مسعود جولایی کوهنورد پیشکسوت اراکی در گفتگو با خبرنگار کردپرس، با این جمله سخنانش را دربارهی هدفش برای طی کردن مسیرهای طولانی با پای پیاده به خاطر دیدار با سالمندان شهرهای مختلف آغاز می کند.
جولایی که عمری لوکوموتیوران بوده و در همین شغل بازنشسته شده است، قطار زندگی اش را در مسیری ارزشمند برای ترویج فرهنگ قدردانی و دلجویی از سالمندان هدایت کرده است.
وی 42 است ورزش کوهنوردی سنگین و استقامتی انجام می دهد و برای رسیدن به هدفش و ادای عهدش چون کوه پابرجا و مقتدر ایستاده است و سن شناسنامه اش هم سدی برای ادامهی راهش نشده است.
جولایی از ماجرایی می گوید که باعث شد راهش را برای حمایت از سالمندان آغاز کند.
« چند سال پیش مشکل جدی برای یکی از اعضای خانواده ام پیش آمد. هیچ کاری از ما برای کمک به او ساخته نبود. یک روز در اوج ناامیدی در خیابان به پیرمردی برخورد کردم و ناخودآگاه از او تقاضا کردم که برایمان دعا کند. آن سالمند عزیز نیز با دست های لرزانی که روبه آسمان گرفته بود اشک ریزان دعا کرد. هنوز به خانه نرسیده بودم که به من خبر دادند آن مشکل حل شده است»!
این سرآغاز راهی بود که مسعود جولایی هم اکنون در آن قرار دارد.
« پس از این ماجرا با خودم و خدای بزرگ عهد کردم تا آنجایی که عمر دارم به دیدار سالمندان بروم و از آنها حمایت کنم. تصمیم گرفتم با پای پیاده برای دیدار با سالمندان به شهرهای مختلف بروم و در ترویج فرهنگ تکریم و سرکشی سالمندان بکوشم».
این ورزشکار به گفتهی خودش تا کنون به حدود 75 درصد مراکز نگهداری سالمندان در شهرهای کشور سر زده است. البته او شهرها را به دنبال هم و به صورت مستمر نمی پیماید؛ بلکه پس از سفر به هر شهر و بازگشت به شهر خودش، یک هفته استراحت می کند و سفر دیگری را با انتخاب طولانی ترین مسیر آغاز می کند.
جولایی خاطره ای تعریف می کند که بسیار برایش با ارزش است و به اعتقاد او پیام مهمی برای همهی مردم دارد.
« من در زمان جنگ با فردی به نام احمد که یک آرپی جی زن فوق العاده بود هم رزم بودم. پشت پیراهن او نامش را به همراه گروه خونیش که B مثبت بود نوشته بودند و این همیشه برای من جلب توجه می کرد. در یکی از سفرها در خانهی سالمندان مردی را دیدم که روی دیوار کنار تختش نوشته بود احمد... گروه خونی B مثبت. جلو رفتم و گفتم سال ها پیش من در جنگ همرزمی داشتم که هم نام شما بود و همین گروه خونی را داشت. خندید و گفت درست گرفتی خودم هستم»!
« همان لحظه به خودم و اکنون به مردم عزیز می گویم روزی من حسرت می خوردم فردی مانند احمد باشم. الان هم بعید نیست روزی این تخت احمد، قسمت من و شما باشد. هیچکس از آینده خبر ندارد. پس با تکریم سالمندان به کودکان و جوانان قدر و منزلت سالمندان را بیاموزیم و برای خدمت به آنها از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم».
این ورزشکار پیشکسوت شعر نیز می گوید و با سبک خاصی که خودش اشعار کوهستان می نامدش 3 هزار بیت شعر دارد. او در بارهی سبکش می گوید: «این اشعار دربارهی کوهنوردی، طبیعت گردی و کوهستان است و سرشار از اصطلاحات رایج در این حوزه ها می باشد».
مسعود جولایی در هنگام سفر به کرمانشاه با شعار حمایت از بیماران آلزایمری به دیدار سالمندان مرکز ارم آمد. او برای رسیدن به این مرکز حدود 440 کیلومتر را در در پنج شبانه روز طی کرده بود.
او هفته آینده با شعار حمایت از بیماران مبتلا به صرع به شهر نقده در آذربایجان غربی سفر خواهد کرد.
نظر شما