دلم برای غریبی کرمانشاه می سوزد. وقتی قدمی در شهر می زنیم، به وضوح می بینیم که در گذشته های نه چندان دور، شهرمان چه زیبایی ها و جاذبه هایی داشت، اما اکنون از وجود اغلب آنها بی بهره ایم و در واقع آنها را از دست داده ایم.
درختان زیبایی که قطع شدن و جای خود را به ستون های زشت و بی روح سیمانی دادند، شهربازی زیبا و پرنشاط که امروزه متروکه و مخروبه شده، رودخانه زیبای قره سو که اکنون بوی تعفن آن همه را آزار میدهد، فانفار بانشاط تاق بستان که اکنون چیزی از آن باقی نمانده ، پارک شاهد که روزگاری زیباترین محل برای تفریح کرمانشاهیان بود و اکنون تمایلی برای آنجا رفتن وجود ندارد، پیست زیبای اسب دوانی کرمانشاه که اکنون اثری از آن نیست و مثالهای فراوان دیگر که مجال بیان آن در این مقاله نیست.
همه اینها و بسیاری موارد دیگر که همگی از زیبایی های کرمانشاه بودن اما به خاطر سهل انگاری ها آنها را از دست داده ایم.
بايد غصه خورد به حال همه آنهایی که می توانستند داشته های زیبای کرمانشاه را حفظ کنند اما کوتاهی کردند و اکنون حسرت آنها بر دل تک تک ما کرمانشاهیان مانده است.
نظر شما