به گزارش خبرگزاری کردپرس، عبدالجبار کاکایی عنوان کرد: شعر فارسی و کردی ایلام سالهاست که رشد کمی و کیفی قابل اعتنایی دارد و از جهت تطبیق و قیاس با سایر نواحی کشور، آمار خیلی بالایی دارد و در رتبهی خیلی خوبی قرار میگیرد.
وی با اشاره به اشعار شاعران جوانی که از سراسر استان ایلام به این کارگاه دو روزه آمدهاند و در روز اول شعر خواندند، اظهار داشت: خوشبختانه تنوع سبک، نگاه و ایده در شعرهایی که امروز از شاعران ایلامی خوانده شد وجود داشت و مشخص بود که شاعران جوان ایلامی از آوانگاردترین جریانهای شعری امروز تا شعرهای مجلسی و بزمی و انجمنی را را رصد میکنند که این مهم نشاندهندهی استعداد این جوانان است.
کاکایی توصیه کرد: اگر بستری فراهم شود و این استعدادها آموزش ببینند و حداقل اینکه کارشان جدی گرفته شود، بفهمند کارهایی که خلق میکنند ارزشمند است و در جامعهی ادبی کشور مورد توجه است و احساس بلاتکلیفی نکنند، شعر در ایلام رشد خوبی خواهد داشت.
نظر او را در مورد شعر کردی ایلام جویا شدم. او گفت: از اینکه شعر کردی دارد به مراتب بیشتر از سالهای گذشته در استان ایلام بالنده میشود خوشحالم. امروز شاعران بسیار بیشتری دارند به شعر کردی میپردازند.
صاحب مثنوی معروف قلاقیران توضیح داد: شعر کردی کاملاً فرهنگی متفاوت و جنسی متفاوت از شعر فارسی دارد و در شعرخوانیهای امروز نیز مشهود بود که مثلاً شعر عاشقانهی فارسی با شعر عاشقانهی کردی کاملاً 2 دنیای متفاوت داشتند که بخشی از این تفاوت حاصل صید اندیشهها و فرهنگ بومی و ایلیاتی منطقه است.اینکه فکر کنیم ترانهای که سرودهمیشود الزاماً باید مناسب برای موسیقی باشد، تصور غلطی است. راه ترانه به عنوان یک گونهی ادبی و ترانهای که برای موسیقی سروده میشود از هم جداست و با هم فرق دارند.
عبدالجبار کاکایی گفت: باید تشکر کنم از کسانی که شعر بومی و کردی جنوبی ما را از وزن ده هجایی مستفعلاتن مستفعلاتن نجات دادند و قابلیتها و ظرفیتهای جدیدی را در شعر کردی جنوبی ایلامی ایجاد کردند. کارهای خوبی در طول این سالها از شاعران کردیسرای ایلامی به ویژه از فرهاد شاهمرادیان شنیدهام.
او استفادهی شاعران کردیسرا از اوزان هجایی را اشتباه ندانست و در این باره گفت: شعر کردی ما در گذشته مثل زبان فارسی شکل نوشتاری و رسمی نداشته است. زبان فارسی دو گونهی گفتاری و نوشتاری دارد؛ در گونهی گفتاری آن وزن، هجایی است و در گونهی نوشتاریش وزن، عروضی است. زبان کردی ما زبان نوشتاری نبوده است و گرچه رسمالخطی داشتهایم اما متون زیادی به زبان کردی در دست نداریم، لذا ما با زبان روزمره و محاوره که در دهانمان روان است میتوانیم اشعار هجایی هم کار بکنیم.
او به شاعرانی که میخواهند اشعارشان را منتشر کنند توصیه کرد: اگر میخواهید مجموعه شعر کردی به شکل مکتوب منتشر کنید، حتماً عروض آن را نیز رعایت کنید چون شکل خوانش و ارتباط آن با متن، فقط با عروض امکانپذیر است ولی وقتی به شکل صوتی منتشر شود، اگر اشعار هجایی هم باشند، خود گوینده هجاها را در تقطیع رعایت میکند و شنونده احساس بیوزنی نمیکند.
ورود عشق مثلثی به ادبیات اپیدمی شده است
این ترانهسرای مطرح کشور در بخش دیگری از صحبتهایش به ترانه پرداخت و گفت: برای شاعر چه گفتن و چگونه گفتن مهم است. ترانه پیچیدگی خاصی نمیخواهد اما در عین حال سرودن آن بسیار سخت است. اتفاقاتی باید در اثر بیفتد تا تبدیل به یک شعر واقعی شود و آن اتفاقات چیزی جز استفاده از صناعات بلاغت مانند تشبیه و ایهام و... نیست. باید زبان را از بستر طبیعی خارج کرده و احساسات را در آن جای بدهیم. ادبیات به نوعی جا دادن عواطف و احساسات در گزارههای خبری با شگردهایی خاص است اما باید توجه کرد که این شگردها رفته رفته به جنس زبان خبری تبدیل میشوند و باید در آن نوآوری کرد نه اینکه از تعبیرات دیگران استفاده کرد. برای این کار نیز باید ایده داده و خلاقیت به خرج داد.
عبدالجبار کاکایی افزود: ترانهسرایی نیاز به یک مهندسی دارد چون شاعر میخواهد در یک فرصت کم، موضوعی را به ذهن منتقل کند. در این مهندسی باید جدا از توصیفها به علتها هم پرداخته شود تا مخاطب مجاب شود. اگر ترانهسرا بحثی را در شعرش شروع کند و نتواند مخاطبش را متقاعد کند در شعرش شکست خورده است.
او گفت: ترانهسرا باید در موقع سرودن شعر، خودش را جای مخاطب قرار دهد و کاملاً مهندسی شده با ذهن او مواجه شود. گاهی در ترانهها شاهدیم که شاعر از اول تا آخر گله میکند و نق میزند ولی نمیگوید چرا؟
از او پیرامون ترانههای رواج یافتهی امروز و میل شاعران جوان به ساختارشکنی پرسیدم. این شاعر و ترانهسرای ایلامی عنوان کرد: ترانههای عشق مثلثی امروز به یک اپیدمی تبدیل شده و به نوعی دارای صراحت هستند. مضمون آنها و اینکه اظهار عشقورزی به کسی که دل در گرو دیگری دارد، مذموم است ودر آموزههای ما نکوهش شده است.
کاکایی عنوان کرد: ورود عشق مثلثی به ادبیات یکی از معضلاتی است که وزارت ارشاد با آن مواجه است اما باید بگویم بیشتر از اینکه بخواهیم این مشکل را با منع گفتن و طرد کردن حل کنیم، باید بسترهای فرهنگی و نوع رفتارمان را با نسل جوان تغییر دهیم.
او توضیح داد: خیلی اتفاقات باید بیفتد تا شورش جوانان در ادبیات و راه رفتن آنها بر خطوط قرمز اتفاق نیفتد. الان شاهد هستیم که یک مسابقهای برای نزدیک شدن به خطوط قرمز و زیر پا گذاشتن آنها مرسوم شده است. ما با رفتارمان نسلی را تا آستانهی لجبازی برای حرکت بر روی خطوط قرمز بردهایم.
نظر شما