به گزارش خبرگزاری کردپرس،در زمانیکه وسایل ازتباطی امروزی برای ارتباط بین خانواده ها و فرزندان سرباز و یا رزمنده شان در اختیار نبوده است نامه های مکتوب که معمولاً از طریق پست به جبهه ها ارسال می شده مهمترین وسیله ارتباطی در این زمینه بوده است.
نامه های مکتوب بجای مانده از دوران دفاع مقدس علاوه بر اینکه حاوی مطالب و دست نوشته های عاطفی بین خانواده ها و رزمنده ها بوده در برگیرنده اطلاعات ،روحیه و دغدغه خانواده ها و مطالب ارزشمند دیگری از آن دوران بوده است.
استان ایلام بخاطر حضور مستقیم در عرصه جنگ هشت ساله و داشتن بیشترین و طولانی ترین مرز مشترک با کشور عراق و حضور مستقیم مردم این استان در جنگ شاید سهم بیشتری در این زمینه داشته است.
خبرگزاری کردپرس به مناسبت هفته دفاع مقدس تعدادی از نامه های خاطره انگیز دوران دفاع مقدس را منتشر که امروز بخش نخست این نامه ها که نامه مربوط به یک خانواده در شهرستان بدره است را در اختیار مخاطبان این خبرگزاری قرار می دهد:

فرستنده : ایلام – بدره – روستای آبچشمه – منزل عسکر همتی
گیرنده: خوزستان – پاسگاه زید- صندوق پستی..... سرباز وظیفه حقمراد همتی

به حضور مبارک برادر گرامی ام حقمراد همتی سلام عرض می کنم و امیدوارم که حالت خوب باشد و این سلامهای ما را که از راهی دور و قلبی نزدیک حضور پاک شما می آید پذیرا باشید و بتوانی به آن جواب قانع کننده ای بدهی . ویا برادر گرامی اگر که می خواهی از وضع ما و مادر و پدر و خانواده ات با اطلاع باشی الحمدولله سلامتی همه آنها برقرار است و تنها ناراحتی که ما داریم دوری از وجود مبارک شما برادرجان می باشد و آن هم امیدواریم که خداکند هرچه زودتر تمام شود و دیده به دیدارتان روشن شود و نعمت ملاقات به خیر و خوبی برقرار شود و خداوند تبارک و تعالی کند که شما به سلامتی جان و روح به دیدار خانواده بیایید واز نزدیک همدیگر را ملاقات کنیم و این روزهای دوری که جنگیدن با دشمن هم آن را سخت تر کرده است تمام شوند.
و یا برادر گرامی اگر از نظر پولی کم و کثری داشتی با رسیدن این نامه ما را باخبر کن که برایت پول بفرستیم یا اگر به ما اجازه دادند برایت بیاوریم که در اینجا با کمبود پول زندگی باز هم می گذرد ولی برای شما مشکل است که پول نداشته باشی .به هر صورت با فرستادن نامه ما را از وضع پولی و مهمتر از آن وضع سلامتی و اوضاع جنگ باخبر کن.
زیاد عرضی ندارم فقط بدان که ما وقتی به فکر شما فرو می رویم دیگر هیچ چیز از زندگی به یادمان نمی آید. در پایان فریده و اهل خانواده متشکل از افسانه و لیلای کوچولو خیلی از رسیدن آن نامه ات خوشحال شدند و خدا را شکر کرده اند و در ضمن نامه شما در بهترین روز سال که روز عید نوروز بود به دست ما رسید و همه خوشحال شدیم و امیدواریم که بازهم نامه بنویسید و ما را فراموش نکنی.
به امید دیدارتان- خدانگهدار
حالا در پایان این نامه شما را از اوضاع روستای آبچشمه خودمان با اطلاع می کنم که می دانم دوست دارید بدانید اینجا چه می گذرد. چند روز پیش حجت اله از سربازی به مرخصی آمده است. او پنج روز بعد از عید دوباره به سر خدمتش باز می گردد و خیلی از شما سلام می رساند. از نظر کوچ و دامداری هم اینکه ما بنا داریم 13 روز دیگر کوچ کنیم و الان یک روز بعد از عید می باشد و ما داریم همراه با دیگر دامدارهای اینجا و با کمک همدیگر سیاه چادرهایمان را می دوزیم و تعمیر می کنیم. با ولی سراجی پیمان بسته ایم که با هم کوچ کنیم و قرار گذاشته ایم که امسال به تخت دولگلاب و آن دول بزرگ زیر کنی بی کوچ کنیم ، همان میرکان پارسالی حیدرگلی و دار و دسته اش.آن منطقه امسال بسیار سرسبز و زیبا می باشد، اما وقتی تو در سربازی و جنگ هستی کوچ کردن بدون تو هیچ ارزشی ندارد.

ای زندگی !
گذری کن بر من که آب شدم
از دوری برادرم کباب شدم
به امید دیدار برادر عزیزم شما را به خدای بزرگ می سپارم امام زمان نگهدارتان باشد.
به امید پیروزی هر چه زودتر رزمندگان اسلام که شما عضو مهمی از آنان هستید. رزمتان پیروز خدایتان نگهدار 1/1/1366 عسکر همتی

تنظیم و گردآوری: حشمت اله کرمی نژاد