نمیدانم این همه خودروی بدون پلاک از کجا آمده اند، کافی است که دوری در خیابان بزنی و به پلاک ماشینها دقت کنی، نمیتوان گفت: این تعداد از خودروهای بدون پلاک عادی است، حالا از قضیهی پلاکهای مخدوش و ناخوانا و پارکهای دوبلهی طولانی و اشغال پیادهروها توسط نمایشگاههای خودرو در چند خیابان اصلی شهر هم که بگذریم، بازهم نباید در عدم ارادهی متولیان امر برای حل این مسئلهها شک کرد!
حقوق کارگران شهرداری مهاباد چندین ماهی است که پرداخت نشده است، در عوض چندین طلبکار دانه درشت شهرداری کلیه طلبهایشان را از این سازمان تا ریال آخر دریافت کردهاند، مصوبات شورا در این وضعیت مالی بحرانی حکایت از کمکهای بلاعوض و پاداشهای ده میلیونی دارد که البته تایید کمیته تطبیق فرمانداری را نیز زیر کاربرگ مصوبه دارند.
شبانه پارک شاهو در منتی الیه پارک ملت جنوبی مورد تهاجم متخاصمان محیط زیست قرار میگیرد، هویت قلع و قمع کنندگان مجهول نیست و این زمین متعارضانی سود جو دارد که از کاشت درختان در پارک شاهو و لقمهی چرب و نرمی که با این حرکت زیست محیطی از دست میدهند، نگران و خشمگین شدهاند، در روز روشن برای چندمین بار، چند اصله درخت سر سبز را در پارک ملت آتش میزنند و کسی جوابگوی این تعرضات به فضای سبز مهاباد نیست!
هر روز در حاشیهی سد مهاباد و حریم رودخانه به فضاهای بیشتری تجاوز میشود، اطراف سد مهاباد ویلاسازی و حصار و قلعه و بارو ساختن بیداد میکند و پمپهای دیزلی بیرحمانه آب سد مهاباد را به این زمینخواریهای مبرهن در روز روشن پمپاژ و هدایت میکنند، نه، بازهم کسی جوابگو نیست، با حکم دادستانی دو سه عدد از این ویلاباغهای غیر مجاز زخمی میشوند و فردا دوباره ترمیم و بازسازی و شیک و پیک تر از دیروز، دوباره به آغوش حریم خصوصی نورچشمیها برمیگردند!
فضاهای زخمی شهری، در پارک و حریم رودخانه و کاربریهای فضای سبز فراوانند، از زخم ساختمانهای متروکه ضلع غربی پارک ملت که قرار بود هتل و غذاخوری و مراکز خدماتی باشند و اکنون به مساکن معتادین کارتن خواب تبدیل شدهاند، اگر بگذریم، سود جویان به شیب تند کوه خزایی هم رحم نکردهاند و این یادگار نوستالژیک را با خنجر کینهی عمیق در دامنهی شرقی، به نام تعاونی مسکن ۲ فرهنگیان، زخمی کردهاند.
سالهاست که جذابیت خاص تاناکورا و بازارچههای نور و اصغری گردشگران را به مهاباد میکشاند، اما هنوز نیمهکاره و در بحرانیترین حالت ممکن و بدون سر درب و پارکینگ و نما و فضای سبز و امنیت رها شدهاند، جاذبههای تاریخی فقرهقا و برده کنته نیز حال و روز خوشی ندارند و سهولان یکی از ممتازترین جاذبههای طبیعی-جغرافیایی کشور در جدال بین تملک بخشداری و شرکت تعاونی خدماتی روستای سهولان سرگردان است.
این سناریوها و بسیاری دیگر از نمایشهای متاثر از آنها هر روز در جلوی چشمان شگفتزدهی ما تکرار میشوند، آیا هیچگاه از خود پرسیدهاید در برابر این ناهنجاریها چه کسی مسئول است؟ آیا میتوان مسئولیت این مشکلات را فقط به عاملان آنها نسبت داد؟ نقش من و شما و مسئولان بالادستی در باز تولید و گسترش و شکستن قبح این رفتارهای مجرمانه چیست؟ آیا ناتوانی و بیتفاوتی مدیران یکی از دلایل تکرار و باز تولید این جرمها نیست؟
به یاد یک متن تاثیرگذار از يك نويسنده روسی میافتم که میگوید: «از دشمنت نترس، زیرا او فقط میتواند تو را هلاک کند، نگران دوستت هم مباش، زیرا او حداکثر به تو خيانت میكند، اما از آنها بترس كه بی تفاوت هستند و با بی تفاوتی خود وضعیتی را به وجود میآورند كه در آن كشتن و خيانت كردن اتفاق میافتد».
نظر شما