به گزارش خبرگزاری کردپرس، دکتر جلال میرزایی، نماینده مردم استان ایلام در مجلس شورای اسلامی و رییس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس، طی یادداشتی به بررسی این استعفا و پایامهای آن پرداخته است.
نماینده مردم استان ایلام در مجلس شورای اسلامی در یادداشت خود مینویسد:
اعلام استعفای غیرمنتظره محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان، گمانهزنیها را نسبت به دلایل و اهداف ظریف از این اقدام بالا برده است. با توجه به همزمانی اعلام استعفای ظریف با سفر بشار اسد رئیس جمهوری سوریه، بسیاری بر این باورند که ظریف با اعلام استعفایش نارضایتیاش را از وضعیت موجود در سیاست خارجی کشور و فقدان هماهنگیها در این راستا ابراز داشته است.
از سوی دیگر این باور نیز مطرح است که با توجه به بلاتکلیفی وضعیت لوایح چهارگانه در مجمع تشخیص مصلحت نظام و افزایش فشارها از سوی جریانهای محافظه کار داخلی به ظریف در به سرانجام نرسیدن وعدههای هستهای، معمار توافق برجام تنها گزینه پیشرو را در ترک مسند وزرات خارجه و سپردن امور به جریانهای مطالبهگر دید.
سوای بر این دیدگاهها آنچه مطرح است اینکه اعلام استعفای ظریف برای اولین بار نبود که اتفاق افتاد. ظریف پیشتر هم آمادگیاش را برای اعلام استعفا ابراز داشته بود. اما هیچ وقت علنی و رسانهای نشد. برای همین به نظر میرسد استعفای اخیر ضمن اینکه از سوی خود ظریف جدی و برگشتناپذیر است، نشان از به اوج رسیدن سطح اختلاف نظرها در حوزههای دیپلماسی و سیاست منطقهای و بینالمللی است.
از این منظر استعفای ظریف گرچه با اقدام خودش انجام شده اما نشانهها گویای این است که وی در اثر شرایط اضطرار و فشار تن به این کار داده است. نطق ظریف هم از این واقعیت حکایت دارد که مناقشه و اختلاف نظر در حوزه سیاست خارجی به مرحله خاص رسیده و چه بسا ظریف با اعلام استعفا به دنبال رساندن این پیام به مخالفان است که بیش از حدود قانونیشان در حوزه سیاست خارجی مداخله ننمایند. برای همین ظریف ابراز امیدواری کرده که وزارت خارجه به عنوان متولی اصلی سیاست خارجی به جایگاه قانونی و واقعیاش در تعاملات بینالمللی بازگردد. و استعفایش تلنگری برای این بازگشت مهم باشد.
با این حال باید توجه داشت که استعفای ظریف به نوعی حکایت حال روز و وضعیت دشوار دولت در حوزه بینالمللی است. دولت روحانی هم اکنون از سوی دو جریان مخالف تند بینالمللی مثلث آمریکا، عربستان و اسرائیل تحت فشار است و این جریانها از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به دولت ایران دریغ نمیورزند و همزمان جریانهای موسوم به دلواپسان دولت را به ماسمالی و اهمال در بهرهگیری از ظرفیتهای جریان مقاومت در سیاست خارجی متهم میکنند و بر این دیدگاهند که دولت روحانی واکنش فعال در قبال رویکردهای ترامپ ندارد و صرفا به نظاره نشسته است. بیگمان در راس این انتقادها اقای ظریف مرد خاص دیپلماسی ایران قرار دارد.
همه در دنیا نام ظریف را با دیپلماسی و توافق برجام میشناسند و امروز که این توافق بر اثر فشارهای ترامپ درمعرض سقوط نهایی قرار دارد، ظریف نیز با میراث اش در حال سقوط است. از منظری گروههای مخالف در داخل ایران این تئوری را مطرح میکنند که برجام در عمل باعث افزایش فشارهای اقتصادی و تحریمها علیه ایران شده است. نکته در اینجاست که مخالفان به این مسئله توجه نمیکنند که اینجا با ترامپی مواجه هستیم که به همه توافقهای بینالمللی پشت پا زده و کل نظام بینالملل درگیر این پدیده ترامپ است.
ظریف آنچه در توان داشته برای تامین، حفظ و ارتقای منافع ملی و امنیتی کشورمان به کار گرفته است. نباید رویکرد ضد برجامی ترامپ به پای ظریف نوشته شود. فقدان حضور ظریف در کسوت وزارت خارجه چه بسا حجم فشارها و تحریمها را علیه کشورمان افزایش دهد.
ظریف با رایزنیها و انجام سفرهای متعدد حداقل توانسته شکافی میان دو محور بروکسل و واشنگتن بیندازد. تنها مشکلی که ظریف طی این مدت به آن دچار بود و این امر در کنفرانس اخیر امنیتی مونیخ نیز دیده شد، تعارض میان باور و عمل بود. ظریف به انچه در حوزه روابط بینالملل و دیپلماسی باور دارد، نمیتوانست مطابق آن باور و دکتریناش در حوزه اجرایی گام بردارد و مدام در تعارض این دوگانه قرار میگرفت. از یکسو مراقب بود که حرف و گفتمانی را بر زبان بیاورد که در سطح بینالمللی تفسیر و برداشت منفی از ایران نشود و از سوی دیگر درگیریهای جناحی در ایران تشدید نشود.
برای همین باید توجه داشت که از فردای فقدان ظریف چه پیامی از خود در سطح بینالمللی ساطع کنیم. آیا اینکه دیگر برجام تامین کننده منافع ملی ما نیست و پایان ظریف پایان برجام است. واقعیت این است که دولت روحانی کماکان به سیاست تنشزدایی و اعتمادسازی با اتحادیه اروپا باور دارد و حتی به فرض کنار رفتن ظریف این رویکرد در بدنه سیاست خارجی دولت حفظ خواهد شد. بدین رو نباید این طور در فضای بینالمللی القا شود که با خروج ظریف، ایران به دنبال تنشزدایی نیست.
تعامل با دنیا وجه اصلی سیاست خارجی دولتهاست و جمهوری اسلامی ایران هم باید برای حفظ منافع اش رویکرد تعاملیاش را با قدرتهای اروپایی، چین، هند و سایر قدرتهای متوسط جهانی حفظ و عمق بخشد.
نظر شما