خبرگزاری کردپرس _ شاعری کە اشعارش، فولکلور می شود خوش شانس نیست، آفرینش گری بی مانند است. او شاعر نیست که ساحر است چونکه چنان «سر زلف عروس سخن را شانه زده است» که جوانان دیروز و امروز و عاشق پیشه گان سفید موی اکنون و آینده، هیچگاه از زمزمهی « ئەرمەنی» و « واکه چاکه سینهکهت» و... باز نخواهند ایستاد، و این اشعار مثل رود خروشان همیشه از آبشار ذهن ها و زبانها سرازیر می شوند و هیچگاه لذت توقف را نخواهند چشید.
مردی کە کرمانشاهی می نویسد و هرگز شعرش رنگ و بوی سکتاریستی نمی گیرد، شعرش شاعرانه و شرفمند است ، و وجدانش از زشت سالاریها به درد آمده است.
آری پرتو از عشق و اجتماع می سراید ، و او بود که هرگز فریب انحراف بزرگ را نخورد .
زبان کردی کرمانشاهی اش که سرشار از بوی مدنیت کرمانشاه است ملاک خوبی برای سرودن و جلوگیری از چند دستگی های موجود در گلستان نیلوفری کرمانشاه است.
علاوە بر سرودە های کردی، در سرودههای فارسی نیز بغض ِ« تاریخی تلخ» را فرو خورده می بینیم. همین منش فضیلت بار او سبب شده که پرتو و شعرش، نه بر تارک مجلل سرسراهای عاریتی که در درون قلوب مردم سرزمینش جای گیرد.
او الگویی شایسته برای سرودن و زیستن است.
نظر شما