان داده است مادران، پسربچه‌های خود را بیشتر به درس خواندن و بازی کردن تشویق می‌کنند و در مقابل دختربچه‌ها بیشتر تشویق به انجام کارهای خانه در کنار درس خواندنشان می‌شوند که این امر بسیاری از دختربچه‌ها را از انجام درست تکالیفشان بازمی‌دارد و وقت بسیار کمی برای تفریح و بازی برای آن‌ها باقی می‌گذارد. این نگرش معمولاً منجر به ازدواج زودهنگام دختران و بازماندن از تحصیل و ورود به محیط‌های کاری می‌شود زیرا دختران از کودکی خود را در قالب نقش مادری یا همسری می‌بینند که باید به امور خانه و فرزندانشان رسیدگی کند. ازدواج‌هایی که این کودکان را در معرض آسیب‌هایی چون انواع خشونت خانگی، بارداری‌های زودهنگام و مرگ و میر به دلیل عوارض بارداری و زایمان قرار می‌دهد. آسیب روانی وارده به این کودکان ممکن است تا آخر عمر با آن‌ها همراه باشد. کودکانی که پیش از آنکه آمادگی روانی و جسمی داشته باشند مجبور به پذیرش نقش‌هایی چون همسری و مادری شده‌اند.

این کار در رشد و شکوفایی روانی کودکان و نوجوان دختر چه تاثیری دارد؟

والدین به‌عنوان مربیان اولیه کودکان که بیشترین زمان را با آن‌ها می‌گذرانند نقش ساختاری در شکل‌گیری چگونگی اجتماعی شدن کودکان را دارا هستند. والدین به‌طور مستقیم باورهای خود در ارتباط با نقش‌های جنسیتی را به کودکان می‌آموزند. آن‌ها همچنین با تشویق و ترغیب به تقویت الگوهای جنسیتی و بازتولید این رفتارها در کودکان خود دست می‌زنند. در حقیقت رفتار والدین در دوران رشد کودکان به انتقال الگوهای کلیشه‌ای جنسیتی که به دو دسته رفتارهای زنانه و مردانه تقسیم‌شده اند کمک می‌کنند. کودکان هنگامی‌که می‌بینند مادرانشان بیشتر نقش مراقبتی از آن‌ها را به عهده دارند یاد می‌گیرند که زنان و مردان (باید) رفتارهای متفاوتی داشته باشند. حضور زنان در عرصه خصوصی باعث می‌شود که والدین خواسته یا ناخواسته به فرزندان خود بیاموزند که در آینده باید چه نقش‌های جنسیتی را به عهده بگیرند و کودکان چه چشم‌اندازی می‌توانند برای آینده خود داشته باشند. به عبارتی ارتباط مستقیمی بین تقسیم کار خانگی میان والدین و چشم‌اندازی که دختران برای آینده خود در جامعه متصور هستند وجود دارد. تحقیقات نشان می‌دهددخترانی که پدرانشان مشارکت بالایی در کارهای خانه دارند، بلند پروازانه تر به حرفه انتخابی خود در آینده نگاه می‌کنند.

دولت پیشتر طرح بیمه ی زنان خانه دار را با هدف حمایت از زنان خانه دار مطرح کرد، به نظر شما این طرح توانست موفق عمل کند؟ معایب و مزایا طرح را در چه می دانید؟

بیمه اجتماعی زنان خانه دار برای رفع نگرانی ها و دغدغه های زنان خانه دار فاقد شغل و به منظور ایجاد امنیت روانی، اقتصادی و اجتماعی در بین آنان، در سطح کشور اجرا شد. مشکل این طرح این بود که حق بیمه کارفرما را چه کسی باید پرداخت کند اگر شوهر قرار است این کار را انجام دهد و از جیب خانواده پرداخت شود در این صورت پرداخت حق بیمه از جیب زن و مرد فرقی با یکدیگر ندارد. برای هر فردی برخورداری از تامین مالی و دریافت مستمری در دوران بازنشستگی یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها است. چنین بیمه ای می‌تواند در دوران سالخوردگی امنیت روحی و روانی زنان را افزایش داده و بی‌نیاز از کمک‌های مالی اطرافیان باشند و به طور مستقل از حیث مالی زندگی کنند.

چه راهکارهایی را برای جنسیت زدایی از کار خانگی پیشنهاد می کنید؟

یکی از وجوه مهم و بنیادی برابری جنسیتی این است کار خانگی زنان باید به عنوان کار واقعی پنداشته شود و کار خانگی در زمره کارهای تولیدی قرار بگیرد. تعدیل وهماهنگی مسئولیت های خانوادگی و ضروریات کاری در این مورد ضروری است اگرچه فرودستی وجه اشتراک همه زنان است اما درک همه آنان نسبت به این موضوع یکسان نیست تلاش برای یافتن علل فرو دستی زنان و راههای مقابله با آن نیز تشویق وترغیب زنان به حضور در عرصه عمومی و رهایی از قلمرو خصوصی از جمله اقدامات موثر در زمینه مبارزه با پدیده هایی همچون انجام کارهای خانه است. ایجاد آگاهی فمینیستی نیز در زمینه کارخانگی بدون اعمال محدودیت از نظر سن، طبقه، تحصیلات، نژاد، قومیت، زبان وغیره برای زنان با ایجاد کارگاههای آموزشی در خانه ها و حوزه های عمومی چون مدارس، دانشگاهها و مؤسسات غیر دولتی می‌تواند تأثیرگذار باشد.

کد خبر 56916

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha