افشین غلامی-نام دولت را «اعتدال و امید» گذاشتهاند با این امید که«برجام» و «عدو»سبب خیر شود و اقتصاد تکانی بخورد.اما تکان اقتصادی بدون هیچ گونه مدلی از توسعه در ایران تبدیل به رویایی شده که نه تنها دولت تدبیر و امید بلکه دولتهای قبلی هم مکانیسمی را برای رسیدن به آن پیدا نکردند و اساسا نمیدانند چه پارادایمی بکار گیرند تا به توسعه برسند. در این میان یکی از بخت برگشتهترین استانهای کشور در این تقسیم کیک عدم توسعهیافتگی، استان کُردستان است؛ که نه تنها دولتهای قبل، بلکه دولت فعلی هم نتوانسته است رفاه را برای مردم از قعر چاه عقب افتادگی بالا بکشاند و حداقل به تراز ملی برساند.از همه نا امیدکنندهتر، تیم دولت در استان که همواره شعار استاندار کُرد را تبدیل به محوریترین مطالبه خود کرده بود، توان چانهزنی ملی برای رهایی از تنگنای عقب ماندگی کُردستان را ندارد و استاندار فعلی نیز کشتی سیلابزده توسعه استان را نتوانسته و یا نمیتواند به ساحل آرامی ببرد.حال کار به جایی رسیده که نیروهای قدیمی اصلاحطلبی هم دم به اعتراض از این شیوه مدیریتی دولت و دولتیان در استان گشودهاند و هر از گاهی دادشان تبدیل به فغان میشود.«عبدالله سهرابی» از جمله نمایندگان پیشرو اصلاحطلب در استان است که معتقد است دولت در استان کُردستان عملکرد قابل دفاعی نداشته و ۶ سال گذشته سراسر پر از نقد است اما این محصول تنها دولت فعلی نیست و دولتهای قبل و بعد از انقلاب هم نقشی در این توسعهنیافتگی دارند.در این مصاحبه تفصیلی این نماینده پیشین دوره ششم مجلس شورای اسلامی از حوزه شهرستانهای مریوان و سروآباد به عملکرد استانداری و دولت در استان کُردستان پرداخته که در ادامه میخوانیم:
کُردپرس-پس از ۶ سال از عمر دولت آقای روحانی،با توجه به ظرفیت آبی و خاکی و مرزی استان کُردستان میخواهم از شما بپرسم که سهم استانداری کُردستان را در توسعه استان چقدر میدانید؟
تحقيقا ارزيابي و بررسي عملكرد هر مقام و مسئول و سازماني درمقايسه و نسبت به اهداف و برنامه و شرايط و موقعيت اول دوره صورت مي گيرد.لذا براي ارزيابي عملكرد و سهم استانداري كُردستان در توسعه استان بايد به اهداف و برنامه ها و وعده هاي دولت تدبير واميد و مقامات استان و بويژه شخص استاندار در آغاز كار رجوع نمود.ترديدي نيست راي مردم كُردستان و بلكه اكثريت قاطع اقوام و مذاهب مطالبه محور و بخصوص درقبال بيانيه ١٠ ماده اي شماره "٣ " حقوق اقوام ، اديان و مذاهب بود كه آقاي روحاني در اين بيانيه متعهد به اجراو تحقق مفاد ان در بخشهاي زيربنايي، اقتصادي ، سياسي، فرهنگي ، اجتماعي و مذهبي شده بود.با اين تعهدات و البته با اهداف و برنامه هاي مصوب و با توجه به پتانسيل هاي استان در منابع آبی و خاكی و برخوردار از موقعيت مرزي استراتژيك و مبادی ورود و خروج رسمی كالا و خدمات مانند مرز باشماق متاسفانه طی شش سال اخير نه تنها پيشرفتي حاصل نشده است بلكه پسرفت هم داريم. شاخص هاي آماری منابع رسمی و معتبر گويای اين واقعيت تلخ است بيشترين نرخ بيكاري ، بيشترين نرخ تورم سالانه و نقطه ای،توقف و ركود و تاخير پروژه های ملي و زير بنايی مانند راه آهن ، كريدر شمال جنوب، راههاي اصلی بين شهری، صنايع و معادن و...از مصاديق پسرفت و عدم توسعه استان طي ٦ سال اخير است.اگر چنين وضعيتي بطور عمده ريشه در گذشته دارد و معلول نظام متمركز مديريت و برنامه و بودجه هاي سنواتی ملی است اما ترديدی نيست استانداری و شخص استاندار بعنوان نماينده عالی دولت در تهيه و تدوين و اجرای برنامه و بودجه استان و در تعامل و ارتباط موثر با رئيس جمهور وكابينه و بخصوص سازمان برنامه و با سازماندهی و هماهنگی منابع مادی و انسانی و با اعمال تفكرسيستمی نقش موثر و محركی در روند توسعه متوازن استان ايفا می كند كه متاسفانه در گذشته و حال فاقد چنين رويكرد و دستاوردي هستيم.
کُردپرس-استان کُردستان هم در آمار بیکاری و هم در آمار تورم نقطه به نقطه و تورم ۱۲ ماهه در ردههای اول کشور است،درست است بخشی از این آمار و ارقام مربوط به دولتهای گذشته است اما چقدر نقش دولت فعلی و نمایندگان آنها در استان را دخیل در این وضعیت میبینید و اساسا دولت در استان چقدر برای رفع این مشکلات اقدام کرده است؟
اساسا مديران استان و بخصوص استانداری فاقد اهداف و پلان و استراتژي و برنامه مدون ميان مدت و بلند مدت براي مهار تورم و ايجاد اشتغال و توسعه پايدار متكی به منابع (مادي و انساني)و معادن و پتانسيلهای تجاری و گردشگری هستند و چنانچه خارج از روشها و متدهای علم مديريت بطور ناقص و بعضا متضاد اهدافی تعريف و يا در حدود برنامه ساليانه و در قالب لايحه بودجه برنامه عملياتی تدوين شده است قادر نبوده اند ابزار و امكانات و اعتبارات مورد نياز اجرای آنها را تامين و تخصيص دهند اين واقعيت تلخ بطور مجسم و ملموس در تامين و تخصيص اعتبارات مصوب ملی و استانی براي طرحهای اشتغال زا و پروژه های ملی و زير بنايی و حتی پروژه های خرد شهرستانها مشهود است. اولا درصدی از بودجه های قطره چكانی سالانه تخصيص می يابد و ثانيا همان اعتبارات محدود زمانی تامين می گردد كه به دليل شرايط جغرافيايی و آب و هوايی فصل كار عملا تمام شده است بارها با صرف هزينه جاده هايی را زمانی آماده آسفالت نمودهاند كه مصادف با آغاز فصل سرما و بارندگی موفق به آسفالت و اتمام كار نشده اند و كارهاي انجام شده در فصل زمستان و بهار ساز بعد تخريب و طی چرخه ای معيوب اين فرايند سالها به سرانجام نرسيده است.حلقه مفقوده اين چرخه معيوب گرچه تا حدودی ناشی از سيستم متمركز بودجه ريزی و سبك مديريت سازمان برنامه ريزی والبته بعضا عدم تحقق درآمدهای مورد پيش بينی بودجه است اما نمی توان مديريت و برنامه ريزی مديران استان و استانداری و فعاليت و نقش نمايندگان استان در مجلس و نحوه و ميزان تعامل و قدر ت و توان چانه زنی آنان با دولت و مديران اجرايي را ناديده گرفت.بدترين حالات زمانی است كه بودجه های اختصاص يافته و حتی تامين شده در چرخه معيوب بروكراسی دست و پاگير و در فرايند مناقصات و انتخاب پيمانكاران فاقد شرايط و صلاحيت فنی و اجرايی نوش داروی بعد مرگ سهراب مي شود.از سوی ديگر ضعف نظارت و كنترل كيفيت دركنار ضعف پيمانكاران تداوم وخروجی كار را مغاير با حداقل استانداردها رقم می زند نگاهی به پروژه های راه و ساختمان گويای اين ادعاست.مجموعه اين فرايندها منجر به ركود و بيكاری و اخلال و توقف روند توسعه می گردد و بديهی است در روابط علل و معلولی با ساير بخشهای اقتصادی و اجتماعی تاثير و تاثر متقابل دارند.بنابراين نقش دولت و مديران اجرايی در سطوح عالی و ميانی در اين چرخه معيوب آشكار است و ترديدی نيست تورم بيكاری و ... خروجی چنين سبك مديريتی است،ضمن اينكه از پرداختن به مزيت های نسبی اقتصادی و پتانسيل های استان و طرق بهره برداری از آنها به دليل وضوح آنها صرف نظر شده است.
کُردپرس-مرز باشماق دومین مرز از نظر صادرات در کشور است.جالب است با اینکه مرز درآمدزا است اما نه جاده مرز تا دسترسیهای استانی در شان و حد مردم و استان است و نه دریاچه زریوار بعنوان یک مکان بکر گردشگری مورد توجه قرار گرفته است.اینضعف مدیریتی به نظر شما ملی است یا محلی؟
به درستي دو پتانسيل مهم شهرستان مريوان و استان كُردستان را مطرح نموديد وبه درستي به عدم بهره برداري و نقش و تاثير مرز رسمي باشماق و درياچه زريبار در رشد و توسعه شهرستان مريوان و استان كردستان اشاره كرديد اما اي كاش مرز باشماق اگر تأثير مثبتي در توسعه منطقه نداشته با ترانزيت كالا و تردد شبانه روزي ارابه هاي مرگ بطور مستمر جان و مال مردم را نابود نمي كردند و همان جاده نظامي قرون وسطايي و بخشي از خيابان ها و معابر شهر مريوان را از بين نمي بردند.لذا مرز باشماق اگر نقش مثبتي در توسعه مريوان ايفا نكرده است موجب تحميل هزينه جاني و مالي جبران ناپذير به شهروندان و حتي مسافران و گردشگران شده است البته موضوع زريبار با مرز باشماق متفاوت است زريبار همواره مورد استفاده شهروندان و گردشگران قرار گرفته است اما وجوه اشتراك زريبار با مرز باشماق در ضعف مفرط و مزمن مديريت است.بي انصافي است كه صرفا ٦ سال اخير دولت به اصطلاح تدبيري اميد را مقصر اين ضعف و بلكه فقدان مديريت بدانيم زيرا از قبل و بعد انقلاب تا امروز نه تنها مريوان ديار فراموش شده و اين پتانسيل هاي عظيم تجاري و توريستي مورد غفلت قرار گرفته است بلكه درمقاطعي مانند جنگ ٨ ساله ايران و عراق انچه را هم كه داشته از بين رفته است و بعضا دست اورد مردم ميدان هاي مين بوده است. البته همواره جمع محدودي رانت خوار و سود جو بويژه از مبادلات كالا در مرز باشماق بهره مند شده اند.بنابراين ترديدي نيست اگر از ضعف و فقدان مديريت صرف نظر كنيم مرز باشماق و درياچه زريبار و طبيعت بكر هورامان مريوان و سرواباد بعنوان قطب تجاري - توريستي نه تنها در ايران بلكه در خاورميانه قابل طرح است.اما همه دولت ها و ادوار مجلس در قبال اين مزيت ها و پتانسيل ها بسيار كم كاري كرده اند تحقيقا مرز باشماق تمام شرايط تبديل به منطقه ازاد تجاري را دارد و با نامه ١٥٣ نفر از نمايندگان مجلس ششم مطالعات ان به همراه طرح جامع گردشگري اغاز شد اكنون ١٩ سال از ان تاريخ مي گذرد و دولت ها و مجلس ها امدند و رفتند و هيچگونه توسعه و بهره برداري جز تحميل هزينه به زير ساخت ها و مردم صورت نگرفته است.بديهي است منطقه ازاد تجاري و بلكه مرز باشماق با شرايط و وضعيت موجود بعنوان دومين مبادی ورود و خروج كالا و خدمات و موفقيت ممتاز گردشگري شهرستانهاي مريوان و سرواباد با داشتن درياچه زريبار و طبيعت و صنايع دستي هورامان مستلزم مديريت و برنامه ريزي و ايجاد زيرساخت ها و تسهيلات و امكانات مرتبط و وابسته مانند جاده هاي اصلي استاندارد ( اگر بزرگ راه همچنان دويا باشد) و خدمات و ... مي باشد.مديران و نمايندگان قبلي و فعلي نه تنها قادر نبوده اند بعنوان طرح ها و پروژه هاي ملي مطرح و براي انها درقالب بودجه هاي سنواتي اعتبارمصوب و جذب كنند بلكه در جذب سرمايه گزار و سرمايه هاي بخش خصوصي در داخل و خارج ناتوان بودند.
کُردپرس-آقای مرادنیا استاندار کُردستان در ابتدای ماموریتشان وعده تغییر در سطح مدیریت استان را دادند و قرار بود نخبگان در مناصب بکار گرفته شوند،چقدر استاندار در این زمینه موفق بودهاند؟
اخيرا آقاي مرادنيا اقدامات مثبتي در انتصاب مديران و روساي اجرايي از ميان همشهريان كُرد اهل سنت در سطح استان انجام داده اند كه نمونه اخير و بارز ان انتصاب مهندس ثابتي بعنوان مديركل مسكن و شهر سازي استان است البته بعد ٤٠ سال از عمر انقلاب حاكميت و دولت به اين نتيجه رسيده اند كه ورود كُرد و اهل سنت به پستهاي اجرايي البته تا سطح مديريت مياني ( مديران كل و معاونين وزرا و ..) خطري براي تظام و انقلاب ايجاد نمي كند!البته همچنان ورود شهروندان اهل سنت به كابينه و مقامات سیاسي و امنيتي و نظامي تابوست.بنابراين اقدامات اخير اقاي مرادنيا با چراغ سبز دولت و در اجراي بند ٨ سياست هاي كلي اقاي روحاني در سال گذشته صورت گرفته است به هرحال اين اقدامات لازم اما در اين سطح و در اين حدود كافي نيست.
کُردپرس-یکی از مطالبات سیاسی همیشگی استان کُردستان، استاندار کُرد بود.این امر در دولت آقای روحانی محقق شد،اما آیا تغییری در شرایط اقتصادی و عمرانی کُردستان ایجاد شد؟
همانگونه قبلا اشاره شد رويكرد اخير حاكميت و دولت مشاركت اقوام و مذاهب تا حوزه مديريت مياني و اجرايي است البته هنوز تابلوي استاندار كُرد سني شكسته نشده است. ما از انتصاب اقاي مرادنيا با همه ضعفي كه در مديريت دارد خوشحال شديم گرچه ابتكار جديدي نبود همشهريان قروه اي و بيجاري تقريبا از ابتداي انقلاب بر ما منت گذاشته اند و زحمات مديريت و رياست استان كردستان را پذيرفته اند از اقاي رحيمي و رمضان زاده ... تا اقاي مرادنيا.اما همشريان كُرد تشيع به منظور مشاركت شهروندان كُرد منصوب نشده اند بلكه هركدام طلب كار جناحي از قدرت حاكم بوده اند و هركدام مادي و معنوي براي اصول گرايان يا اصلاح طلبان يا اعتدال گرايان هزينه كرده اند به هر حال اين مقامات محصول بده و بستانهاي سياسي و انتخاباتي است. در اين باب فعلا از ذكر مستندات صرف نظر مي كنم.با اين مقدمه نه چندان كوتا اصل پاسخ را كلي مختصر عرض مي كنم استانداران همشهري كُرد ما گرچه شناخت بيشتري دارند و ما توقع بيشتري داريم اما نقش موثري و برتري نسبت به استانداران غير كُرد در روند توسعه استان ايفا نكرده اند گواه اين ادعا وضعيت زيربنايي و عمراني و اقتصادي موجود استان است.منظورم كم كاري و عدم احساس مسئوليت انان نيست اما در حقيقت نظام اداري اقتصادي ما متمركز و از مشكلات ساختاري رنج مي برد گرچه استاندار و مديران استان با مديريت و ابتكار و نواوري مي توانند منشا تغيير و تحول و توسعه باشند اما بدون تفكر سيستم يك پارچه و بدون برخوردار از اعتبارات ملي و مورد نياز و بلكه جهشي با رويكرد تبعيض بومي و غيرمي بومي موفق نخواهند شد كه تاكنون نشده اند.
پایان بخش اول
نظر شما