به گزارش کردپرس، رژیم بعثی عراق در سال 1988 بیش از یک چهارم از کردهای عراق را به یکی از بدترین جنایات قرن گذشته گرفتار کرد. در کارزار موسوم به انفال بیش از 182000 نفر زنده به گور شده، فروخته شده و یا ناپدید شدند. خانواده های قربانیان هنوز امیدوارند که اقوام آنها روزی باز گردند. کردهای عراق هنوز هم آسیب پذیر هستند. نسل کشی کردها و ایزیدی ها در سال 2014 یک مورد بارز است. در حال حاضر، اقلیم کردستان عراق (KRI) بیش از هر زمان دیگری دچار تفرقه بوده و تضعیف شده است. با این که اقلیم کردستان عراق دارای یک سرویس امنیتی گسترده است اما قادر به محافظت از جمعیت و قلمرو خود نیست. نیروهای پیشمرگه در ابتدا در سال 1943 توسط مصطفی بارزانی برای تأمین حقوق کردها در عراق سازماندهی شدند. با این حال، بارزانی برای ماموریتی از عراق رفت و وارد ایران شد اما نتوانست به هدف خود برسد. به همین صورت هم، پیشمرگان کردستان عراق نتوانستند کردهای عراق و مناطق وسیعی از خاک خود را نجات دهند. به عبارت دیگر، وقتی امنیت نظامی وضعیت نامناسبی پیدا می کند بقیه سرویس های امنیتی را نیز از کارآیی می اندازد. پس از پایان جنگ ایران و عراق، بیشتر نیروهای عراقی بیکار ماندند تا مبارزات کردها را که رژیم بعث از سال 1976 به آنها جنگیده بود، در هم بشکنند. بغداد یک توافق کوتاه اما ناموزون با ایران موسوم به معاهده الجزایر 1975 برای از هم پاشیدن شورش کردها امضا کرد با این حال، استراتژی صدام به سمت برخورد با غیرنظامیان تغییر یافت زیرا معتقد بود مبارزه با شورش کردها برابر است با مقابله با همه کردهای عراق. او یک کارزار پاکسازی قومی را آغاز کرد. بمباران شیمیایی حلبچه قبل از این کارزار در مارس همان سال انجام شد که در آن 5000 نفر با گاز شیمیایی خفه شده و جان خود را از دست دادند.
انفال نام هشتمین سوره قرآن است که به غنیمت جنگی تعبیر می شود. بعثی ها کردها را کافر می دانستند که توقیف جان و مال آنها را به عنوان غنایم جنگی توجیه می کرد. کارزار انفال از فوریه تا سپتامبر 1988 و هشت ماه به طول انجامید. طبق اسناد به دست آمده توسط مبارزان کرد ، نسل کشی انفال یک کمپین کاملاً سازمان یافته از جمله شامل ایجاد اردوگاه و زندان، جوخه های آتش و اعدام، استفاده از سلاح های کشتار جمعی و تخریب بی رویه حدود 2000 روستا و غارت اموال می شد. منابع آبی کردستان عراق از جمله چشمه ها و خورها با انجام اقدامات مهندسی دقیق برای جلوگیری از افزایش جمعیت کردها تخریب شدند. با وجود این که حدود 6000 مبارز پیشمرگه حضور داشتند، این کمپین با مقاومت چشمگیری روبرو نشد و تقریباً همه پیشمرگه ها مجبور شدند از کردستان عراق بیرون بروند. همانطور که پیشمرگان نتوانستند از حامیان خود و غیرنظامیان در دهه 1980 محافظت کنند، نسخه مدرن تر، با بودجه بیشتر و مجهزتر این نیروها نیز نتوانست از نسل کشی یزیدیان در سال 2014 و از دست دادن قلمرو در سال های بعد جلوگیری کند. در سال 2014 ، دولت اسلامی در عراق و سوریه موسوم به داعش مناطق وسیعی از مناطق کردنشین خصوصاً مواطن ایزدی ها در سنجار را تصرف کرد زیرا پیشمرگه ها بدون مقاومت منطقه را ترک کردند. این امر منجر به نسل کشی یزیدیان در سال 2014 شد. داعش اقدامات خود را با یادآوری حوادث مشابه تاریخی که بعثی ها توجیه می کردند توجیه کرد. نیروی داعش مملو از افسران اطلاعاتی و نظامی بعثی سابق بود. عزت ابراهیم الدوری، که جانشین صدام حسین قلمداد می شد ، سیاستگذار برجسته داعش بود. افرادی که برنامه انفال را برنامه ریزی کردند دوباره در داعش حضور یافتند و قتل عام ایزیدیان را مرتکب شدند. با این وجود کردهایی که کمپین انفال جلوی چشمان آنها اتفاق افتاد، هرگز برای جلوگیری از آوارگی کردهای دیگر تلاش نکردند. سرویس های امنیتی اقلیم کردستان عراق دارای نیروی عظیمی هستند و تقریباً نیم میلیون پرسنل مسلح از اعضای این سرویسها هستند در حالی که جمعیت این منطقه را شش میلیون نفر تشکیل می دهد. سرویس های امنیتی شامل نیروهای ضد تروریسم و نیروهای آسایش هستند که بودجه خوبی دارند. نیروهای امنیتی مسئول تامین امنیت داخلی هستند. اقلیم کردستان با داشتن تقریباً 150000 پرسنل فعال نظامی، به یک منطقه فدرال نظامی تبدیل شده است. این رقم از بسیاری از ارتش های منطقه از جمله امارات متحده عربی، آذربایجان و قطر بزرگتر است.
نیروهای اقلیم کردستان وقتی در دروازه های اربیل، مرکز اقلیم و سومین کلانشهر بزرگ عراق استقرار داشتند، نتوانستند در برابر صدها شبه نظامی داعش مقاومت کنند. تقریباً یک چهارم جمعیت شهر قبل از اقدام ائتلاف بین المللی و ایران تخلیه شد. در سال 2017 هنگامی که نیروهای عراقی شهر نفت خیز کرکوک را به تصرف خود درآوردند نیروهای پیشمرگه نتوانستند مقاومت کنند و این شهر در کمتر از دو ساعت سقوط کرد. اینها آزمون نهایی برای پیشمرگها بود. با این حال، این نیرو توانست با حمایت ائتلاف بین المللی بیش از شش سال در برابر داعش موضعی قهرمانانه داشته باشد. ائتلاف به آنها آموزش و کمک نظامی را ارائه داد اگرچه بیشتر کمکها برای منافع شخصی مصرف شد. به عنوان مثال، سلاح و تجهیزات اعطا شده توسط نیروهای ائتلاف به پیشمرگها در بازار سیاه عرضه شد. پیشمرگه ها به عنوان بهترین مبارزان در جنگ علیه داعش شهرت یافتند. با این حال، اشتباهات استراتژیک، مدیریت ضعیف و فساد از عوامل موثر در عدم دستیابی پیشمرگان اقلیم کردستان به اهداف خود بوده است. اقلیم کردستان عراق اولین تجربه اجرای عملی سیاست کردی به شکل یک شبهه دولت در بیش از یک قرن است که وظیفه محافظت از آزادی و استقلال کردها را بر عهده داشته است. اقلیم کردستان از سال 2014 تا 2017 نتوانست از قلمرو و مردم خود محافظت کند با این که منابع لازم را در اختیار داشت. شاید بدترین عقب نشینی در سال 2017 باشد که اقلیم کردستان عراق 51 درصد از سرزمین خود را در کمتر از یک هفته در مقابل نیروهای عراقی از دست داد. هزاران نفر از کردها از دهه 1970 برای امنیت این مناطق از بین رفته اند. اگر ائتلاف دخالت نمی کرد، ممکن بود منطقه از هم فرو پاشد. علی رغم اینکه ایران و ترکیه به عنوان غیرموافق کردها محسوب می شوند اما آنها توانسته اند از کردها در برابر تهدیدات خارجی محافظت کنند. پیشمرگان کنونی اقلیم کردستان نسخه بهبود یافته نیروهای پیشمرگی است که صدام حسین را سرنگون کردند و آنها در سال 2005 به عنوان نیروی نظامی رسمی در منطقه تاسیس شدند. نیروهای نظامی اقلیم کردستان روی کاغذ تحت اختیار وزارت پیشمرگه هستند اما این وزارت متولی نیروهای پیشمرگه نیست. پیشمرگان کردستان عراق بین حزب دموکرات کردستان (KDP) و اتحادیه میهنی کردستان (PUK) تقسیم شده اند و هر یک از آنها فرماندهی جداگانه ای برای خود دارند. حزب دموکرات کردستان عراق بر استانهای اربیل و دهوک حکومت می کند در حالیکه اتحادیه میهنی کردستان کنترل استان سلیمانیه را بر عهده دارد. اساساً، کردستان عراق یک کنفدراسیون بین دو حزب محسوب می شود؛ جایی که KDP و PUK فرماندهی نیروهای پیشمرگه وابسته به خود را بر عهده دارند و فرماندهان مورد نظر خود را منصوب می کنند. وزارت پیشمرگ اقلیم کردستان فقط نام این نیرو را یدک می کشد. پیشمرگان میان دو حزب KDP و PUK تقسیم شده اند و هر یک جداگانه با قدرت های مختلف منطقه ای و جهانی همکاری می کند.
با وجود این که بودجه های هنگفت برای تهیه سلاح صرف می شود اما آنها فقط به سلاح های سبک و اکثراً زنگ زده ، دست دوم و ساخت چین مانند کلاشنیکوف یا AK-47 مجهز هستند. این نیرو زره پوش یا نیروی هوایی ندارد. این نیرو به جای محافظت از اقلیمی که در بیشتر تاریخ خود با تهدیدهای بنیادی روبرو بوده، بیشتر مناسب جنگهای چریکی است. بیشتر فرماندهان آن شورشیانی هستند که در دهه 1980 با صدام حسین جنگیدند که این مسئله وضعیت کنونی این نیرو را توضیح می دهد. پیشمرگان PUK و KDP در چهار دهه جنگهای داخلی زیادی با هم داشته اند که پیامدهای آن تا هم اکنون نیز دیده می شود. بیشتر تلاش ها برای متحد کردن نیروهای پیشمرگه به دلیل بی اعتمادی بین دو حزب سیاسی حاکم و دیدگاه سیاسی متفاوت آنها بی ثمر بوده است. اگرچه برخی از گردانهای پیشمرگه تحت نظارت نیروهای ائتلاف متحد شده اند اما تعداد آنها در مقایسه با بقیه نیروها ناچیز است. بعلاوه این مدل ناقص است زیرا ساختار فرماندهی بین دو طرف تقسیم می شود که معمولاً باعث بلاتکلیفی گردانها می شود. توانایی پیشمرگه بیشتر به دلایل داخلی در حال تحلیل رفتن است. به آنها حقوق کمی پرداخت می شود و حقوق آنها فقط چهار تا شش بار در سال پرداخت می شود. به عنوان مثال، آنها در طول جنگ خود علیه داعش بدون داشتن آموزش و تجهیزات پیروزی بی سابقه ای را ثبت کردند. بیش از پنجاه درصد از مبارزان پیشمرگه هزینه سلاح، مهمات ، حمل و نقل و مواد غذایی خود را پرداخت کرده اند. تقریباً همه پیشمرگه ها علاوه بر خدمت در نیروی مسلح، شغل دیگری هم برای تهیه غذا برای خانواده خود دارند. مقدار قابل توجهی از بودجه در نظر گرفته شده برای پیشمرگه ها به نیروهای شبه نظامی ویژه متعلق به طوایف و گروه های سیاسی حاکم اختصاص داده می شود. این نیروها فقط برای تأمین اموال و پرسنل اعضای مختلف دو حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی و احزاب کوچکتر متحد با آنها کار می کنند در حالی که جمعیت بیشتری از نیروهای پیشمرگ را به امید کمک های بین المللی رها می کنند. پیشمرگ ها ثابت کردند که یکی از موثرترین متحدان ایالات متحده در جنگ با داعش هستند. با این حال، کمک های ایالات متحده عمدتاً کمک مالی بوده و برای کاهش مشکلات پیشمرگه تاثیر زیادی نداشته است. جنگجویان کرد دقیقاً پنج قرن قبل از نسل کشی یزیدی ها در سال 2014 تقریباً در موقعیت های مشابه حال حاضر بودند. در سال 1514 ، در نبرد تاریخی و سرنوشت ساز چالدران بین امپراتوری های عثمانی و صفوی، جنگجویان کرد در میان قبایل و پادشاهی های مختلف پراکنده شدند و توسط عثمانی ها و صفویان به عنوان نیروی پیاده مورد استفاده قرار گرفتند.
تامین امنیت از طریق نظامی در کردستان عراق بارها شکست خورده است و همانطور که تاریخ کردها بارها نشان داده است، به طور بالقوه بیشتر دستاوردهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را از بین برده است. نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان عراق در حال حاضر فقط برای مقابله یک مدل سیاست کردی در برابر مدلی دیگر آن هم در یک منطقه محصور در خشکی حفظ و استفاده می شود. فساد و سهل انگاری باعث شده است این نیروی نظامی نتواند تهدیدهای مختلف ناشی از وضعیت خاورمیانه را دفع کند. سی و سه سال پس از کارزار انفال، کردهای عراق هنوز نتوانسته اند از موجودیت خود را دفاع کنند. نیروی پیشمرگه ای که برای رهایی کردها تاسیس شد، نمی تواند موجود آنها را تضمین کند، چه رسد به اعطای آزادی به آنها.
منبع: مجله نشنال اینترست آمریکا
ترجمه: سرویس جهان کردپرس
نظر شما