رئیس دولت دهم به کجا می رود؟ / محمدهادیفر

سرویس ایران- فصل انتخابات ریاست جمهوری مقارن با اوج گیری امواج سنگین تبلیغات و تراویده های سیاه و سفید اندیشه ها وتکه پاره کردن تعارفات سیاسی برای همدیگر می باشد چنین به نظر می رسد عموما هرچه تبلیغات انتخاباتی توام با مغالطات جدلی باشد معمولا از نفوذ کلام و اقبال بیشتری در بین برخی از عوام برخوردار خواهد بود که می توان نقطه اوج آن را در مناظرات تلویزیونی انتخابات گذشته مشاهده نمود.

اگرچه تبلیغات انتخاباتی با شیوه های متنوع پدیده ای مرسوم در هر انتخاباتی می باشد اما شیوه تبلیغات رئیس دولت نهم و دهم که از کاندیداهای احتمالی انتخابات 1400می باشد از آن نوع حرکاتی است که نمی توان از بیانات جنجالی سال های اخیر او و مواضعش درخصوص تحولات جهانی و ارتباط با رسانه هایی که روزی خط قرمز اوبودند، به سادگی عبور کرد.

اولین اقدامش کتمان عقبه گفتمانی دولت خود بود هرچند با اعراض ازعقبه گفتمانی خود دچارچالش گردید وبا طرح مسائل انحرافی راه خود را جدا کرد اما درهمان طلیعه دولت دهم همگان شاهد بودند که کشور با چه چالشی مواجه گردید به طوری که شروع کار دولت با 6 ماه بحران همراه بود. در آن زمان همه جامعه اعم از مسئولین و مردم در آن بحران هزینه دادند به جز رئیس دولت وقت و حواریون او که در لاک خود خزیده و تنها نظاره گرآشوب های خیابانی بودند.

کسی که با اظهارات نسنجیده اش در بحبوحه پس ازانتخابات بخشی از جامعه را که در انتخابات ناکام گردیده بودند تحقیر و تحریک کرد وبهانه هایی را ایجاد کرد که دیگران بر امواج آن سوار شوند و موجب گسست هایی گردید که با آثار ملال آوری همراه بود. در حالی که در آن زمان او واطرافیانش هیچگونه موضع گیری در موضوع اغتشاشات وآن فتنه نکردند.

حال پس از 12سال این کاندیدای احتمالی انتخابات 1400 مواضع عجیبی را اتخاذ نموده است که حتی مدیریت چهارساله دوم دولت خود را نیز زیر سوال می برد هرچند سخنان فعلی ایشان لطمه ای به نفس انتخابات و اراده مردم در آن زمان نخواهد زد بلکه بیانگر تذبذب فکری و تزلزل رفتاری وپریشان حالی ایشان می باشد. کسی که در زمان خود عالیترین جایگاه مقام اجرایی را داشته وهمچنین عهده دار مسئولیت امنیت ملی کشور بوده است و درحالی که از پشت پرده اغتشاشات دور دوم دولت خود مطلع بود ودم فروبست و آن چیزی که باید بحسب وظیفه ملی خود در آن زمان اعلام نماید سکوت اختیارکرد و حال بزعم خود دم بازکرده و برسخن مخالفان آن وقت صحه می گذارد، این رفتار با عقلانیت یک مدیر ملی منافات دارد. این رویه رفتاری خود نوعی طیره (سبکی و خفت) عقل است و به گفته سعدی، «دم فرو بستن به وقت گفتن وگفتن به وقت خاموشی.»

بنابراین نه آن وقت به وظیفه ملی خود عمل کرده و نه حال که لب به سخن گشوده سخنی درست و به صواب گفته است. بنابراین این تغایر رفتاری او نمی تواند بیانگر ثبات روحی و تعادل عقلی او باشد.اگرچنانچه این سوداگر قدرت بزعم الآن خود اعتراضات آن زمان را تصنعی دانسته و با همان شرایط هم چنان به مدیریت خود ادامه داده است، باید گفت براساس همین دیدگاه فعلی اش درهمان زمان هم به اعتماد مردم خیانت کرده است و اگرچنانچه اینک لب به سخن گشوده بخاطرمنافع مردم نبوده بلکه با هدف اضلال و کسب آراء مردمی می باشد.

پس در هر دوشرایط زمانی این مدیر درتعارض روحی قرارگرفته است. او با طرح مباحث جنجالی تلاش دارد در اذهان وافواه خود را مبراء جلوه دهد تا اینکه بتواند یک بار دیگر به اریکه قدرت برگردد.او که مدتهاست درجاده خاکی سیاست سوار بر ارابه خیالات و اوهام طی طریق می کند متوجه نیست هرچه درچنته داشت در هشت سال مدیریتش اعمال نمود و غافل ازاینکه او دیگر شهردار جوان و تلاشگر و پرانرژی با عقبه سیاسی سال 84 نیست بلکه او سیاحیست که سواربر تکه پاره هایی از کشتی سال 84 شده و تصورمی کند هنوز سوار برکشتی می باشد. او که علاوه بر تزلزل رفتاری، خاستگاه گفتمانی خود را نیزبخاطر جذب نظرات دیگران کتمان می کند قطعا دچارسرگیجه سیاسی شده است و به نظر می رسد تایید صلاحیت روحی و روانی به منابع تائید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری افزوده گردد.

دیدگاه های اعتقادی این دانش آموخته فنی و مهندسی که بینشی نسبت به مباحث نظری ندارد، حول محورانسان شکل گرفته است این مدیر فنی و اجرائی قرائتی خاص از رابطه بین خدا و انسان و جهان را ارائه می دهد که درهیچ منهج فکری نمی گنجد گویا او روابط بین فرمول های علمی ماتریس ها و انتگرال ها و روابط بین اعداد را با مبانی فلسفی و کلامی اختلاط کرده و بزعم خود مصحفی نو در سپهراندیشه انسانی بازنموده است . ضمن اینکه گزاره های بی سقف و ستونی که از سوی ایشان و حواری خاصش تراوش می شود فاقد هرگونه چارچوبه نظری می باشد و بیشتر به یک شوی شبه اندیشه ای شبیه است تا یک روش فکری.همین قرائت ناموزون اندیشه ایست که اورا به نوعی اومانیسم التقاطی مبتلا نموده و اوو منصوبینش را به ورطه یک فرقه گرفتارکرده است. پراکنده گوئی های ایشان معلول چنین قرائتی از روابط انسان وجهان است که براحتی با آرمان های دو دهه پیش او فاصله افتاده واز یک انسان آرمانگرا وایده آلیزم اخلاقی به عنصری نوواقع گرائی لیبرالیزم تبدیل شده است همین چرخش های گفتمانی است که از او شخصیتی متزلزل و نامتعادل بوجود آورده است که لازم می گردد که علاوه بر مواضع سیاسی او در سلامت روحی ایشان نیزتجدید نظر گردد. چرا که چرخش های او ضابطه مند و چارچوب خاصی ندارد و همواره درحال تغییرات بدونه قاعده می باشد پس معلوم نیست اگر بار دیگر به او اعتماد شود برهمین روال فعلی خود باقی بماند ضمن اینکه نه جامعه 1400 جامعه 1384 است و نه ایشان وکسانی که خود را دنباله روی او دانسته و تشابهاتی بین خود و اوقائل هستند مرد اداره ایران 1400 خواهند بود.

کد خبر 7482

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha