آتشسوزیهای پیدر پی و گسترده در زاگرس به عنوان یکی از ارزشمندترین جنگلهای طبیعی جهان، اکوسیستم و طبیعت ارزشمند و بکر زاگرس را تا حد زیادی نابود کرده است. مثلا همین الان که شما مشغول خواندن این گزارش هستید، جنگلهای کوه حاتم در مرز استان کهگیلویه و بویراحمد با استان خوزستان پس از چهار روز در حال سوختن هستند و تا لحظه تنظیم این گزارش مدیرکل مدیریت بحران استان کهگیلویه و بویراحمد اعلام کرده بود: «هنوز بالگرد آبپاش به این منطقه نرسیده و قرار است تنها یک فروند به منطقه اعزام شود.»
این برای چندمین بار است که در 90 روز گذشته کوهها و جنگلهای این استان دچار حریق گسترده میشوند و بدون تردید اگر مردم بومی نبودند، حالا این جنگلها و مراتع ارزشمند که افــزون بر ۲۰ درصد پوشش جنگلی زاگرس و حدود ۴۰ درصد گونههای دارویی کشور را در خود جای داده است، تبدیل به خاکستر محض شده بودند. اگر بخواهیم در مورد آتشسوزیهای سه ماه گذشته جنگلهای زاگرس یک مقایسه نزدیک به واقعیت داشته باشیم، باید بگوییم که لازم است تصور کنید طی این مدت زمان تختجمشید و پاسارگاد در آتش سوخته و چیزی جز خاکستر از آن باقی نمانده است. میزان ارزشمندی یک بنای تاریخی به قدمت آن و میراث فرهنگی کهنی است که به واسطه نمایندگی از یک مقطع زمانی تاریخی و رخدادهای آن دوره با خود حمل میکند و این خود به تنهایی بسیار ارزشمند است اما باید بگوییم که یک جنگل تاریخی مانند زاگرس نه تنها این شاخصهها را داراست بلکه شاخصههای ارزشمند طبیعی و زیستی دیگری را نیز با خود حمل میکند که بسیاری از کارشناسان در اهمیت آن اجماع نظر دارند.
بیتفاوتی رسانهها به آتش جنگلها در این میان چه چیزی باعث شده است که رسانهها و افکارعمومی حاضرند هم اینک در برابر آتشسوزی فرضی در بنای پاسارگاد واکنش نشان دهند و حتی تا پای برکناری وزیر میراث فرهنگی و اقدامات پرهزینهتر پیش بروند اما در مورد آتشسوزی در جنگلهای زاگرس بیتفاوت و خموده نظارهگر آن هستند و حتی کارشناسان و فعالان محیطزیست به یک استوری یا پست اینستاگرامی بسنده میکنند. آیا باید چشم امید از بهبود اوضاع جنگلهای زاگرس بست؟ آیا باید رخت عزا به تن کرده و سکوت اختیار کنیم یا راه حلی برای این بیحسی عمیق نسبت به حجم عظیم از اخبار ناگوار در زیست بوم ایران که روزانه در حال انتشار هستند، وجود دارد؟ به نظر میرسد عمده علت این موضوع از عدم تطابق بودجه نهادهای متولی محیطزیست و منابع طبیعی با سطح انتظارات جامعه از این دستگاهها سرچشمه میگیرد. طی دهه گذشته میزان حساسیت افکار عمومی نسبت به وقایع زیستمحیطی و طبیعی چند ده برابر شده و برحسب آن درصد انتظارات مردم از مردم و مردم از حاکمیت برای بهبود شرایط طبیعی کشور افزایش یافته است در حالیکه در نقطه مقابل، حاکمیت هیچ پاسخ روشن و واضحی به این سوال نمیدهد که آیا زیستطبیعی در کشور از اولویت درجه چندم برخوردار است؟ و این مساله در کنار شبه لوکس بودن مطالبات زیست محیطی در کشور ما باعث حذف ناخودآگاه این مباحث از فهرست مطالبات درجه اول اجتماعی مردم میشود و یک بی حسی عمیق در بین افکار عمومی که ناشی از ناامیدی از به ثمر رسیدن خواستههایشان در قبال محیط زیستی پویا برای یک زندگی سالم است، شکل میگیرد.
حال شرح این ماجرا را با اتمسفر انتخابات زده حاکم بر رسانههای کشور در این ایام جمع ببندید تا مشخص شود که هیچ نهادی هرچند قدرتمند و تاثیرگذار قادر به خارج کردن جسد بیجان زاگرس از زیر آوار آتش بیتوجهی نیست مگر اینکه این بیحسی موضعی در افکار عمومی از بین رود و نهادهای متولی پاسخگوی کاستیهایشان باشند. پول خرید امکانات را نداریم؟ یکی از دلایل افزایش آتش سوزی در جنگلهای کشور تغییرات اقلیمی و افزایش دماست اما نبود امکانات مانند باد، آتش جنگلها را شعلهورتر میکند. برای بسیاری از مردم محلی، معنی امکانات خاموش کردن آتش به بیل، سطل آب و شاخه درختان محدود میشود درحالیکه آنها از دمنده و آتش کوب و بالگرد و هواپیمای آبپاش محروم هستند.
سال گذشته و در پی آتش سوزی دامنه زاگرس و وقوع 1400 آتش سوزی در جنگلها و مراتع کشور، عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: «مقرون به صرفه نیست که برای آتش سوزی سالانه کمتر از ۱۰هزار هکتار، میلیاردها دلار هزینه تجهیزات اطفای حریق کرد.» این حرف ها در زمانی گفته شد که زاگرس به عنوان یکی از اصلی ترین رویشگاه های این سرزمین با حدود ۶میلیون هکتار وسعت گرفتار آتش سوزی شده بود و به گواه کارشناسان یک درخت ۵۰ساله بلوط به تنهایی ۲۰۰هزار دلار ارزش دارد. چرا قاتلین درختان آزاد هستند؟ همیشه به ما یاد دادهاند که درختان موجودات زندهای هستند و ارزش یک درخت از یک انسان کمتر نیست.
در صورت قتل یک انسان، شخص قاتل قصاص میشود، اما چگونه است که با کشتن (سوزاندن) صدها درخت و گونههای گیاهی ارزشمند، افرادی که به عمد این کار را انجام میدهند، یا آزاد به حال خود رها میشوند یا مجازات محدودی در انتظارشان است؟ همانطور که روزگذشته مدیرکل جنگلهای استان خوزستان از شناسایی ۵ نفر در رابطه با آتشسوزی جنگلهای کوه حاتم خبر داد و گفت: «این افراد را به حوزه قضائی استان کهگیلویه و بویراحمد معرفی کردهایم تا نسبت به دستگیری و برخورد قضائی با آنها اقدامات لازم صورت گیرد. طبق ماده ۴۷ قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع هرکس در جنگل عمدا آتشسوزی ایجاد کند به حبس از ۳ تا ۱۰ سال محکوم خواهد شد و در صورتی که مرتکب، مأمور جنگلبانی باشد، به حداکثر مجازات مذکور محکوم میشود.
براساس همین قانون و ماده ۴۵ آن آتش زدن نباتات در مزارع و باغات داخل یا مجاور جنگل بدون اجازه و نظارت مأموران جنگلبانی ممنوع است. متهم یا متهمان به حبس از ۲ ماه تا ۱ سال محکوم خواهد شد. براساس ماده ۴۶ هرکس مبادرت به کت زدن (کندن حلقهای از پوست درخت با تبر) یا روشن کردن آتش در تنه درخت جنگلی کند به حبس از ۳ ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. علاوه بر این موارد در قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع، بهموجب ماده ۶۷۵ قانون مجازات اسلامی «هرکس عمدا عمارت یا بنا یا کشتی یا هواپیما یا کارخانه یا انبار و بهطور کلی هر محل مسکونی یا مستعد برای سکنی یا جنگل یا خرمن یا هر نوع محصول زراعی یا اشجار یا مزارع یا باغهای متعلق به دیگری را آتش بزند به حبس از ۲ تا ۵ سال محکوم میشود، اما این قوانین تا چه اندازه بازدارنده بوده که هر روز خبر آتش سوزی که بنا به اعلام مسئولان 98 درصد آنها عوامل انسانی دارند، باعث میشود دهها هکتار از اراضی ارزشمند ایران و زاگرس خاکستر شود.
*منصور لاهوت، کنشگر محیط زیست/روزنامه آرمان ملی 27/3/1400
نظر شما