به گزارش خبرگزاری کردپرس، تولید صنایع دستی در ایلام قدمتش به اندازه جنبه خودمصرفی آن است. تولید انواع زیراندازها، ظروف چوبی و فلزی، گیوه، سیاه چادر، چیت و... بیشتر جنبه خودمصرفی داشته و به ندرت کاربرد تزیینی داشته است. پیش از آن که مردمشناسان برای این کارهای دستی معنا بسازند و انگارههای هویتی و فرهنگی آن را معنا کنند، این تولیدات برای استفاده شخصی آفریده میشدهاند و این جز مواردی مانند گیوه بافی و مسگری و تا حدودی قالی بافی است که فروش هم داشته اند.
مصائب گلیمی که در ایران خریداری ندارد
با شروع جنگ تحمیلی، تک و توک کارگاههای قالی بافی ایلام که پیشتر به خاطر رواج فرش ماشینی بازارشان را از دست داده بودند، به کل تعطیل شدند و روند رشد و تعالی توسعهشان قطع شد. چندی بعد در دهه شصت، بافت قالی گونه نقش یک مار بر سطح یک گلیم ساده توسط زنی روستایی، مسئولان امر را به فکر انداخت تا این بافته را به عنوان صنایع دستی مختص به استان ایلام ثبت کرده و رواج دهند. بافندگان فرش دستباف ایلام، پیشتر از سر تفنن چنین کارهایی می کردند ولی قرعه به نام خانم «سحر چلنگر» افتاد و ایشان را به عنوان خالق و مبدع گلیم نقش برجسته ایلام معرفی کردند؛ چیزی که هرگز نتوانست خلأ هویتی این جعل را برطرف کند و از این کار معیوب، برای استان ایلام صنایع دستی اختصاصی بتراشد.
مشکلات هویتی این مولود با نقشههای اولیه ای که طراحان اصفهانی و قمی طراحی کردند نیز برطرف نشد و جز نقشه تقلیدی برگرفته از شهر قوبا از کشور آذربایجان، هیچکدام ماندگار نشدند و گلیم برجسته را برجسته نکردند.
این صنایع دستی جدید که مسئولان وقت اصرار در اشاعه آن به نام استان ایلام داشتند، جز دوره بسیار کوتاهی در اوایل تولید توسط دولت، هرگز نتوانست در کنار سایر بافته های داری ایران بایستد و سهمی از بازار را به خود اختصاص دهد.
به جز نقش و نگارهای ضعیف گلیم نقش برجسته که با کپی مکرر نقشه ها توسط بافندگان و کارگاه داران از نظر رنگ و درستی نگاره ها به سقوط مطلق رسیده است، و به جز استفاده تولیدکنندگان از مواد اولیه نامرغوب، این محصول با ضعف آشکاری که در تکنیک بافت دارد و زمینه نازک و به شدت آسیب پذیرش که گلیمها را کم دوام کرده، نتوانسته بازاری خارج از استان ایلام برای خود پیدا کند و فروش اصلی آن محدود به خرید هدایای ادارات میشود. هیچ تاجری میلی به خرید از کارگاههای اغلب صوری استان ندارد در حالی که همان تاجر بافته های داری، در سیرجان و کرمان برای خرید تولیدات گلیم برجسته آن دیار موسوم به شیرکی پیچ در صف قرار میگیرد و گلیمفرشهای کرمانی در کنار نفیسترین فرشهای دستباف در بهترین فرش فروشی های تهران ایستاده است و به صورت واقعی! صادر میشود. در این میان، فروش گلیم نقش برجسته در سالهای اخیر کاهش نیز داشته است چرا که بازار ایلام پر از کارها و تولیدات خراسان و اردبیل و... به اسم تولید ایلام! شده است.
البته نباید از خدمات گلیم نقش برجسته به عدهای شاغلین صنایع دستی به راحتی عبور کرد. به نام گلیم برجسته میلیونها تومان تسهیلات اشتغالزایی و غیره به تعداد محدودی از کارگاهداران برای رونق تولید و حل مشکلاتشان داده شده است و این اعطای تسهیلات هر سال انجام شده است اما این پولها تبدیل به زمین و معامله مسکن و صادرات کولر و دلالی بازارهای دیگر شده اند. میلونها تومان به نام گلیم نقش برجسته در قالب تسهیلات 3 تا 5 میلیونی به بافندگان برای برپایی کارگاههای خانگی پرداخت شده است. گلیم نقش برجسته بسیاری از مردم استان را صاحب بیمه کرد و توانست در قالب طره خوشه صنعتی فرش و گلیم برجسته، خودش را به عنوان عامل توسعه استان ایلام! معرفی کند و از این رهگذر، پولهای زیادی را وارد استان کند.
وقتی سفیدنمایی آماری به تناقض گویی میرسد
اصرار بر سفیدنمایی آماری در حوزه صنایع دستی و خاصه گلیم نقش برجسته آفتی بزرگتر از نواقص فنی و هویتی آن است. گاهی مدیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خبر از فروش ۳۵ میلیاردی صنعتگران در سال ۹۶ و صادرات 10 میلیون و 400 هزار دلاری صنایع دستی ایلام منتشر میکند و از محبوبیت صنایع دستی ایلام در جهان سخن میگوید ولی چند خط پایین تر در همان خبر، صحبت از معضل بازاریابی کرده و به ایرنا میگوید: نبود شبکه فروش محصولات مهمترین مشکل بخش صنایع دستی در این استان است و بازاریابی، ایجاد بازار! و صادرات محصولات صنایع دستی در این استان رویه مشخصی نداشته و تولید کننده نیز توان تولید و فروش به صورت همزمان را ندارد.
سفیدنمایی آماری به جایی میرسد که معاون صنایع دستی استان و مدیرکل میراث حتی یک آمار واحد برای ارائه ندارند. معاون صنایع دستی از 120 کارگاه فعال با هشت هزار نفر شاغل خبر میدهد و مدیر میراث از 100 کارگاه فعال و هفت هزار و 600 صنعتگر فعال در استان سخن میگوید. معاون صنایع دستی از بیمه شدن 500 نفر از شاغلین واقعی در استان خبر میدهد و مدیر میراث این رقم را 724 نفر عنوان میکند و مهمتر از همه اینکه معاون صنایع دستی ایلام تعداد رشتههای فعال را 23 رشته اعلام میکند ولی مدیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خبر از فعالیت 33 رشته منتشر میکند.
این تناقض گوییها خود نشان از اوضاع نابهسامان صنایع دستی در استان ایلام دارد. راحت است که پشت سر هم آمار داده شود و دل خوش کنیم که صنایع دستی ما برای چند هزار نفر شغل! ایجاد کرده است ولی اگر در چند نمایشگاه خارج از استان ایلام شرکت کنی و تفاوت سطح تولیدات از نظر کمی و کیفی دیگر استانها را ببینی، متوجه میشوی که این سفیدنماییهای آماری خالی از حقایق عینی هستند. اگر امروز گیوه کرمانشاه به اقلیم کردستان صادر میشود، در ایلام این رشته منقرض شده است. اگر گلیمفرش همرده با گلیم برجسته ایلام امروز بازار ایران و اروپا را فرا گرفته و کارگاههای پر رونق آن در افغانستان و پاکستان هم در حال تولید است، امروز گلیم برجسته ایلامی جز به درگاه دوایر دولتی استان، شانسی برای فروش مناسب در هیچ بازاری ندارد. اگر گلیم دورو اردبیل فروش بالایی در کشور دارد و حتی بازار ایلام را نیز اشباع کرده، گلیم دورو ایلام جز در یکی 2 مورد تولیدش فراموش شده و نقشههای اصیلش از بین رفتهاند. صنایع چوبی، زیورآلات، محصولات چرمی، چاقوسازی، نمدمالی و... سایر رشتههای 23 یا 33 گانهی رایج در ایلام! هیچکدام به پای سایر همکاران تولیدکننده صنایع دستی چه در کیفیت و تنوع و نوآوری و چه در میزان فروش و صادرات واقعی! نمیرسند.
توضیح: بررسی طرح شکست خورده تشکیل خوشه فرش و گلیم برجسته ایلام که صرف میلیونها تومان و ساعتها کار، نتوانست یک قدم به جلو بردارد، مجال دیگری میطلبد که در آینده نزدیک به آن خواهیم پرداخت.
یاسر بابایی
نظر شما