کردپرس - به همان اندازه که پیروزی نسبی مقتدی صدر در انتخابات اخیر غیرمترقبه و شگفتی آور بود، کسب نتایج اعلام شده برای اتحادیه میهنی هم چیزی نبود که تحلیلگران در انتظارش باشند.
به گونه ای که تقریبا تمامی رقبای این حزب از جریانهای کرد گرفته تا گروههای رقیب ترکمن و عرب کرکوک، آنها را به تقلب سازمان یافته و دستکاری در آرا متهم کردند.
چرا این شائبه ایجاد شده است؟
چون در نگاه عمده ناظران اتحادیه میهنی بدلیل اختلافات داخلی گسترده میان جناح خانواده طالبانی و جناح کسرت رسول علی و نیز جدایی رسمی جناح برهم صالح در بدترین وضع ممکن وارد انتخابات شد و انتظار این بود که برونداد این وضعیت در انتخابات به صورت ریزش شدید آرا خود را نشان دهد.
اما نه تنها اینگونه نشده، بلکه این حزب برای اولین بار پس از انشعاب جنبش گوران موفق شد دوباره در شهر سلیمانیه حائز اکثریت آرا شود.
آیا تقلبی صورت گرفته است؟
این ادعا که وسیعا از جانب بازندگان انتخابات در سطح عراق و کردستان مطرح شده چندان جدی گرفته نشده است. به عبارت دیگر تاکنون ردی از تقلب سازمان یافته پیدا نشده است.
دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟
اتحادیه میهنی در دوره قبل هیجده کرسی داشت اما اینبار یک کرسی کمتر بدست آورده است.
در واقع این حزب که در استانهای دهوک و اربیل دو کرسی از دست داده با افزایش کرسیهایش در سلیمانیه تا اندازه ای آن را جبران کرده است. ناگفته نماند که آرای آن در دیاله و نینوا و کرکوک نیز به نسبت دوره قبل تغییر چندانی نکرده است.
چرا در سلیمانیه برنده شده است؟
در این دوره در عراق میزان مشارکت به پایین ترین سطح خود در پانزده سال گذشته رسیده و حدود نیمی از واجدان شرایط با صندوقهای رای قهر کرده اند. این وضعیت گرچه در اقلیم کردستان اندکی متفاوت است اما نرخ مشارکت در سلیمانیه به نسبت اربیل و دهوک کمتر است.
این به معنای آن است که اقشار ناامید از اصلاحات که بالقوه جزو طرفداران احزاب منتقد هستند، ناامید از هر گونه بهبودی در اوضاع گزینه عدم مشارکت را برگزیده اند و میدان را برای هواداران دو حزب حاکم بازگذاشته اند.
از یک لحاظ این منطق انتخاباتی شبیه ایران است، هر اندازه میزان مشارکت بالا رود احتمال پیروزی اصلاح طلبان هم بیشتر می شود. ادامه این گزاره به این صورت است که در غیاب حضور گسترده مردم، احتمال تاثیر گروهها و دستجاتی که دارای سازماندهی زیاد و از بالا به پایین هستند در نتیجه نهایی بیشتر می شود.
بعنوان نمونه در عراق دو ائتلاف سائرون و فتح که از پشتیبانی یک تشکیلات سیاسی و نظامی منسجم برخوردارند، توانسته اند، لیست حیدر عبادی را پشت سر بگذراند که انتظار می رفت بدلیل مواجهه موفق با داعش و مقابله با استقلال اقلیم کردستان، به آسانی در انتخابات پیروز شود و یحتمل اگر میزان مشارکت بجای چهل و چهار درصد، مثلا هفتاد درصد بود این اتفاق می افتاد.
در اقلیم کردستان هم حزب دمکرات و اتحادیه مبهنی با داشتن دهها و به روایتی صدها هزار نیروی نظامی و امنیتی و اهرمهای مالی از یک امتیاز پیشینی در هر رقابتی برخوردارند.
کارنامه ناموفق گوران و تضعیف انسجام آن پس از درگذشت نوشیروان مصطفی هم به کمک اتحادیه میهنی آمد.
غیر از این نارضایتی از سیاست کجدار و مریز اتحاد اسلامی کردستان و نزدیکی بیش از حد معمول آن به حزب دمکرات، باعث ریزش شدید پایگاه اجتماعی آن در سلیمانیه و اربیل و منتفع شدن رقبا از آن شد.
چرا برهم صالح نتوانست موفقیتی بدست بیاورد؟
احتمالا به این دلیل که حرف جدیدی غیر از آنچه گوران و جماعت اسلامی می گویند نزد، تازه آنچه را که گفت با زبانی الکن و سرشار از استعاره و تلمیح بود. درست برعکس موفقیت جنبش نسل جدید که در برابر جریان برهم جدی گرفته نمی شد، تا حد زیادی مرهون صراحت کلام و فاش گوییهای آن بود.
برهم مخالف رفراندوم بود ولی بر زبان نمی آورد، شاسوار عبدالواحد اما در این زمینه هم صراحت بیشتری به خرج داد.
منازعات کلامی و سیاسی پس از رفراندوم و بویژه پس از داستان کرکوک میان اتحادیه میهنی و حزب دمکرات را هم نباید از خاطر برد. اوج گرفتن تنش میان دو حزب اصلی که یادآور مجادلات کلامی اواسط دهه نود بود، دگربار شکاف میان آنها را به تضاد عمده کردستان تبدیل و موقتا شکافهای تحول خواه ـ محافظه کار و حاکم ـ اپوزیسیون را به حاشیه برد.
برایند این وضعیت در سطح جامعه برانگیخته شدن هواداران بالقوه آنها و بسیج آنها ذیل پرچمهای زرد و سبز بود.
چرا اتحادیه در کرکوک توانست پایگاه اجتماعی خود را حفظ کند؟
کسانی که از این نتیجه شگفت زده شده اند، عمدتا روایت حزبی و شدیدا رتوش شده خیانت 16 اکتبر را پذیرفته اند. شکی نیست که در این روز خطایی بزرگ رخ داد. عمدتا از این جهت که کسانی تلاش کردند برای حفظ موقعیت خود در کرکوک به توافقی جداگانه با بغداد دست یابند. آنها هم با هم پیمانان کرد خود بدعهدی کردند و هم از عبادی رودست خوردند.
اما خطاست اگر تصور شود که 16 اکتبر عامل مرگ 25 سپتامبر است. 22 سپتامبر مرگ رفراندوم را رقم زد، روزی که سران کرد بدیلهای موجود را نپذیرفتند و بر اساس یک محاسبه سیاسی اشتباه خود را در معرض مواجهه ای از قبل باخته در برابر جامعه جهانی قرار دادند.
حزب دمکرات کردستان که مانند بسیاری از احزاب جهان سومی به تاریخ بیش از آینده اهمیت می دهد، مایل است خطای البته نابخشودنی 16 اکتبر را آنقدر بزرگ کند که فردا در بازخوانی رفراندوم و در یک تحلیل چند متغیری جایی برای محاسبات سیاسی اشتباه و خوش بینیهای بعضا بی دلیل به غرب و کشورهای عرب نماند.
این حزب در این راه تا جایی پیش رفت که از دو کرسی خود در کرکوک گذشت تا پایگاه گسترده رقیب در آن دستکم نصف شود و تعداد کرسیهایش از شش مثلا به سه برسد.
این تلاش البته سر نگرفت و حزبی بودن روایت 16 اکتبر هم برملا شد وصرفا اکثریت عددی کردها از کف رفت.
غیر از این، البته دو حزب در مناطق مورد اختلاف با بغداد که در اکتبر به زور از آنها رانده شدند، دوباره به کرسیهای سابق خود دست یافتند.
آنچه گفته شد با این فرض است که در انتخابات مذکور تقلبی وسیع که میزان آرا را دستخوش تغییر کند صورت نگرفته و اعتبار آن تا جایی است که مدرک مستدلی در این زمینه بدست نیاید و کمیسیون عالی انتخابات به نتایج اولیه رسمیت بدهد
نظر شما