به گزارش خبرنگار کردپرس، ساعات اولیه بامداد جلوی درب فرعی ساختمان تامین اجتماعی مهاباد، دریچه کوچکی از ساختمان نسبتا بزرگ تامین اجتماعی به بیرون دهان باز کرده است و صدها نفر نامرتب ایستاده و به آن چشم دوخته اند و دستشان که برسد گهگاهی به داخل دریچه دست دراز می کنند. از پشت این دریچه کوچک تنها دست کارمند تامین اجتماعی پیداست که لیست بلند بالای نفرات را می خواند و آنها را برای نوبت دهی صدا می زند. بیرون اما همهمه ایی است ناپیدا. صف گرفتن که پیشکش هر کدام جدا جدا لیست می نویسند و می خواهند نوبت بگیرند. ساعت 7 که به آنجا میرسم طومار بلندی از قبل آماده شده، خیلی هایشان از ساعت 4 و 5 نیمه شب آمده اند و اسم نوشته اند.
هر جور شده با زحمت از لابه لای جمعیت خود را به مردی می رسانم که مشغول اسم نویسی است این فرد را مردم خودشان انتخاب کرده اند. هر کس که خودکار داشته باشند از او می خواهند که اسم ها را بنویسد. اسمم را می گویم و مرد میانسال یادداشت می کند.
در کنار شلوغی جمعیت و تلاش مردم برای پیدا کردن فردی که لیست تهیه می کند، مرد پشت دریچه نوبت دهی سراسیمه و کلافه از این همه نامرتبی، اسم ها را از روی لیست می خواند و به هر کدام یک شماره می دهد. خیلی ها خود را جای اسم خوانده شده جا می زنند، بعضی ها 2 شماره نوبت دریافت می کنند همین باعث می شود گاه گداری مردم با هم و یا با مسئول نوبت دهی دعوا کنند. مردم کلافه و خسته چشم و گوششان به دریچه است بیشترشان ناشتا هستند و از این وضعیت گلایه دارند. اما باز هم با صف گرفتن غریبه اند.
ازدحام و بی قانونی در نبود صف
زن میانسالی می گوید؛ من بسیار به آزمایشگاه مراجعه می کنم بوده اند افرادی که نوبت خود را با 10 هزار تومان فروخته اند. آیا این انصاف است که نوبت رایگان را بفروشند؟
همهمه همچنان ادامه دارد خیلی ها کلافه به دنبال فردی هستند که لیست تهیه می کند اما در شلوغی جمعیت او را نمی یابند کودکان لابه لای جمعیت زیر دست و پا می روند و به زور آنها را بیرون می کشند.
ساعت 7 و 10 دقیقه است و نوبت من 148 یعنی 2 نفر مانده به آخر. این نشان می دهد که خیل عظیم جمعیت از ساعت ها پیش در پی نوبت گرفتن بوده اند. کاغذ نوبت آزمایشگاه در دستانم و به زحمت از جمعیت فاصله می گیرم. هنوز خیلی ها مانده که نوبت بگیرند و مسئول اعلام می کند که نهایتا در هر پذیرش 2 یا 3 نفر باقی مانده است.
از دور که به خیل تجمع کنندگان نگاه می کنی عجیب به نظر می رسند هر کدام سعی می کنند دستشان را به داخل دریچه ببرند برای همین به هم دیگر فشار می آورند و دریچه کذایی دهان باز کرده و به مردم می خندد. پس از چند دقیقه دریچه بسته می شود و مردم صدای اعتراضشان بلند می شود، یکی داد می زند که من نفر 107 بودم اما اسم من خوانده نشده و نوبت به من داده نشد. در آن شلوغی همه چیز ممکن است اینکه اسمش را خوانده باشند و او نشنیده باشد اینکه اسم او و مانند او فراموش شده باشد، در هر صورت این سیستم نوبت دهی مورد اعتراض همه بود. اما مردم تنها نسبت به سیستم اعتراض داشتند و بی قانونی آشکار خود را نمی دیدند در حالی که اگر صف می گرفتند حق کسی ضایع نمی شد.
بالا بودن نرخ آزمایشگاه های خصوصی
یکی دیگر از میان جمعیت می گوید؛ دیروز هم آمدم وضع همین بود و نتوانستم نوبت بگیرم، کاش روند نوبت دهی مثل قبل بود از ساعت 7 هر کس پای دستگاه حاضر می شد و نوبت می گرفت نه اینکه از ساعت 4 صبح لیست آماده کنند. منزل ما از این جا بسیار دور است و نمی توانم به خاطر بچه هایم ساعت 4 یا 5 اینجا حاضر باشم. پول بیمه را ماهانه پرداخت می کنیم اما برای آزمایشگاه بسیار سخت می توان نوبت گرفت و مجبور می شویم با این گرانی به آزمایشگاه های خصوصی برویم که هزینه شان زیاد است.
مرد جوانی هم می گوید؛ چند ماه قبل سیستم نوبت دهی آزمایشگاه تامین اجتماعی آسان تر بود. دستگاه از ساعت 7 روشن می شد و مردم پشت دستگاه نوبت دهی صف می کشیدند و دستگاه به صورت خودکار شماره می داد تا 180 شماره پذیرش می شد و از تجمع نیمه شب و دعوا و گلاویز شدن هم خبری نبود.
مراجعه بیش از حد انتظار مردمی که خواهان اخذ نوبت هستند برای مسئولین آزمایشگاه تامین اجتماعی مهاباد هم کلافه کننده است. مردم ناآشنا با فرهنگ صف گرفتن از دو ساعت قبل دم دریچه، منتظر روشن شدن دستگاه هستند. خودشان لیست تهیه می کنند باهم دعوا میکنند و آخر سر هم در شلوغی و ازدحام نوبت می گیرند.
مردم دفترچه بیمه در دست از نیمه شب منتظر می مانند تا بتوانند زودتر نوبت بگیرند ارزان تر بودن نرخ آزمایش ها مردم را وا می دارد تا از ساعت 4 نصفه شب به دریچه چشم بدوزند تا باز شود. آنها که ماهیانه حق بیمه خود را پرداخت می کنند امیدی به آزمایشگاه های خصوصی ندارند زیرا نرخ آن بسیار گران تمام می شود.
نظر شما