۱- گسترش قوم گرایی و افراطی گری قومی یکی از پدیدههای قابل تأمل کشور است. اگر چه نمی توان چشم بر زمینههای داخلی این پدیده با اهمیت بست اما تردیدی نیست که تولد و استمرار حیات قومگرایی نه پدیدهای داخلی که برآمدن و استمرار فعالیت های قومگرایی به شدّت تحتتأثیر عامل خارجی و نقش دشمنان فرامنطقه ای یا رقبای منطقهای ایران قرار داشته است. سدههای متمادی ایرانیان فارغ از زبان و مذهب و دین و قوم و طایفه و عشیره تجربه منحصر به فردی از همزیستی مسالمتآمیز وعمق روابط تاریخی و تمدنسازی را به نام خود ثبت کردهاند و هیچگاه ایرانیان به افراطیگری مذهبی و دینی و قومی و زبانی شهره نبودهاند.اگر چه در سده گذشته ابتدا تحتتاثیر فروپاشی دولت عثمانی و ظهور محافل پانترکی در بقایای عثمانی و سپس ظهور بلشویسم در شوروی سابق و آموزههای لنینی و سپس سیاستهای استالینی گرایشهای قومگرایی به درون کشور راه یافت و در دهه بیست خورشیدی با آمریت نظامیان اشغالگر شوروی مدتی کوتاه سرنوشت کشور در شمال غرب را با مخاطره روبرو ساخت. چند دهه بعد نیز در ماههای آغازین پس از پیروزی انقلاب این پدیده فرصتی برای بروز و ظهور یافت و هزینههای سختی را به کشور تحمیل کرد.
۲- قومگرایی و افراطیگری قومی یکی از پدیدههای نافی وحدت ملی و انسجام اجتماعی است و گسترش آن حتی میتواند زمینهساز نفرت اجتماعی، رویکردهای تروریستی و جنگ و خونریزی باشد. افراطیگری قومی هم تحتتأثیر زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داخلی است و هم به عنوان ابزاری در خدمت رقبای منطقهای کشور یا حتی دشمنان کشور است. استفاده از فضاهای فرهنگی، آموزشی، رسانهای و دانشگاهی بخشی از تکنیکهای قومگرایان برای اثرگذاری بر افکار عمومی و یارگیری است. والبته گاه با استفاده از همین ابزارها فشار به مجریان محلی و یا کشوری در جهت پیشبرد اهداف ضدملّی و افراطی هم در دستور کار قرار میگیرد.
۳- در سالهای گذشته بسیاری از مسئولین ذیربط کشور با کماعتنایی به فعالیت مخرّب افراطیگریان قومگرا و تجزیهطلبان کمتر برنامه کارشناسی یا مطالعاتی را در باره علل و زمینه های قومگرایی در دستور کار قرار داده یا کمتر به بررسی مخاطرات این پدیده بر انسجام ملی پرداختهاند. پدیدهای که گاه حتی خود را درقالب ترور، بمبگذاری، درگیری مسلحانه و غیره نمایان ساخته و گاه در قالب فضاسازیهای رسانهای در پی تحریک افکار عمومی بوده است.
۴- در هفتههای گذشته خبری منتشر گردید که یکی از استادان دانشگاه آزاد اسلامی یکی از شهرستانهای شمال غرب کشور به عنوان مشاور شهردار تبریز برگزیده شده است. وی از نخبگان کُرد سُنی مذهب اهل شهرستان بانه است. اقدام شهرداری تبریز میتوانست به عنوان گامی در جهت تعمیق ارزشهای ملی و همبستگی ملی توسط مسئولین استانی مورد تقدیر قرار گیرد و نشانی باشد از روح همدلی ملّی و انسجام تاریخی ایرانیان، اما فضاسازی عدهای از افراطیهای قومگرا و تجزیهطلب و محافل وابسته به دشمنان کشور موجب شد تا شهردار تبریز اعلام کند نامبرده استعفا داده و از سمت شهرداری تبریز کنار گذاشته شده است. به سخن دیگر، افراطیهای قومگرا که برخی از آنان نیز در برخی سایتها که گفته میشود از حمایتهایی در ادارات دولتی در سطوح محلی در سطح استانهای غربی برخوردار است با فضاسازی گسترده رسانهای چنین اقدام شایستهای را به ضدخود مبدل کرده و موجبات تشجیع قومگرایان را فراهم ساخت. یعنی اقدامی در راستای وحدت ملّی را همین افراطیهای قومگرا مبدل به پدیدهای وحدتشکن کردند.
همچنین در واکنش به انتصاب مدیرکل دادگستری آذربایجان غربی همین گروه تجزیهطلب کم شمار اما پرسروصدا با فضاسازی رسانهای علیه این انتصاب موجب تشویش اذهان هموطنان شدهاند.لازم به تذکر است مدیر جدید دادگستری آذربایجان غربی از کُردهای شیعه مذهب استان کردستان است. این در حالی است که شمار قابل توجهی از مسئولین استان کردستان از هموطنان اهل آذربایجان شرقی و غربی هستند وحضور این مدیران هیچگاه موجب واکنش اهالی یا نخبگان فرهنگی و سیاسی کردستانی نگردیده و شایسته نیست جامعه مدنی و نیز نخبگان فرهنگی آذربایجان در برابر اقدامات نفرتپراکن این گروه کمشمار اما اهل قیل و قال و فضاسازیهای رسانهای کمتوجهی پیشه کنند.همچنین مسئولین مربوطه باید هوشیار باشند کمتوجهی یا بیتفاوتی در برابر این فضاسازیهای رسانههای وابسته به محافل پانترک ممکن است به سایر استانهای مرزی سرایت کند و بدین تریب همبستگی و انسجام داخلی دچار آسیب شود. وابستگی این جریانهای قومگرا به آن سوی مرز چنان آشکار است که مروری بر مطالب منتشر شده در سایتها و شبکههای اجتماعی به روشنی مبین رویکردشان یعنی بازی در زمین دشمنان و رقبای کشور است.
۵- اتفاقات اخیر در رابطه با انتصاب مشاور شهردار تبریز و نیز مدیرکل دادگستری استان آذربایجان غربی ایجاب میکند مسئولین استانی و کشوری بیش از گذشته نسبت به فعالیتهای مخرب این محافل تجزیهطلب حساس شده و با رویکردی مسئولانه برای مدیریت موضوع اقدام شود. بخشی از واکنشها متوجه جامعه مدنی و رویکرد مسئولانه و مشفقانه نخبگان سیاسی و فرهنگی کشور است. بیتوجهی در برابر اقدامات تجزیهطلبانی که از دشمنان کشور سرمشق میگیرند ممکن است هزینههای سنگینی متوجه امنیت ملّی و همگرایی عمومی کند. دقت کنیم دشمنان ریز و درشت کشور بیش از گذشته و با صراحت اعلام کردهاند اهرم استفاده از مباحث قومی در دستور کارشان قرار دارد، آیا به اندازه اهمیت مخاطرات گسترش قومگرایی افراطی متوجه هزینههای کمتوجهی وافر به این گروه کم شمار هستیم؟ آیا زمانی که دشمنان کشور به صراحت میگویند همبستگی ملی در کشور را نشانه گرفتهاند، شایسته است فضا برای جولان نفرتپراکنان قومی فراخ و بینظارت باشد؟ آیا مسئولین در برابر اتفاقات اخیر در آذربایجانشرقی و غربی با رویکرد مسئولانه برخورد خواهند کرد؟ آیا شناسایی ریشههای این جریانها و مقابله قانومند و فرهنگ ساز با موج هراسناک این نفرتپراکنان تجزیهطلب در دستور کار جدّی قرار خواهد گرفت؟ آیا مسئولین ذیربط راه را بر این موج مخرب خواهند بست؟ زمین زیر پای افراطیهای قومگرا سست است سر و صدای بلند آنان نه نشانهای از ریشههای اجتماعی آنان بلکه یادگاری از روشهای مارکسیستی است. نباید بیش از این دست یادگاران استالین در ایران را برای نفرتپراکنی قومی باز گذاشت.
نظر شما