به گزارش خبرگزاری کردپرس، رضا امینپور، دانشجوی نمونه کشوری و مدیرمسئول نشریه سیاسی و برگزیده اندیشه نو، در یادداشت اختصاصیاش برای کردپرس، مینویسد:
چند صباحی است سؤالی از سوی استاندار محترم با موضوع اینکه «چرا استان ایلام با وجود ثروت توسعه نیافته است؟» در فضای مجازی دیده میشود که در جستن پاسخی برای خود میگردد و هر از گاهی دیده میشود پاسخهایی از سوی نخبگان استانی برای آن طرح می شود. شاید در مرحله اول مکان موجود برای پاسخگویی به سؤال مطرح شده، دارای ایرادات جدی باشد و باید گفت که سؤال درست در زمان و مکانی اشتباه قرار گرفته که پاسخگویی به آن را کلی، احساسی و شعار گونه کرده است - که خود همین یکی از مصادیق توسعه نیافتگی جامعه کنونی ما میباشد - سوالات درست در زمان و مکانی نادرست و یا در زمان و مکان درست پرسشی نادرست پرسیده میشود که حال این مورد قابل تسریبخشی به اشخاص، سازمانها و... نیز هست چرا که هیچ چیز در زمان و مکان صحیح خود وجود ندارد و به همین سبب، فضایی مسموم برای نخبگان فکری جامعه ایجاد می شود که پاسخ های دردمنشانه آنان نه تنها دردی را از توسعه نیافتگی جامعه کم نخواهد کرد بلکه آن جوابهای ناقص و احساسی و البته تکراری، خود سبب ایجاد و فزونی بحران در جامعه میشود.
امروزه جامعه ما به طور عام و استان ایلام به صورت خاص در یک فضای بحران زده قرار گرفته است که به نظر نگارنده و با استناد به جمله ارزشی پدر علم مدرن که «هرگاه به سوالات نو پاسخ های کهنه داده شد، بحران ایجاد میشود»، ایجاد بحرانها در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و... به علت پاسخهای تاریخ گذشتهی ما به آن سؤالات میباشد. البته ایجاد مسئله در طرف دیگری از موضوع قرار دارد و در تبیین بحث تئوریک آن نیز ما دچار مشکل هستیم (که واکاوی آن موضوع خارج از حوصله این مبحث میباشد).
شاید به نوعی میتوان گفت که توسعه مفهومی مجهول باشد که دلیل اصلی مجهولیت توسعه، گستردگی این مفهوم به وسعت ابعاد کامل زمان و مکان بشریت باشد که ما سوای مفروضههای ثابت این مسئله دنبال فعل و فهم تخصصی این سؤال در چارچوب مکان و زمان (ایلام، حال) میباشیم که حرکت به سمت این موضوع، مستلزم کار تحقیقاتی گستردهای میباشد که اولین گام برای ایجاد ارتباط بین مثلث توسعه یعنی دولت، دانشگاه و صنعت است که هیچگاه کارگروهی برای بررسی این موضوع در استان ایلام شکل نگرفته است و اگر این سؤال حسابی در جایی مطرح شد، از وادی آدمهای ناحسابی راهی به بیرون پیدا نکرد و در گیر و دار رانت خواران حسابی و مغزهایی قبیله ای به قهقرا رفت.
حال از استاندار محترم که دلسوزانه درگیر مسئلهی توسعه نیافتگی ایلام هستند انتظار آن را داریم از نخبگان دانشگاهی کارگروهی تأسیس کنند تا به صورت تخصصی مسئله پرسشها و پاسخهای بحرانزا به مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... استان را بررسی کنند و به صورت یک طرح کارشناسی آماده ارائه به صنعت در شکل اقتصادی آن و راهکارهایی مفید برای آسیبهای فرابحرانی استان در حوزههای اجتماعی مطرح شود تا شاید در آیندهای نزدیک مردمان این دیار برای علاج دردهایشان، احتیاجی در به آتش کشیدن خود نداشته باشند.
توسعه به مثابه مفهومی درونی
شاید جستن توسعه، بدون گذر از واژهای به نام «توسعهی ذهنی» مقدور نباشد. همگان نیک بر این امر اشراف دارند که توسعه و دغدغهی توسعه را باید از خود شروع کرد؛ خودی که باید مفهوم توسعه برایش تعریف شود وآن را به امری مقدس تبدیل کند. چندی پیش وقتی تحلیلهای نخبگان استان را در مورد سؤال مطرح شده میخواندم، همگان بر این نکته تأکید کرده بودند که اساس توسعه استان عدم وجود و پذیرش مسئله درونی توسعه وعدم همگرایی ساکنان عزیز ایلامی است ولی باید پرسید چرا این مهم محقق نشده است؟
به اعتقاد نگارنده، بازسازی و بازتعریف مفهوم توسعه ذهنی و ارجاع مسئلهی توسعه نیافتگی استان ایلام به این پارادایم موضعی نادرست میباشد. امروزه تقریباً اکثر روانشناسان به این موضوع اعتقاد دارند که اگر ذهن بر روی موضوعی متمرکز باشد توانایی، مهارتها و ارزشهایی مثل مذهب، کنترل فرد بر روی خودش، برنامهریزی برای آینده و... به قهقرا خواهد رفت حال اگر ما وضعیت و ارکان توسعه را یک به یک در استان ایلام بررسی کنیم - که اهل تحقیق قطعاً به آنها اشراف دارند - در خواهیم یافت که وضعیت استان در مباحث اقتصادی و سیاسی در چه شرایط نامطلوبی است که مسائل اجتماعی که یک رکن وابسته به دو گزینه ذکر شده است در شرایط فقدان و عدم توجه به نیروهای دانشگاهی و کارگروهای متخصص در شرایط بحرانی قرار دارد.
باید اینگونه نتیجه گرفت: در شرایطی که وضعیت مردم به شدت تحت تأثیر فشارهای روحی و جسمی ناشی از فقر است جنگ بر سر معیشت هر روز بدتر از روز قبل است، توسعه و مطالبهی آن از مردم بسی خندهدار است و البته به دور از انصاف.
کدام ثروت؟
جناب استاندار، شما سؤالی را مطرح کردهاید و سخن از ثروتی در این استان به میان آوردهاید که مردمان این دیار هیچگاه نام و نشانی از آن ندیدهاند و نانی بر سر سفرهی تمیز آنان نیاورده است. این قلم برای آنان از توسعه گفتن و نوشتن شرم دارد؛ ثروتی که شاید در مدیریت ناکارآمد هیچ گاه از خزانهی دولت به سمت سفرههای آنان سرازیر نشده، مدیریتی که همیشه برای منافع خودشان جنگیدهاند و دنیای خودشان را پرطمعتر کردند. جناب استاندار، توسعه را از مدیران خود شروع کنید و این واژه را در ذهن آنان هک کنید. مادامی که اینگونه کردید، بدانید که مردم هم در این راه از شما پیشی خواهند گرفت.
صحبت از مدیریت استان و خیال های راحت آنها مرا یاد آن داستان دوران صفویه میاندازد با این مضمون: شاه عباس از وزیر دارایی خود پرسید امسال وضع مالی کشور چگونه است؟ وزیر پاسخ داد: الحمدلله خوب است، جوری که تمام پینهدوزان توانستهاند به زیارت کعبه بروند. شاه عباس عصبانی شد و گفت: ای نادان! اگر اوضاع مالی مردم خوب بود، باید کفاشان به مکه میرفتند نه پینهدوزان ...
جناب استاندار، مدیرانی را بر مسند قدرت بنشانید که از جنس و درد مردم باشند. دانشگاهیان را دریاب که هیچکس بهتر از آنها بر بحرانهای استان اشراف ندارند، درد معیشت مردم را می دانند، غم آسیبها و بحرانهای اجتماعی استان را با بغضهای خود لمس کردهاند، ذهن و فکر آنان گنجینهای است که هیچگاه از آن نه در صنعت استفاده شده و نه دولت آنها را دیده و شنیده. بگذار پای در میدان بگذارند و دوایی بر درد مردمان رنج دیدهشان باشند.
نظر شما