پرواز بر فراز کرمانشاه قدیم / شورش محمودی*

سرویس کرمانشاه _ " پرتو کرمانشاهی در شعر خود روح بزرگمردان غرب را دمیده و با امضایی منحصر به فرد بی آنکه به وضوح اشاره ای کرده باشد نام کرمانشاه را در اشعار خود طنین انداز نموده است. "

خبرگزاری کردپرس _ در اواسط دهه هفتاد، آنگاه که نوجوانی مجذوب ادبیات بودم، بی اختیار در هر کتابخانه و کتابفروشی چشم و دستانم به دنبال دیوان اشعار نام آوران شعر و ادب ایران می رفت و با شوقی وصف ناپذیر مراد خاطر خویش را در لابلای آنها می جستم. چنان اوراق دفتر شیخ اجل را با شوق و ذوق مرور می کردم که گویی چکامه ای نو به دفتر اضافه شده و مترصد یافتن آنم. چنان خود را در دشت لایتناهی ادب سرزمینم رها می نمودم که ساعت ها در لذتی وصف ناشدنی محظوظ می شدم. درست به خاطر دارم در یکی از همان روزها، در بین کتابهای کتابفروشی، دیوانی به نام "کوچه باغی ها" با جلد سبز رنگ و نوشته های طلاکوب نظرم را به خود جلب نمود. چه نام با مسما و دلنشینی، بی اختیار کوچه باغ تنگ و طولانی را در ظهر تابستان که دیوارها با سنگهای خشکه چین در دو طرف آن محصور شده را در ذهن تداعی کردم. فضایی سرشار از صدای جیرک جیرک های عاصی از گرما و رقص برگهای سبز درختان با نوازش نسیم گاه گاه ظهر تابستان. در زیر نام کتاب جمله "سروده های پرتو کرمانشاهی" نقش بسته بود. اولین باری نبود که این نام را می شنیدم اما اولین باری بود که مجموعه ای با نام ایشان را در مقابل خود میدیدم. مقدمه بزرگانی چون دکتر ایرج افشار، مظاهر مصفا و عبدالحسین نوایی را پیش از خرید کتاب مطالعه کردم و در فاصله پرداخت پول و دریافت باقی آن، پاره شعر زیبایی که مطلع کتاب بود تمام فکر و ذکرم را به خود مشغول کرد.

گفتم بیار جامی، گفتا هنوز خامی

گفتم که پخته ام کن، گفتا به فکر نامی

گفتم گذشتم از نام، گفتا برو تمامی

در پس این پاره شعر کوتاه و موجز، درسی نهفته بود که امروز در میانسالی بیش از آن روزهای پر تب و تاب نوجوانی و جوانی به آن پی برده ام. درسی کوتاه اما عمیق. درسی که در پس آن تجربه به قیمت واگذاری عمر خفته بود و هست. آنچه را که آن روزها در پی خواندن "کوچه باغی ها" به روح و جانم تزریق می شد اشعاری معطر به بوی خاک موطنم، کرمانشاه بود. گویی که نغمه ای برخاسته از گلوی اجداد این خاک به گوشم می رسید؛ لحنی آشنا و کلامی خودمانی. در بخشی از کتاب که استاد آنرا "خاطرات بچگی" نام نهاده بود، تلفیق نوستالژی و گویش فارسی کرمانشاهی چنان دارویی آرامبخش، روح هر خواننده ای را مسحور خود کرده و درست لذت دیدن آلبومی خانوادگی و قدیمی را به جان مخاطب تزریق می نمود. آلبومی با بسیاری از عکس هایی مشترک برای همه مردم این دیار. کمتر کسی را دیدم که "خاطرات بچگی" را خواند و چشمی تر نکرد. با هر بار خواندن آن بر فراز کرمانشاه قدیم به پرواز در می آمدیم و از زبان بزرگترها چه آه و حسرتها که نشنیدیم. در بخشی دیگر از کتاب سروده های محلی با گویش کردی کرمانشاهی گردآوری شده بود. اغلب غزل هایی عاشقانه که نمونه اش را تا آن روز در هیچ جای دیگر ندیده و نخوانده بودم. می شد قدرت گویش کردی کرمانشاه را در بیان تغزل هایی عاشقانه به خوبی حس کرد؛ و چه انگیزه ای خوب برای من و امثال من بود که درهایی تازه به روی ما برای ادامه راهی پر فراز و نشیب باز شده بود. در سالهای بعد زیبایی و قدرت این اشعار بیشتر خود را نمایان کرد چرا که نمونه این توانایی، در اشعار عزیزانی که راه استاد پرتو را پیش رو گرفته بودند غالباً مشاهده نشد. در پاره شعر "خودت باش" ردی از عرفان مولانا را بخوبی می توان حس کرد.

گفتم بجستم او را گفتا بجویی ایکاش

گفتم نشان چه دارد گفتا به کس نشد فاش

گفتم تو همرهی کن گفتا برو خودت باش

رد و نشان معبود را در خود بجوی و چون به سماع آیی نه به گرد کس که به دور خویش بگرد. چون خودت باشی او را نیز خواهی یافت چرا که او نه نهفته در تو که خود توست. ضرب آهنگ این پاره شعر خواننده را به شیراز و حافظیه نزد خواجه شیراز می برد، آنجا که می فرماید : گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید. تاثیر کلام حضراتی چون سعدی و حافظ را می توان در سروده های استاد بخوبی مشاهده کرد. پرتو کرمانشاهی در شعر خود روح بزرگمردان غرب را دمیده و با امضایی منحصر به فرد بی آنکه به وضوح اشاره ای کرده باشد نام کرمانشاه را در اشعار خود طنین انداز نموده است.

آنجا که کتاب "کوچه باغی ها" توسط استاد به شعرای جوان کرمانشاه تقدیم شده، از تاثیر این اثر والا و البته سایر آثار ایشان بر شاعران این دیار پیش بینی خوب و هوشمندانه ای شده است. بی شک در آسمان پر ستاره ادب این شهر، پرتو کرمانشاهی را می توان تاثیر گذارترین شاعر کرمانشاه بر نسل های پس از خود دانست. باشد که ایشان در سایه سار رحمت الهی در عافیت جسم و جان با خاطری خوش مستدام و برقرار باشند.

* استاد دانشگاه و شاعر

کد خبر 9856

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha