به گزارش خبرگزاری کردپرس، خلیل کمربیگی، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در این یادداشت مینویسد:
جریان­ های فرهنگی- اجتماعی از جمله مفاهیم جدیدی هستند که در علوم اجتماعی مطرح شده اند از این رو، تاکنون تعریف جامع و کاملی از آنها به عمل نیامده و پژوهش های زیادی نیز در این زمینه صورت نگرفته است. آن­ چه که تحت عنوان جریان فرهنگی- اجتماعی از آن یاد می­ کنند این است که جریان­ های فرهنگی- اجتماعی را می ­توان از غیرمادی ­ترین پدیده ­های اجتماعی دانست که دارای قدرت تأثیرگذاری بر بخشی از ارزش ­ها، هنجارها، نمادها و نهادهای جامعه هستند و بر اساس برنامه و هدف، در جهت تقویت یا تضعیف فرهنگ عمومی ایفای نقش می­کنند.
اگر جريان شناسي را به بياني ساده، «شناخت فزايندهي شكل گيري يك انديشه با توجه به مباني فيزيكي و متافيزيكي و بررسي تحولات اجتماعي آن بدانيم» (خاندوزي، 1383)، آنگاه براي هر حركت و فعاليتي بايد جريان شناسي انجام شود تا چگونگي رویارویی يا رد و تأييد آن نیز مشخص گردد. بنابراین، ساماندهي و سياستگذاري در تمامی عرصه ها - خصوصاً در عرصه ي فرهنگ - نيازمند جريان شناسي و مسأله شناسي است.
براي تعريف «مسالهی فرهنگي» نیز بايستی به سراغ تعريف مسأله از زاویهی علم جامعه شناسي برويم. «دوركيم» در تعريف مسأله يا مشكل مي گويد: «مشكل يا مسأله پديدههايي هستند كه بايد جز آنچه هستند، باشند»(دوركيم، 1368). «رابرت مرتن» شكاف بين معيارها و واقعيت را مسأله (يا مشكل) ميداند؛ به عبارت دیگر، زماني­كه بين آنچه «بايد باشد» و «آنچه هست» شكاف ايجاد می شود مسأله يا مشكل به وجود مي آيد (مرتن،1376.( «ساموئل كينگ» نیز شرايطي كه خطري براي راه و رسم زندگي يا راحتي جامعه ايجاد مي كند را مسأله و مشكل مي داند( اورعي، 1374). «ميلز» هم عقيده دارد چيزي كه ارزشهاي اجتماعي مردم را مورد تهديد قرار دهد يك مسأله تلقّي مي شود( ميلز،1370).
با توجّه به تعاريف فوق، مسأله يا مشكل فرهنگي، هر نوع عقيده، باور، رفتار و كنش يا در مجموع، فرهنگي است كه خلاف عقيده، باور، رفتار و كنش مقبول و مرسوم در جامعه (فرهنگ جامعه) باشد یعنی زمانيكه فرهنگ يك جامعه جز آنچه كه بايد باشد، هست یا زمانيكه بين دو فرهنگ موجود و فرهنگ مطلوب، فاصله افتد ميگويند آن جامعه دچار مشكل فرهنگي شده است.
یکی از وظایف اصلی مدیران فرهنگی در استان، رصد و شناسایی مسائل فرهنگی استان می باشد. رصد جریان­ های تأثیرگذار فرهنگی و شناسایی مسائل فرهنگی ميتواند بهسان تابلويي عمل كند كه مسير حركت مدیران فرهنگی استان را به آنها نشان ميدهد و این امکان را فراهم می سازد كه هر لحظه مسير حركت خود را دانسته تا از مسير اصلي منحرف نشوند.
مدیران فرهنگی می توانند با شناخت اجزا و عناصر يك جريان و بازنمايي شبكهي روابط و ارتباط آنها با هم و كنش ها و واكنش های دروني و بيروني صورت گرفته، به تصوير كلي و خطوط اصلي و ارتباطي آن جریان ها پي ببرند. پایش جریان­های فرهنگی تأثیرگذار، سبب می شود برنامهريزان حوزه­ی فرهنگی استان، بتوانند برخي از جريانها را مديريت و كنترل نموده و برخي ديگر را تضعيف یا تقويت نمایند در نتیجه از پراكنده كاري، سطحي نگري، تك روي و بلندپروازي هاي غيرواقع بينانه کاسته شود و مراكز فرهنگي بتوانند جهت اصلي كار سازمان خود را در هر مقطع مشخص کنند. به عنوان نمونه اگر در جریان شناسی مشخص گردد که طایفهگرایی و ایلیاتیگری، یکی از تأثیرگذارترین جریان های فرهنگی در استان محسوب می شود، آنگاه مدیران و برنامهریزان حوزه ی فرهنگ در استان می توانند جهتگیری ها، سیاستگذاری ها و برنامهریزیهای خود را بر روی این جریان تأثیرگذار متمرکز نمایند تا از میزان تأثیرگذاری منفی آن در عرصه های مختلف بکاهند.
مسأله شناسی و جریان شناسی فرهنگی باعث می شود مديران فرهنگي به گونه اي دقيق و روزآمد از جريان هاي فرهنگي فعّال در حوزهي كاري خود آگاهي گردند؛ مثلاً این­که كدام تشكلها و نهادهاي مردمنهاد را با توجه به ميزان تأثيرگذاری آنها، از حمايت بيشتري برخوردار سازند یا كدام جریان ­ها و یا تشكل ها، تأثيرگذاري كمتري در جامعه دارند در نتیجه متناسب با ميزان تأثيرگذاري آنها، حمايتهاي مالي و فكري از آنها به عمل آورند.
اینکه در بسیاری از اوقات دیده می شود مدیران فرهنگی استان از تشکلها و نهادهایی در حوزهی فرهنگ، حمایت مادی و معنوی به عمل می آورند که کمترین تأثیرگذاری را در جامعه دارند و از سوی دیگر، مواردی به عنوان مسأله ی فرهنگی در استان تعریف می کنند که اساساً یا مساله نبوده یا اگر مسأله نیز محسوب گردند، جزو مسائل دست اوّل و حتّی دوّم استان نیز نیستند، نشان از عدم جریان شناسی و مسأله شناسی در حوزه ی فرهنگ در استان دارد.
در مجموع می توان گفت، شناخت درست جريان ها و مسائل فرهنگي حاكم بر استان، زیربنای هرگونه برنامه ريزي براي سازمان های فرهنگی استان است که با انجام این کار، امکان صورت گرفتن سياست­گذاري هاي فرهنگي درستي در حوزه ی فرهنگ فراهم خواهد شد و قضاوتها و درمانها نيز واقعبينانه میگردد زیرا حل هر مسأله بدون شناخت دقيق و جامع آن، ممكن نخواهد بود.
*منابع در کردپرس موجود است.
نظر شما