به نام فرهنگ به کام سیاست

سروبس کردستان- کنگره مشاهیرکرد با همه حاشیه هایش پایان یافت ولی مدح ونقدها وارزیابی ازآن همچنان ادامه دارد. بعضیها از اینکه توانسته اند بخشی ازمطالبات قشری ازجامعه را برآورده نمایند، خرسندند برخی دیگر آنرا نمایش سیاسی جریانی خاص دانسته و نسبت به آن موضع دارند.

برخی دیگر معتقدند که دراین همایش عقده گشائی هایی صورت گرفته که متناسب با شئون جامعه کردستانی نمی باشد و برخی دیگراز آن به عنوان اقتدار فرهنگی نام می برند، برخی دیگرآن را متعلق به منطقه خاصی از کردستان دانسته و معتقد هستند، حتی مدعوین آن هم گزینشی بوده و بیشتر برجسته نمودن چهره هنری سنندج مد نظر بوده است. مدح ها و نقدهای فوق متناسب با دیدگاه فردی و جریانی می باشد که همگی آنها برای طراحانشان ارزش دارند. البته قبل از هراظهارنظری در این موضوع ، این قلم مقوله فرهنگ را یکی ازمولفه های توسعه و تحول بنیادین جوامع می داند بنابراین خود را ازهرگونه تقابل با اقدامات فرهنگی مبرا می داند.

با نگاهی پدیدارشناسانه به جایگاه هنر و فرهنگ در قاموس فکری جامعه کردستانی نقد محتوایی این رویداد فرهنگی کاری دشواراست که درآن صورت به راحتی در زمره مخالفان فرهنگ قومی قرار خواهی گرفت، بنابراین نقد این بخش را به خود مفاخر گرانسنگ فرهنگ کردستان واگذارمی نماییم اما نقد شکلی آن را می توان از دیدگاه های گوناگون بررسی کرد. به همین خاطر نقد حاضر مطلقا متوجه مفاخر و ذخائر فرهنگی کردستان و حتی برخی دلسوزان واقعی که دراین زمینه تلاش هایی را نموده اند نمی باشد اما نمی توان از نگاه وهدف برخی مدیران با گرایشات خاص سیاسی به این پدیده فرهنگی به سادگی عبورکرد و بهره برداری و اغراض سیاسی آنان و حتی نگاه ابزاری به مقوله فرهنگ وهنر را از ساحت آنان مبرا نمود بدین ترتیب می توان گفت این همایش فرهنگی، شان و جایگاه فرهنگ را تنزل داده و آن را با احساسات سیاسی آلوده نموده است.

پرسش هایی از کاسبان این همایش که عمده کارهای استان را در چندین ماه تعطیل کرده و تمامی ظرفیت خود را صرف این همایش پرحاشیه نمودند وجود دارد که اگر صلاح دانستند جواب بدهند. اولا خود فرهیختگانی که تعلقات فرهنگی آنان را وادار به مدارا با این پیمایش سیاسی کرده بود و بعضا ناخواسته در ارکان اجرایی این واقعه قرار گرفته بودند می دانستند که این یک همایش سیاسی است و کنگره دارای تعریف خاص خودش می باشد که با یک همایش احساسی سیاسی تفاوت دارد. پرسش دیگرجامعه این است که وقتی نام " مشاهیر کرد" را براین گردهمایی سیاسی می گذارید حداقل به اندازه ظرفیت این عنوان هم عمل می کردید. واژه بلندآوازه مشاهیر را مطرح کردند در حالی که به مشاهیر استان های همجوارهم توجه نشد واژه ای را برای این همایش بکار بردند که انتظارات زیادی از آن ایجاد کرد. شمایی که محدودیت ها و ملاحظات جانبی دعوت فرا گیر را می دانستید چرا دایره شمولیت همایش خود را آنچنان گستردید که نتوانید جوابگوی انتظارات ازآن باشید و درنهایت هزینه های یک خط درمیانی مدعوین داخل وخارج ازکشور را دیگران بپردازند؟ بهتر این نبود که نمایش خود را به جغرافیای ایران محدود می کردید تا با گلایه های به جای داخلی وانتقادات بیرونی مواجه نمی گردیدید واهداف انتخاباتی اسفندماه را کم حاشیه تر ادامه می دادید و همچنین فضا را برای استقبال قریب الوقوع مردم کردستان از رئیس جمهور آماده ترمی کردید!

یک نکته مهم هم اینجا باید مورد اشاره قرار بگیرد و آن اینکه حملات و اهانت های بیرونی ها به ساحت مفاخر و مشاهیر کُردستان به بهانه شرکت شان در این همایش، دلیلی بر وجاهت و مقبولیت تصمیمات فرهنگی مدیران سیاسی استان نمی باشد.

حال پس از فروکش کردن شوروهیجان این نشست فرهنگی، کاسه های سیاسی از زیرنیم کاسه های فرهنگی بیرون می آید و سیاسی بودن این رویداد فرهنگی بیش از پیش با برجسته کردن چهره ای فرهنگی و هنری سال های دوراز خانه (کاک مظهرخالقی)هویدا گردید به طوری که حضور این هنرمند عمده برنامه های همایش را تحت شعاع قرار داد، ظاهرا به شاه بیت این همایش تبدیل شد، حتی درحق این هنرمند پرآوازه سال های دور این سرزمین هم سیاسی برخورد شد، ایشان که خود بارها به صراحت اعلام داشته اند با سیاست میانه خوبی ندارند وساحت هنری خود را به سیاست آلوده نمی کنند؛ متاسفانه سیاسیون از تعلقات هنری مردم استفاده کرده واهداف خود را به پیش بردند.

این پیش بینی افکارسنجی اتاق فکر جریان خاص بود که چگونه ناکارآمدی سیاسی و اقتصادی خود را با اقدامی پرهیاهو وعامه پسند جبران کنند؟ و از آن بعنوان اهرمی برای منکوب کردن منتقدان خود استفاده کنند.از طرف دیگر نقش بزرگان موسیقی به قدری در این همایش برجسته بود که درواقع کنگره مشاهیر به همایش موسیقی وسپس نکوداشت و مراسم بازگشت هنرمندی برجسته به وطن خود، خلاصه گردید. بنابراین استفاده ابزاری از فرهنگ و پوشاندن مصیبت های اقتصادی جامعه را با موسیقی کاملا تخدیری دانسته معتقد است که شان هنر وموسیقی را به پایین ترین جایگاه آن تقلیل دادند.

به زعم آنان این اقدام فرهنگی قادر است در روحیات جامعه تاثیر نموده درنتیجه چرخ مدیریتی استان روان ترخواهد چرخید. گویا شامه مدیران دولتی دچارآلزایمر گردیده و بویی از رنج و محنت و فلاکت مردم به مشامشان نمیرسد و درک نمی کنند که در شرایط فعلی "ژانی گه ل"شناساندن و تکریم مشاهیرکردستان نیست بلکه سیرکردن شکم گرسنگانی است که در صف سطلهای زباله باهم درجنگ و ستیزند. توجیه قبیله و قبله ردیف هزینه های گزاف این همایش که تا کنون نسبت به مبلغ آن شفاف سازی نکرده اند، به عهده مسئولینی است که حاضر نیستند گزارشی از عملکرد توسعه ای شش ساله خود دراستان کردستان ارائه بدهند و یا نتوانسته اند حرکت موثراقتصادی داشته باشند و با این شوهای سیاسی درصدد ماله کشیدن به همه ناکامی های خود می باشند. دولتی که هنوز مرز بین سیاست واقتصاد را در این استان نتوانسته تعریف کند واقتصاد استان را دراختیار چند نفرسیاسی قرار داده است تا ازهروسیله ای برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کنند.

درحالی که استان در چندین ماه و چند سال متوالی جزمفلوک ترین استان های کشوربه حساب می آید سیاستمداران اقتصاد ویران کن کردستان بدون درک شرایط واقعی به دنبال تثبیت جایگاه جناح سیاسی خود هستند. دراین شرایط حساس اقتصادی دریغ از یک همایش بزرگ سرمایه گذاری و فراخوان سرمایه داران کردستانی از داخل و خارج . دریغ از یک هم اندیشی توسعه ای در کردستان. دریغ ازایجاد اتاق فکرهای تخصصی اقتصادی و توسعه ای . دریغ از یک جو غیرت و تعصب و دغدغه نسبت به این همه عقب ماندگی.

درحالی دولتیان به برگزاری این کنگره مبادرت ورزیدند که ده ها مشاهیر گمنام کردستانی از شدت فقر و فلاکت از هنرمند بودن خود نفرت دارند جامعه فرهنگی به چشم خود چندین شاعر و نقاش و موسیقی دان و کارگردان را می بینند که از ابتدایی ترین امکانات خدماتی محروم هستند. چند هنرمند پرآوازه را در این مرز وبوم دیدیم که حتی خرج کفن و دفن خود راهم نداشته و ندارند و دیگران آنها را خلعت کرده اند؟ چند نویسنده توانا می شناسیم که هزینه چاپ دسترنج بی کسی خود راهم ندارند؟ قرار دادن ثروتمندترین وزیری که به عمرخودش راه کردستان را بلد نیست وهرگز باوری به کرد و کردستان ندارد به عنوان مشاهیر کرد چه معنایی دارد؟ کاش این وزیرانرژی های فسیلی! و صاحب بنگاه های بزرگ اقتصادی کمی هم فرمان سرمایه گذاری را به سمت کردستان کج می کرد بعدا در صف مشاهیر کرد قرار می گرفت کاش در طول این مدت زمامداری اقتصادی اش حرکتی برای جذب سرمایه گذاری کردستان و یا شناسایی ذخایرنفتی مناطق کردستان انجام می داد بعد ادعای کرد بودن او را می شد باور کرد.

عملکرد این چند نفرشباهت زیادی به حکایتی واقعی ازدانش آموزتنبل زیردارد. درگذشته های دور بیاد داریم در اوایل کتاب فارسی دوم دبستان درسی به نام تصمیم کبری بود که هم کمی طولانی و هم تا حدودی با عقل وتدبیر و تحول همراه بوده و متفاوت از دیگر دروس بود و برعکس در اواخر همان کتاب، درسی به نام چوپان دروغگو بود که حکایتی نسبتا شیرین و بسیار کوتاه بود به طوری که براحتی می شد آن را حفظ کرد همکلاسی تنبلی در همان سال دوم ابتدایی داشتیم که چندسال رفوزه شده بود دست برقضا تمام حافظه خود را بکاربرده بود که در این چند سال درس چوپان دروغگو را حفظ کند. در اوایل سال درسی آقای معلم مشق شب تصمیم کبری را توصیه کرده بود. شاگرد تنبل باتجربه ومردودی چندساله ، با تیتر تصمیم کبری ، سه یا چهار بار ازروی چوپان دروغگو نوشته بود تا اینکه زحمت نوشتن از روی درس توصیه شده را به خود ندهد. آقا معلم فریب حجم نوشته شاگرد تنبل را نخورد و متوجه شد که متن و تیتر تفاوت دارد معلم دانا ضمن اخراج دانش آموز فریب کار از کلاس ، جمله ماندنی را بر زبان جاری نمود که هنوز درذهن بسیاری از یاران دبستانی نقش بسته است. وی فرمود با چوپان دروغگو نمی توان تصمیم کبری نوشت! آری کسی که سطورفرهنگی را با قلم سیاسی بنویسد تعبیری بهتر ازاین نمی توان بدان اطلاق کرد.

کد خبر 123902

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha