به گزارش کردپرس، به نقل از میراث فرهنگی؛ در باوری دیگر نقل است که هرمزد، پادشاه ایران باخبر میشود که پسر مقدسی در بیتاللحم به دنیا میآید. وی فرستادهای را برای گرامیداشت تولد این کودک میفرستد و به او میگوید :به مادر آن فرزند بگو که فرزندت فردی شریف و نیکوکار و مشهور و دارای مقامی ارجمند خواهد شد.
فرستاده طبق دستور عمل میکند و در هنگام بازگشت، مادر فرزند که حضرت مریم بوده است به وی کیسهای خاک میدهد و چنین پیامی را به فرستاده میگوید: به پادشاهت بگو که این خاک ساختمانی را در خود دارد.
فرستاده در راه بازگشت در محل تخت سلیمان بیمار میشود و قبل از مردن کیسه را در همان جا دفن می کند. پس از رسیدن خبر به پادشاه، وی دستور میدهد که بناهایی را در این نقطه بنا کنند. در همین هنگام از محل دفن کیسه خاک، چشمهای از زمین میجوشد تا مایه آبادانی شود.
افسانههای این دریاچه پر رمز و راز یکی دوتا نیستند و داستانهای زیادی در بسیاری محافل بر سر زبانهاست که این پدیده را بسیار پیچیدهتر از یک دریاچه معمولی نشان میدهد. در این میان مشهورترین افسانه، وجود گنجهای بیشمار در اعماق دریاچه است. گفته میشود شهری در زیر دریاچه وجود داشته که امروزه اشیای گرانبهایی در آن مانده است و نشانههایی هم از آنها وجود دارد.
جالب است بدانید در هیچ یک از ادوار تاریخی نشانی از پیدا شدن این گنجینهها مشاهده نشده است و با توجه به در دسترس نبودن عمق دریاچه و عدم جستجوی مناسب، به سختی میتوان انتظار داشت که هنوز هم بتوان نشانی از آن شهر و گنجهایش پیدا کرد. در اینجا جالبترین داستانها در مورد گنج دریاچه را برایتان آوردهایم:
گنجینه کوروش کبیر
شاید دورترین واقعه تاریخی که اشاره به وجود اشیای قیمتی در دریاچه دارد مربوط به دوران کورش کبیر، پادشاه هخامنشی باشد. گفته میشود که در سال 547 قبل از میلاد، این پادشاه مقتدر پس از غلبه بر پادشاه لیدیه به نام کروسوس، وی را به ایران آورد و در محلی به نام بارن در نزدیکی همدان امروزی سکنی داد.
کروسوس پادشاهی است که هنوز هم در تاریخ جهان به ثروتمند بودن شهرت دارد و ساکنان اروپا، اشخاص بسیار ثروتمند رابه کروسوس تشبیه میکنند. او اولین پادشاهی بود که ضرب سکه را رواج داد و اموال بسیاری را برا ی خود اندوخت. به هنگام آوردن وی به ایران، کوروش خزانه اشیای قیمتی او را گرفت و به عنوان نذر در آب دریاچه مقدس تخت سلیمان انداخت
گنجینه اشکانی
در اسناد تاریخی روایات و گفتههایی در مورد جنگهای بین امپراتوری روم و پادشاهی اشکانی وجود دارد. یکی از این گفتهها که در تاریخ روم، مصر و جهان با عنوان داستان تاریخی کلئوپاترا و آنتونی شناخته میشود قصه جالبی را روایت میکند.
در این داستان آمده است که سردار رومی به نام آنتونیو، در سال 36 قبل از میلاد قلعه تخت سلیمان،ک ه در آن زمان گنزک خوانده میشد، را محاصره کرد. درمیان این محاصره و کشمکشهایی که درطول آن به وجود آمد، نگهبانان آتشکده مقدس در زمان احساس خطر و وجود امکان سقوط قلعه، اشیای قیمتی موجود در آتشکده و معبد را به داخل دریاچه میانداختند تا هم کسی به آنها دسترسی نداشته باشد و هم نذری برای حفظ آنها از دشمن به شمار آید.
گنجینه ساسانی
خسرو پرویز، پادشاه ساسانی با هراکلیوس پادشاه روم همواره در جنگ بود. نیروهای روم شرقی پس از کشمکشها و جنگهای بسیار توانستند قلعه تخت سلیمان را در 624 میلادی تصرف کنند. پیش از تصرف کامل تخت سلیمان، نذورات و گنجهای موجود در آتشکده، توسط موبدان به دریاچه ریخته شد تا دشمن به آنها دسترسی پیدا نکند.
موبدان زرتشتی معتقدند این دریاچه به الهه آبها به نام ناهید یا آناهیتا تعلق دارد و ریختن اشیای نذری به داخل آن کاری مرسوم بوده است. این کار به منظور حفظ این اشیا به وسیله صاحب آن صورت میگرفت و امری جایز تلقی میشد.
با وقوع جنگهای ایرانیان و اعراب در صدر اسلام و اشغال ایران، نیروهای خلیفه دوم توانستند قلعه را محاصره کنند. در آن زمان نیز بعید نیست که گنجها و نذوراتی را به دریاچه ریخته باشند.
انگشتر سلیمان نبی
بحثبرانگیزترین گنجی که ممکن است در کف دریاچه وجود داشته باشد انگشتر حضرت سلیمان است. براساس باورهایی بومی، کل مجموعه تخت سلیمان توسط نیروهایی ماورایی ساخته شده است که از حضرت سلیمان فرمان میبردند. وی انگشتری در دست داشت که تمام قدرت خود را از آن میگرفت. داستانی وجود دارد که میگوید شیطان توانست به انگشتر دست پیدا کند و آن را به درون دریاچه بیندازد تا بتواند بر تخت سلیمان تکیه زند.
پس از این واقعه شیطان با ظاهر سلیمان بر تخت نشست و فرمانروایی کرد. برخی بر این باورند که سلیمان نبی هرگز به این انگشتر دست پیدا نکرد؛ اما تعابیر دیگری در این میان آورده شده است که میگوید سلیمان توانست انگشتر را از شکم یک ماهی که آن را خورده بود بیرون آورد و شیطان را شکست دهد
باورهایی درباره دریاچه تخت سلیمان
برخی بر این باورند که کف دریاچه پوشیده از گِل است. آنها معتقدند این گِل، حاصل خاکستر آتشفشان یک کوه در این نزدیکی است و با ترکیب سحرآمیزش میتواند هر جنبندهای را از روی سطح آب ببلعد و به قعر دریاچه ببرد.
آب دریاچه از نظر زرتشتیان مقدس بوده و الهه آبها در آن میزیسته است. نقل است که بسیاری از مردم نذورات خود را به این دریاچه میسپردند و هدایایی را برای آن در نظر میگرفتند.
برخی از موبدان زرتشتی معتقدند که هر هزار سال یکبار باید باکرهای در آن استحمام کند و با قدرت زرتشت از وی پسری متولد شود تا موبدِ موبدان باشد.
گنجینه دست نیافتنی در قعر دریاچه
وجود دریاچه ای با طول و عرض 110×80 متر در ارتفاع سه هزار متر از سطح دریا خودش به تنهایی جالب است. اما وقتی بدانید که گنجی چند هزار ساله را در دل خود جای داده است، مطمئنا دیگر برای دیدنش دست دست نخواهید کرد. براساس روایت های تاریخی و گاهی هم افسانه ای دل این دریاچه مدفن گنجینه های بسیاری از تمام دوران تاریخی ایران زمین است.
از گنجینه کوروش متعلق به 547 ق.م و گنجینه اشکانیان که حاصل شکست آنتونیو در سال 36 ق.م است تا گنجینه های ساسانیان در زمان جنگ های خسروپرویز و در نهایت گنجینه زرتشتیان در هنگامه جنگ اعراب را می توان دفینه های این دریاچه به حساب آورد که طی سال ها همزمان با رسوبات آهکی آب ، در کف دریاچه جا خوش کرده اند.
کارشناسان معتقدند که بخشی از این گنجینه ها در قالب نذورات به دریاچه ریخته شده اند و بخشی دیگر از ترس افتادن آن ها به دست دشمنان به آب سپرده شده اند. به هرحال گل سر سبد این گنجینه ها به اعتبار افسانه ها انگشتر سلیمان نبی و جام شراب عیسی مسیح است که در آخرین ضیافت شام از آن سیراب شد. شاید برای شما این سوال پیش بیاید که با احتمال وجود چنین گنجینه هایی از چهار دوره تاریخی ، چرا هنوز کند وکاوی درست و حسابی صورت نگرفته است
باید گفت؛ که هم فرنگی ها و هم ایرانی های خودمان به طمع رسیدن به گنج و باز کردن قفل این همه سوال بی پاسخ تا به حال چندین بار دل به دریای خوفناک سلیمان زده اند. اما عمق زیاد دریاچه که در نقطه جوشان خود به 112 متر می رسد، در کنار عواملی چون فشار زیاد آب ، حرکت عمودی رو به بالای آب و در نهایت بالا بودن میزان املاح موجود در آب، امکان غواصی را بعد از عمق 40 متر ناممکن می سازد. از این ها که بگذریم خاک خاص کف دریاچه نیز که خاصیت در خود فروکشیدن دارد، خطرات جانی جدی را برای غواصان به دنبال می آورد.
همچنین چگونگی شکل گرفتن دریاچه که به صورت قیف برعکسی از نمای عرضی است، حتی شنا کردن در آب را خطرناک کرده است، چه برسد به غواصی در عمق.
متاسفانه در نزدیکی مجموعه به قبرهای تهی چند تن از هموطنان مان برمی خوریم که با بی توجهی به تابلوهای متعدد شنا ممنوع به داخل دریاچه شیرجه زده اند و هیچ گاه نه خودشان و نه جسدشان بر نگشته است.
در دو طرف دریاچه دو کانال سنگی وجود دارد که سر ریز آب دریاچه را با سرعت و فشار زیادی به بیرون هدایت می کنند. متاسفانه این آب جوشان و در ظاهر تمام نشدنی، به دلیل داشتن املاح بسیار زیاد برای مصارف کشاورزی مناسب نیست چه برسد به نوشیدن.
دریاچه در بنای آتشکده و فضای پیرامون آن نقش تعیین کننده ای بر عهده داشته است، زیرا محور آتشکده اصلی در مرکز آن قرار دارد و در روی این محور مهم ترین فضاها ردیف شده است. این دریاچه تقریبا بیضی شکل بوده و زیبایی خاص آن همین است که ساخته و پرداخته طبیعت است.
قطر درازای آن از شمال به جنوب حداکثر 120 متر و پهنای آن در جهت شرقی و غربی حدود 80 متر است و بنا بر تحقیقات به عمل آمده عمق آن به طور متوسط در حدود 65 متر است. دریاچه مزبور همانند ظرف مخروط معکوسی است که لبه های آن قدری به طرف داخل برگشته است، بدین معنی که سطح فعلی در حدود 3 متر به زیر دیواره خارجی و لبه دریاچه نفوذ کرده است.
در دیواره عمودی دریاچه در دوره ساسانی آثار هفت جوی آب به قطر 5/1 متر وجود دارد که هنوز هم به خوبی قابل تشخیص می باشند. این جوی ها در عمق 5/4 متر از سطح فعلی قرار گرفته اند. بدون هیچ شک و تردیدی می توان گفت که سطح آب از آن زمان حدود 5/4 متر بالا آمده و صفحه مرتفع رسوبی تخت نیز حدود 5/4 متر رشد عرضی یافته است.
نظر شما