کُردپرس-دست در جیب به عادت پیاده رویی شبانه ، راسته خیابان را از بالا به پایین گام میکنم.اتفاقات مختلفی توجهم را جلب می کنند؛از موشهای بزرگ جویهای آب تهران تا ترافیک غیرقابل تحمل عصرگاهی این شهر دَرَندَشت.
تهران شهری است که اندکی چه عَرض کنم خراواری جمعیت بیشتر از حد و تحمل در خود جای داده است.آمارهای رسمی از ۱۱ میلیون و آمارهای غیررسمی از ۱۷ میلیون خبر می دهند، اما این هم مانند همه آمارهای ریز ودرشتی که مسئولان ارائه می دهند،در حالهای از ابهام است.اما سوای از این مسائل، چیزی که توجهم را بیش از همه جلب میکند، سبدی تحت عنوان "سبد مهربانی" است.این روزها در محله ما و چند محله دیگر، بصورت اتفاقی نظرم به این سبدها جلب شده بود.سبدهایی که بانی آن ها،میوهفروشان کُردی است که ازقضا عمده بازار ترهبار تهران را در دست دارند.کُردها در تهران همانند دیگر اقوام کشور علاقه به صنف های بخصوصی هستند .مثلا زنجانی ها در حرفه نانواداری ، شمالی ها در حرفه لاستیک فروشی ،آذری ها در بازار پیشانی اصناف هستند.در این میان کُردستانی ها به حرف هایی همچون میوه فروشی و کله پزی، ایلامی ها در صنعت آهن و برخی شهروندان شرق استان کرمانشاه ها هم به شغل های سیار داخل مترو روی آورده اند.
در چند سال گذشته شیوه های متفاوتی در حمایت از طبقات مستضعف و کم درآمد جامعه ابداع شده است.از دیوار مهربانی گرفته تا ایجاد مراکز مختلف برای کارتنخواب ها و امروز "سبد مهربانی" روشهای متفاوتی از توجه مردم به اقشار بی بضاعت است.
از رسول میپرسم که فلسفه این سبدی مهربانی که به درخت روبروی مغازهات آویزان کردهای،چیست؟پاسخ می دهد:اینسبد تنها دلیلی است برای توجه به هم نوعانمان و فلسفه خاص و سختی ندارد.ما یا مشتریان هر روز آن را پر میکنیم و اگر کسی بخواهد می تواند از محتویات آن استفاده نماید.
این رفتار برایم جالب است و از او میپرسم،آیا کسی از این اقدام شما استقبال می کند؟در جواب میگوید:خدا رو شکر ، افراد خیری هستند که نمیگذارند، سبد خالی بماند و هر روز مبلغی را به این کار خیر اختصاص می دهند.از او میپرسم آیا شده است کسی بیاید و از برداشتنمیوه از سبد خجالت بکشد ، می گوید:خانوادهها عابرو و عزت دارند و شاهد هستم مادرانی می آیند و با حجب و حیا اما با رودربایستی زیاد و با اجازه ، از محتویات سبد استفاده می کنند.
میگویم آیا خیابنگردها و کارتنخواب ها اجازه برداشتن دارند؟توضیح میهد:برای ما فرقی نمیکند و اگر کارتنخوابی مراجعه کند و سبد هم خالی باشد،باز نمیگذاریم گرسنه بماند.
سری به محله "دروازه دولت" می زنم،آنجا هم ترهبارفروشهای کُرد بازار پُر رونقی دارند.حسین که اهل قروه است و متصدی فروش میوههاست با رویی خوش پاسخ سلامم را می دهد و به گفتوگو با من می پردازد.میگویم آقا حسین ، در اینشرایط گرانی کشور ،فرقی در نحوه خرید مردم پیدا شده است؟میگوید:اگر بگویم که خرید مردم به نصف و زیر نصف کاهش یافته است،دروغ نیست.مردم الان دیگر سراغ میوههای ارزانتر میآیند و مقدار خریدشان هم کمتر شده است.
از او درباره سبدی که بیرون از مغازه گذاشته است، میپرسم،جواب میدهد:این محله در وسط شهر است و از هر قشری در آنپیدا می شود.ما این سبد را برای کسانی گذاشته ایم که توانخرید میوه برای خانوادهشان را ندارند تا بدون آنکه گردن پیش کسی خم کنند، از آن بردارند.او می گوید:خدا رو شکر مردم به این کار ما واکنش مثبت نشاندادهاند و به وسق خود آن را پر میکنند.
این دست اقدامات در شرایط بداقتصادی امروز کشور،هر چند کار کوچکی است اما در واقع نوعی مناعت طبع و نوعدوستی ایرانیان در قبال هموطنانشان است و در این میان کاسبان کُرد نیز همراه با دیگر قومیتهای اینکشور بزرگ در همدوستی و کمک به هم میهنانشان دریغ نمیکنند.
نظر شما