«رافائل دی تلا» نویسنده کتابی درباره زوال اقتصادی آرژانتین، بیکاری را بسیار تأثیرگذارتر از تورم بر بدبختی مردم میداند و به همین خاطر است که شاخص فلاکت پایهای یا اصلی کمتر از وزن متعارف بدبختی ناشی از نرخ بیکاری بوده و آن را با جمع دو نرخ تورم و بیکاری محاسبه میکند. بر این اساس «تورم» با تحمیل هزینههای مضاعف منجر به کاهش ارزش داراییهای مالی مردم میشود و در ادامه ناامیدی را ترویج خواهد کرد. اتفاقی که بر اساس هشدار کارشناسان باید جدی گرفته و بدان به صورت ویژه پرداخته شود چرا که تورم تخصیصهای غیربهینه منابع، ناکارآیی اقتصادی و بهم ریختگی اوضاع اجتماع، فرهنگ و سیاست جامعه را در پس خود به همراه داشته و در کنار بیکاری با ایجاد آشفتگی در شرایط اقتصاد جامعه منجر به دامن زدن به گرفتاریهای اجتماعی و افزایش جرایم، اعتیاد و فساد اخلاقی گشته و در نهایت درهم ریختگی بافت فرهنگی جامعه را رقم خواهد زد؛ این اوضاع زمانی اسفناک تر خواهد شد که وضعیت مؤلفههای دیگری چون شاخص قیمت مصرف کننده، نابرابری درآمد، نرخ بهره بانکی، میزان سرانه و رشد اقتصادی را نیز در جایگاهی بدتر از تورم و بیکاری قرار داشته باشد.
با تمامی این تفاسیر این پرسش مطرح است که مسئولان اقتصادی که خود را آگاه به چم و خم توسعهای توصیف میکنند، چگونه خواهند توانست نرخ فلاکت استان کردستان که هم اکنون در بالاترین حد و پس از چهارمحال و بختیاری و کرمانشاه بیشترین میزان را با رقم 46.2 به خود اختصاص داده است! را کاهش خواهند داد؟ و چگونه است که با وجود این وظیفه خطیر در سخنرانیهای خود این کمکاری را به گردن رسانههای منتقد انداخته و خود از زیر بار این مسئولیت شانه خالی میکنند و حتی با بازی و بکارگیری الفاظی خاص منجمله «ناامیدی»، «توسعه»، «سرمایه گذاری» و «رسانه» ذهن مخاطب را به سمت و سوی جو سازیهای ناامیدکننده از سوی رسانه ها سوق داده و در تلاش برای برگرداندن نگاه جمعی از رسانهها با تعریف آنها به عنوان«کسانی که به دنبال منافع شخصی و جناحی خود هستند و مردم را به ورطه ناامیدی سوق دهند» هستند؟!!!!
قطع به یقین میتوان اعلام کرد که هیچ کدام از اصحاب رسانه استان در شرایط کنونی به دنبال تزریق ناامیدی به جامعه نبوده و نیستند، بلکه تنها با رصد وضعیت حاکم بر استان و انعکاس جایگاه آن در ردهبندیهای اقتصادی، اجتماعی و توسعهای رسالت خود را به عنوان رکن چهارم دموکراسی و اصلی مهم در جهتگیری فعالیتهای الزامی و متناسب به انجام میرسانند، رسانهها بایستی با ساخت فضایی شیشهای این اطمینان را به مردم داده که با انعکاس فعالیت دولتمردان در تلاش برای ادای دین خود به جامعه بوده و در این میان هیچ اغماضی را جایز نمیدانند، بهتر نیست به جای سخنرانیهای زنجیره ای به فکر چارهای برای برون رفت استان از شرایط کنونی بوده و بپذیرید که تکرار آمارهای تأسفبار در خصوص استان کردستان کارد را به استخوان رسانده، به نظرتان وقت آن نیست که ما ساکنان روابط بی نام را کمیدوستتر داشته باشید و به جای جبههسازی در مقابل رسانهها و ساختن درهای بسته، دیوارها را برداشته و صادقانهتر قهرمان شدن و ماندن را تجربه کنید آن هم پیش از آنکه به دنبال قهرمان سازیهای جعلی رفته و دست آخر مجبور به قهرمان کُشی شوید.
شاید تکرار این آمار از سوی رسانهها در شرایط کنونی (و با وجود تلاشهای فراوان تیم دولت در کردستان) بدان خاطر است که کماکان شاهد هستیم دو پدیده تورم و بیکاری و آثار سوء این دو معضل به اندازهای است که شاخص فلاکت استان را در میان سه استان برتر قرار داده است؛ امری که با تحمیل هزینههای مضاعف منجر به بلعیدن بسیاری از فرصت های توسعهای گشته آن هم از سوی غول دو سری که همارودی آن باید از سوی زمامداران دولت در استان جدی گرفته شود تا بتوان به آن به عنوان یک مسئله اجتماعی فراگیر نگریست، تلاشی که بدون فرافکنی و انداختن توپ به زمین رسانههای منتقد امکانپذیر خواهد شد.
بیشک دستیابی واقعی به سطح قابل پذیرش از توزیع درآمد، ارزیابی پیامدهای سیاستهای توسعه در عرصه توزیع، اطلاع از موقعیت و رفاه افراد جامعه و در نهایت برنامهریزی به منظور ارتقای عدالت اجتماعی همگی در گرو شناخت وضعیت فعلی توزیع درآمد جامعه و اطلاع از موقعیت افراد و گروههای درآمدی آنان است، به خوبی مشخص است که این مهم محقق نخواهد شد مگر اینکه چارچوب نظری شاخصهای فلاکت و نابرابری و همچنین عوامل مؤثر بر آن بار دیگر بررسی شده و با بکارگیری نتایج حاصل از این تفحص که بخش وسیعی از آن توسط رسانهها محقق میشود، موجبات توزیع مجدد درآمد به نفع مردم شریف استان را فراهم ساخت و به تبع آن بخشی از نارساییهای اقتصادی، تورم، طلاق و مشکلات خانوادگی که در سایه بیکاری شدید، فقر و دیگر مشکلات اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته و در شرایط کنونی گریبانگیر این استان شده است را کاهش داد.
تنها تلاش رسانههای منتقد در این شرایط که تعبیر شما از آن تزریق ناامیدی است بر این موضوع متمرکز گشته که «با شناسایی عوامل آسیب آفرین است که میتوان از رفاه اجتماعی دم زد و تحقق عدالت اجتماعی را گام بعدی انگاشت»؛ بهتر نیست به دور از جنجالهای رسانهای و جو سازیهای مبتنی بر یافتن مقصر و خطاب کردن رسانهها به کسانی که مردم را ناامید میکنند، همّ خود را بر صیانت از سرمایه اجتماعی استان گذاشته و با جلب اعتماد عمومی و ادای تعهدات کاری خود موضوع سرمایه اجتماعی را به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار جدی بگیرید.
فصل الخطاب این بحث اینکه؛ گریز به مطالعات پژوهشگران حوزه توسعه و اقتصاد این نکته را یادآور میشود که «حکومتها و جوامعی موفق قلمداد میشوند که بتوانند با اتخاذ سیاستهای لازم و ارائه راهکارهای مناسب در ارتباط با جامعه، به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند. این امر بدان خاطر اهمیت یافته که سرمایه اجتماعی بستر مناسبی برای بهرهوری سرمایه انسانی و فیزیکی تلقی شده و در غیاب این سرمایه، سایر سرمایهها اثر بخشی خود را از دست میدهند و پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی، اقتصادی ناهموار و دشوار میشود»؛ امید است با این تعریف در خصوص انتقادهایی که از تریبون رسانهها جهت تذکر و گاه یادآوری وضعیت موجود بیان میگردد، بازنگری کرده و رسانه را نه در مقابل بلکه همراه خود قلمداد کنید و آنها را به عنوان یک سرمایه اجتماعی کابردی محترم و مغتنم شمرده و از ذکر تعاریف و تعابیری که در عمل غیرقابل پذیریش می نماید امتناع نمایید.
*روزنامه نگار
نظر شما