به گزارش کرد پرس، روحانی در سفرتبلیغاتی ـ اتوبوسی خود به کردستان از واگذاری پست های کلیدی به سرنشینان صندلی های جلویی اتوبوس خبرداد و با تاثیر از فضای اتوبوس تمامی مطالبات سرنشینان آن را قابل اجرا می دانست. دولت یازدهم سپری شد در حالی که از تغییر آنچنانی دروعده های داده شده خبری نشد و درطلیعه دولت دوازدهم با ادبیات « تکراریها» وعده عمل به مطالبات را تکرار کرد که با ایجاد فضای رقیب هراسی بالاترین آراء را به دولت دوازدهم شاهد بودیم. «تکراریها» که می دانستند وعده های داده شده عملی نخواهد شد از مطالبات قومی چشم پوشی کرده و منافع فردی را چسبیدند تا دولت پشیمان نشده! وبه سهم اندک خود از وعده های اتوبوسی اکتفا کردند و معدودی را نیز ازان بهره مند نمودند. تا کنون که دولت دوازدهم نیز درحال گذر است خبری ازآن وعده های اتوبوسی نیست درحالی که اتوبوس به فولکسی تبدیل شده و تنها جای چند نفر در آن باقی مانده است در حقیقت این سرنشینان چند نفره هستند که از مواهب دولتی کاملا مستفید گشته و هنوز هم از آن پیاده نشدند هرچند که بعضی ها را هوشمندانه پیاده کردند ولی آن چند نفراولیه همچنان فرمان مدیریت را رها نکرده اند.
درحوزه اعتبارات و توسعه هم اقدامی برجسته ای که صورت نگرفت هیچ؛ بلکه بمثابه دیگر نقاط کشور تولید را نیزدر کردستان زمینگیر کردند نگاه سیاسی به مدیریت های اجرایی کاملا فضای چاپلوسی وتملقی را نهادینه کرده. به همین دلیل مدیران اجرایی تنها به بقاء می اندیشند و خبری ازابتکارعمل در مواجه با پدیده بحران اقتصادی و اشتغال وجود ندارد.جای شکرش برای کاهلان مدیریتی وجود دارد که پدیده ای به نام تحریم به وجود آمد که همه چیز را بگردن آن بیندازند و همه ناکارآمدی خود را پشت تحریم پنهان کنند.
سهم جامعه کردستانی ازمدیریت ملی که جزء آرمان های آنان می باشد تنها دوجایگاه برجسته به ازاء مشارکت 75 درصدی در دولتین روحانی بود درصورتی که هیچکدام از این دونفرجزء سرنشینان اتوبوس نبودند بلکه یکی از ناحیه زیرکی و ارتباطات خود با همه دولت های حال و گذشته بود که با تحصیلات غیر مرتبط به سفارت در شرق دور آسیا نائل آمد که آن هم فقط کاربرد تبلیغاتی دولت در مناسبت های گوناگون را دارد و دیگری نیزبدون هیچگونه سابقه اجرایی و مدیریتی و تنها بصرف تعلق خاطرشخصی به یکی از مدیران سیاسی دولت توسط وزیر امنیتی کار و اموراجتماعی به عنوان یکی ازمعاونت های این وزارتخانه برگزیده شد که عقبه سیاسی مبهمی داشته وحتی هضم آن نزد برخی سیاسیون ملی گرا هم دشوار بوده است. با این توضیح جامعه کردستانی و سرنشینان اولیه اتوبوس وحتی این چند نفر باقی مانده از « تکراریها» این دو جایگاه را به عنوان مطالبات برآورده شده خود نمی دانند و حسی نسبت به آن ندارند. درحالی که صدها نیروی کارآمد و توانمند کردستانی ازجمله نمایندگان ادوار و نخبگان بدون حاشیه وجود دارند که میتوانست به رفع انسداد مدیریتی اقوام در دولت کمک بزرگی داشته باشند درجایی که درگزینش برخی جایگاه های مسئولیتی تا شعاع چندلایه ای فردی و اجتماعی وسوابق اجرایی و... ملاک مسئولیت قرار میگیرید اما بعضا بدون درنظر گرفتن حساسیتها و ارزشهای اجتماعی بلکه گزینش گونه، مدیریتهای ملی را انتخاب میکنند متاسفانه مدیران امنیتی دولت با این اقدامات هدفمند خود هم حلاوت مشارکت حداکثری را درکام مردم تلخ کردند و هم جفای بزرگی درحق نیروهای کارآمد کردستانی در این چند سال مدیریت اعمال نمودند با این وصف صداقت دولت درمواجهه با نیروهای کردستانی در هاله ای از ابهام قرار میگیرد. وضعیت مدیریتهای محلی نیز ملال آور تر از آن است که قابل ارزیابی باشد.
این بود داستان تلخ همه خدمات دولتین روحانی به کردستان.
نظر شما