کرمانشاه بنابر بافت جمعیتی و حضور مستدام زایران عتبات عالیات هماره چند فرق مهم و اساسی با دیگر استان مرزی غربی ایران داشته است. بازار، گویش و هویت متمایزگر که هوشمندانه بزرگان و والیان پیشیناش با همآمیزی هنر معماری و شهرسازی با فرهنگ ایرانی و علوی نه تنها در پی استحکام و نشانی از هویت متمایز کرمانشاه بوده اند بلکه برای بازتولید هویتی آن نیز چارهای اندیشیده اند تا کرمانشاه نه تنها گویش خاص خود را داشته باشد بلکه نماینده قدرتمندی از فرهنگ و هویت و اقتدار نظامی مرکز گرایانهای از ایران علوی در مرز با فرهنگ کشور همجوار و متخاصم عثمانی باشد. حضور ابنیههای مخروبه پادگان های پیشین نشان از توجه ویژه نظامی به کرمانشاه به عنوان حافظ نظامی ایران در غرب کشور است.
اما برای هویت سازی علوی و بازتولید فرهنگی این هویت در میان نسلهای کرمانشاهیان هوشمندانه و دوراندیشانه چهار عنصر با کارکرد های هماهنگ اما متمایز را در شهرسازی کرمانشاه کنار هم قرار گرفته است.
تکیه ها که کارکرد پاسداشت قیام عاشورا و وجهی حماسی علوی را بر عهده داشته اند. خانقاها که عرفان و ادبیات و شعر علوی را ترویج میکردند. زورخانه ها که در کنار تربیت رزمی مردان شهر هویت اساطیری ایران را با آمیختگی هویت علوی بازتولید میکردند و سقاخانهها که در زندگی روزمره و عاطفی مردم کرمانشاه و در خلوت و جلوت مردم پناهی برای دل گویهها و آرزوها بودند.
رد پای این همامیزی هوشمندانهی فرهنگ و هویت معماری را حتی هم اکنون با تمام تخریبهای هویت زدایی که بنام بازسازی بافت فرسوده و تبدیل به احسن!
از جانب زعمای شهر انجام شده است را بازهم میتوان در محلاتی چون بازار، دروازه، گذرصاحب جم، چنانی، سرتپه، فیض آباد، تیمچه، درطویله و حوری آباد جستجو کرد. که ورای نشانی از سابقه و ریشه ی تفکر و هویت علوی در میان کرمانشاهیان و هوشمندی والیان سده های اخیر کرمانشاه، نمادی از سیطره ی اخیر افرادی ست که که نه تنها در پی احیا و گستره این رویکرد هویت ساز نبوده و نیستند بلکه با طمع تبدیل این ابنیههای هویتی به پاساژهای تجاری و مجتمعهای پزشکی جیفهها دوخته و جیبها اندوخته اند.
هم اکنون تغییر بافت جمعیتی کرمانشاه تا حدود زیادی هویت پیشین فرهنگی و آیینی شهر را که حاصل سده ها تلاش مردم بوده است را به شدت مورد دگرگونی قرار داده و مدیران اخیر استان نیز نه تنها برای رخداد پیش رو برنامه ی نتیجه بخشی نداشته اند بلکه گاهی نیز با تدوین و تایید برنامه های چون بازسازی بافت فرسوده تیشه به ریشه ی رویکردهای هویت سازپیشین زده اند.
هم اکنون نیز در این برهه نه تنها گویش و هویت اصیل کرمانشاهی با شیبی تند و حتی آیین شهری کرمانشاه در ورطه ی تحریف و ناپیدایی ایست روشن است با همین رویکرد مدیریتی کنونی در سالیانی نه چندان دور تنها سندی که میتواند هویت علوی کرمانشاه را اثبات کند همین ابنیههای تکایا و زورخانهها و سقاخانه ها و خانقاهای باز مانده از سده های اخیر است که هم اکنون این یادگاران روزهای خوب کرمانشاه نیز با تبانی باد و باران و بولدوزور و منافع اقتصادی در فرجام نابودی افتاده است.
به هرحال کنون آگاهانه و یا نا آگاهانه بسیاری از ارکان شهر اعم از رسانه مندان و بولدوزور ها و پاسبانان و والیان دست به دست هم داده اند که نشان های هویت علوی شهر به بیل مکانیکی ها سپرده شود و برای نسل های بعد هیچ سندی برای اثبات هویت علوی و میراث تمدنی پیشین نماند. و دور نیست که به نامبارکی این همدستی ها فرزندان دردمند کرمانشاهی در سالیان بعد در آرزوی شنیدن نوایی عاشورایی در کوچه های شهر نامیدانه آه بکشند.
نظر شما