خود اظهاری حدود صد نفر از مسئولان طراز اول کشور را که مرور می کنیم پی می بریم که تنها اقلیتی ازمسئولان، شغل و موقعیت فرزندانشان را اعلام کرده اند، اکثریتی هم پنبه درگوش فروبرده اند، معدودی دیگر با رندی و زیرکی، عوام فریبی را به اوج رسانده اند. درفهرست خوداظهاری فقط یکی از فرزندان مسئولان شغل دولتی دارد، فرزندان بقیه مسئولان یا شغل خصولتی دارند، یا بیکارند، یا خانه دار، یا دانشجو!
برخی از اینان چه مایه شعور مردم را به سُخره گرفته اند؟
این مظلوم نمایی ها و پاسخ های درلفافه و پرابهام ، چهره مخدوش برخی مسئولان را ناموجه و فریبنده جلوه می دهد.آنگونه که مردم به طنز می گویند؛ باید کمپین کمک های مردمی و امدادهای بشردوستانه برای این دسته از آقازاده ها، راه اندازی کنیم!
آقای رئیس چه الزامی دارد که فرزند دانشجوی بیکار شما در دانشگاه های گران قیمت اروپا و آمریکا با ارز دولتی تحصیل کند؟
مگر کشور ما دانشگاه کم دارد؟
مگر نمی دانی که زندگی لاکچری فرزندت آن سوی آب، نقش برآب شده است؟ فیلمش هم درشبکه های اجتماعی دست به دست می شود، فیلم عروسی اش در هُتلی پرستاره که محل اَمنِ عیش اوست، باسامسونتی پر از یورو و دلار، فیلم تفریحات سالم و ناسالمش، روی عرشه کشتی، بر یال امواج دریای عریانی ها! ،پرواز با پاراگلایدر، درآغوش سگی دست آموز، در کنار شغال هایی برهنه و جام هایی لبریز از نوشیدنی های رنگارنگ! فرزندت گاهی هم از ماشین درحین حرکت ، پایین می آید؛ رقصی و چرخی و آوازی تا از چالش روز عقب نماند.گویی با ماشین" فراری" به بلاد کُفر گریخته است!
فرزندت بلیط هواپیمای فرست کلاس (First Class) و اکونومی (Economy) و بیزنس کلاس (Business Class) رزرو می کند، خَدَم و حَشَم دارد، بادیگارد دارد، عینک دودی و شلوار وصله پاره برایش کلاس دارد.آنجا دیگر وطن نیست، خاک دشمن است همان که مرگ بر او را با اغواگری سَر می دهی!
می گویی؛ فرزندم شغل غیر دولتی دارد. چه بهتر! بخش "خصولتی" که نانش در روغن است. اشتغال در شرکت های غولپیکر غیر دولتی، هم نان دارد هم نام، به کمتر از مدیر عامل و عضو هیأت مدیره که قانع نشده اید! بالاخره فرزند سفیر و وزیر و وکیل بر فرزندان ملت توفیر دارد!
می گویی؛ فرزندم پروژه ای ، حق الزحمه ای، قراردادی و... مشغول کار است. خُب همین ها را چرا از فرزندان مردم دریغ می کنید؟!
واما براستی فرزندان مردم کجاهستند؟
فرزندان خانواده های شهدا که تکلیفشان نزد مردم ، أَظهرُ مِن الشَمس است؛ یکی هنوز پاره ای ازجسمش درخاک دشمن به جا مانده است، جمجمه دیگری هنوز در" فکه" است، مُشتی استخوان آن دیگری نیز درنقطه صفرمرزی "مهران " و قامت رعنایی در دور دست های"خرمشهر". ببخشید که آدرس مفقود الاثرها را نداریم!
وحالا به مدد بُرشی از مطلب دوستی فرهیخته (حلاج تلگرام) تمثیلی از آدرس فرزندان مردم کفِ خیابان را یادآور می شوم؛
پدری می گوید: «فرزند اول خانواده ام پسر است ؛ نمی دانم در کدامین کمپ ترک اعتیاد است و آیا این بار ترک اعتیاد می کند یا خود و خانواده اش را به نابودی می کشاند؟»
پسر دومم ؛ متأهل است و به دلیل بیکاری و فشارهای اقتصادی ، ابتدا او و زنش طلاق عاطفی گرفته اند، بعد از چند بحران اجتماعی ، حالا طلاق ثبتی گرفته اند،قانون مهریه ، او را به زندان انداخته است و از دو فرزندش ،ما (پدربزرگ و مادر بزرگ ) حمایت می کنیم. پسر سومم دهه ی هشتادی ست. تمام فکر و ذکرش ماشین است و موبایل، او را نمی شناسم. انگار از کُره ی دیگر آمده! در حد جنون دوستش دارم اما سخت ناامیدم! او هیچ ارزش و معیاری را به رسمیت نمی شناسد!
دختر بزرگم ،نجیب و مهربان است، از سن ازدواجش خیلی گذشته، بیکار و افسرده در خانه مقابل تلویزیون بدون برنامه مفید ایرانی نشسته و هرروز به موهای سپیدش افزوده می شود.
او هرگز مادر نخواهد شد این را همه می دانیم! دختر کوچکتر با قیافه خارج از عُرف خانواده ما، شرم را از یاد برده، به حرفم گوش نمی دهد به تمام حرکاتش مشکوکم ولی خودم را به کوچه "علی چپ" زده ام تا غرورم بیشتر جریحه دار نشود!
آقایان به یُمن سیاست های ناصواب فرهنگی شما، ما فرزندانمان را باخته ایم! ببخشید که چهره بچه های ما شبیه چهرهی بچه های گُل انداخته ی شما نیست و نمی توانیم عکس هایشان را در شبکه های اجتماعی منتشر کنیم ،چهره های شکسته، معتاد،افسرده ،زندانی ،مُطَلقه و بی کار که دیدن ندارد. دارد؟
در خاتمه باید گفت هرچند که قدرت و سیاستی پنهان ، قانون « از کجا آورده ای ؟» را عقیم گذاشت تا همچنان اموال نامشروع مسئولان به بیت المال بازنگردد ، اما امید آن که این بار پویش مردمی" فرزندت کجاست ؟ بتواند راستی آزمایی و شفاف سازی مسئولان را به محک تجربه بسپارد تا سیه روی شود هرکه در او غَش باشد.
نظر شما