یکی ازاهداف انقلاب سال 1357 ایران همانا استقلال سیاسی بود که به درستی مورد خواست ملت ایران بود. استقلال سیاسی برای کشوری مثل ایران که دارای ثروتهای عظیمی همچون نفت، منابع سرشار آب و خاک حاصلخیز، معادن و پتانسیل صنعتی شدن به معنای واقعی و سرمایه انسانی فعال است، خواسته منطقی به نظر میرسد؛ بنابراین انقلاب برای رسیدن به استقلال سیاسی برای چنین کشوری با این منابع ثروت خواسته ای عقلانی است.
از طرفی حفظ و ادامه استقلال سیاسی از خود استقلال مهمتر است که لازمه آن توسعه همهجانبه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میباشد. از میان موارد ذکر شده به نظر میرسد توسعه اقتصادی گامی مهم در حفظ استقلال سیاسی محسوب میگردد. توسعه اقتصادی اقداماتی مبتنی بر اصول علمی را میطلبد تا نسلهای آینده بتوانند از موهبات آن در قالب استقلال سیاسی بهرهمند باشند. همچنین اقتصاد قوی مبتنی بر استقلال سیاسی، موضع قدرت و چانهزنی در سیاست خارجی را دوچندان خواهد نمود که میتواند راه را برای توسعه هموارتر سازد.
کشور ایران پس از استقلال سیاسی در سال 1357، به مدت 8 سال درگیر جنگ بود و این درحالی است که بازسازی آوار جنگ نیاز صرف هزینه و وقت بسیار است. از طرفی حضور نیروهای متخصص و کارآمد برای بازسازی از الزامات به شمار میآید. این سرآغاز دورانی پس از 8 سال دفاع مقدس را رقم زد؛ شروع دورانی جدید پس از انقلاب 1357 که به دوران سازندگی مشهور است.
در دوره سازندگی، مانور بر روی منابع آبی به عنوان منابع ثروتآفرین و همچنین کمک به توسعه بخش کشاورزی برای استقلال در تولید غذا و تأمین امنیت غذایی کشور به تنهایی و فقط با تکیه بر منابع آب و خاک کشور یکی از اهداف مهم به شمار میآید. خلق ثروت در کشور برای حفظ استقلال سیاسی و... پر رنگ بودن توسعهی اقتصادی و البته تعامل با همسایگان کشور از مشخصات این دوران میباشد. نتیجه امر توسعه زیرساختهای اقتصادی، بازسازی آوار به جا مانده از جنگ نابرابر 8 ساله و ایجاد تعامل با کشورهای همسایه و مسلمان و... از اشکالات این دوران میتوان به همهجانبه نبودن توسعه اشاره کرد؛ یعنی توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به صورت همتراز انجام نگرفت و به نظر میرسد تب و تاب سازندگی در آن دوران مقوله عقلانیت و آیندهنگری را از ذهن سیاستگذاران تا حدودی کمرنگ نموده است. از طرفی نگاه تنگنظرانه و تحقیرآمیز به محیط زیست به عنوان سنگ جلوی پای توسعهی اقتصادی میتواند سرآغاز مشکلات کنونی پیشآمده برای ورشکستگی زیست محیطی کشور باشد. همچنین عدم توجه به سمنها و کمرنگ بودن مشارکت مردمی در مدیریت و همچنین فضای نسبتأ بسته سیاسی نیز از خصوصیات این دوران محسوب میگردد.
دوران اصلاحات:
پس از دوران سازندگی، دوران اصلاحات با نگاهی ویژه به توسعه سیاسی و حقوق شهروندی، تعامل با جهان و شعار گفتگوی تمدنها پا به عرصه مدیریت کشور نهاد. ورود تکنولوژی، آزادیهای سیاسی و رسانهها، شکل گرفتن نهادهای مدنی از خصوصیات این دوران است. اما اشکالی که در این دولت باز متوجه آن بود بیتوجهی به محیط زیست کشور بود که همانند دولتهای گذشته باز نگاه تقابلگرایانه محیط زیست مقابل توسعه را با خود یدک میکشید. تصدی پستهای کلیدی سازمان مهمی مانند محیط زیست توسط اقتدارگرایان توسعه اقتصادی نمیتواند ریل قطار توسعهای حفاظت از محیط زیست را راهبری نماید و هر چند پیشرفتهای چشمگیری در این دوران در کشور نمود پیدا کرد اما نتوانست محیط زیست را از آسیب کاسب کاران سازههای درآمدزا مانند سد و سامانههای انتقال برای استفاده ابزاری از آب جهت کسب درآمدهای میلیاردی مصون بدارد.
دوران پس از اصلاحات، دولتهای نهم و دهم:
هشت سال با مجموعه آقای احمدی نژاد که به لحاظ درآمد نفتی یکی از دولتهای پردرآمد محسوب میگردد، فراز و نشیبهای زیادی طی شد. مانند همهی دولتها خدمات انجام گرفته برای کشور از ویژگیهای خوب و متوسط و بد برخوردار بود. از خصوصیات خوب این دوره تولید مسکن مهر و برآورده نمودن آرزوی بسیاری از اجارهنشینها برای صاحب خانه شدن و از خصوصیات بد عدم تعامل مناسب با جهان و تعدد وزرا و مهمتر از همه عدم همراهی با محیط زیست بود. دولت در این دوره سد گتوند را علیرغم همهی تذکرات متخصصین و فعالان محیط زیست آبگیری نمود. تنش سیاسی در این دوران چه داخلی و چه خارجی چشمگیر بود. شایسته سالاری و تخصصگرایی کمرنگ است و اما توجه به محرومان از اولویتها بود تا جایی که در حال حاضر هم در محلههایی که در حاشیه شهرها از بیتوجهی مسئولین گلهمند هستند، از مهربانیها و خدمات دولتهای نهم و دهم یاد میکنند. شعارهای پوپولیستی در این دوران به اوج خود رسیده است و محیط زیست کماکان در انزوا.
دولت یازدهم و دوازدهم با نام دولت تدبیر و امید
شعارها: تعامل با دنیا، تخصصگرایی، شایستهسالاری، رفع تنشهای سیاسی، خروج از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، ورود تکنولوژی، اهمیت به محیط زیست و همچنین توسعه همه جانبه، احترام به اقلیتها، عدالت اجتماعی و توجه به زنان و جوانان و همچنین شکوفایی اقتصادی و...
از خصوصیات این دوران بازگشت امید به مردم، تلاش برای ایجاد تعامل با دنیا، تیم دیپلماسی سیاسی قوی، توجه به استانهای کمبرخوردار، توجه به تشکلگرایی، پررنگتر شدن نقش بخش خصوصی نسبت به دولتهای پیشین، توجه به زیر ساختها و افزایش نسبی نقش دانشگاهها دربرخی سیاست گذاریها و نهایتأ مدیریت کشور بدون درآمد نفت البته با تحمل بسیار سخت ملت را میتوان نام برد.
از خصوصیات نامناسب دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ادامه راه اصلاف گذشته در مقوله نگاهسازهای در مدیریت کلان آب کشور، عدم توجه به محیط زیست با توجه به نگاه سازهای مورد اشاره، کمرنگ بودن مقوله شفافیت در توزیع ثروت، نامناسب بودن مدیریت مالی کشور با توجه به آمار فساد در این دوران، عدم شفافیت و روراستی با مردمی که به دولت رأی داده بودند در مقوله تصمیمگیریهای کلان که مستقیمأ بر سر سفره اقشار مختلف تأثیر گذار بود.
نهایتأ اینکه این دولت دوران خود را با خیل عظیم نارضایتیها به پایان میبرد زیرا خود امید را به خانههای مردم آورد و در آخر دوران دولت دوازدهم امید را از خانههای مردم دور نمود، هرچند بی انصافی است که بگوییم این ناامیدی تنها زایدهی اقدامات این دولت بوده است و در این میان مجلسیان و سایر نهادهای تأثیرگذار نیز در مقوله ناامیدی مردم نقش داشتند.
اما مردم همه را از نگاه دولتی میدانند که با رأی ایشان وکالت ملت را به عهده گرفته بود و دریغ از یک توضیح شفاف برای این مردم فهیم و با نجابت.
به کجا رسیدهایم
کشور ایران بر روی کمربند خشکسالی واقع شده است، تمامی اقدامات دولتهای گذشته در راستای حکمرانی آب با نگاه سازهای بوده است، نتیجه آن تخریب محیط زیست، خشک شدن زاینده رود، خشک شدن کارون، خشک شدن سرشاخههای سفیدرود، خشک شدن دریاچه ارومیه، خشک شدن تالابها، ممنوعه شدن 408 دشت مهم از 609 دشت در کشور، آلوده شدن آبها، شور شدن خاکها، تخریب جنگلها و مراتع و در کل ورشکستگی آبی در کشور ایران و به خطر افتادن تمدن این کشور بزرگ بوده است و این بدان معنی است که ما نیازمند انقلابی عظیم در مدیریت کلان کشوری هستیم بالاخص سکاندار وزارت خانهها؛ تجربه گذشته نشان میدهد که چرخش مدیران قبلی بالاخص در سطح کلان از جمله وزارت خانههای مهمی همچون نیرو میتواند کشور را به سمت نابودی سوق دهد.
در حال حاضر جنگ آب شروع شده است نه در میان کشورها بلکه در کشور خودمان...
از جمله تنش آبی در کشور میتوان به مناقشه بین استانهای چهار محال و بختیاری با استانهای یزد، اصفهان و کرمان تنش آبی لرستان با مرکزی، قم و اصفهان و کم کم زمزمه تنش آبی استانهای پر آبی همچون کردستان با استانهای آذربایجان غربی و شرقی، همدان و زنجان و کرمانشاه اشاره نمود.
دولت سیزدهم راهی سخت برای برون رفت از بحران کنونی در پیش دارد
رفع همهی بحرانهای موجود اعم از بحران اقتصادی و زیست محیطی و بحرانهای سیاسی و... از دغدغههای پیش روی دولت سیزدهم است.
انقلاب در وزارتخانهها
از جمله کارهای مهمی که دولت مردمی و انقلابی سیزدهم لاجرم باید به آن توجه نماید انقلاب در وزارت نیرو است؛ وزارت نیرو سکاندار حکمرانی آب در کشور است و نتیجه این سکانداری وضعیت فعلی است که توضیح داده شد. لذا انقلاب در وزارت نیرو از مهمترین کارهایی است که این دولت میتواند به انجام برساند. به نظر میرسد بازنشستگی مدیران و متخصصین نگاه سازهای فرا رسیده است. چنانچه تن به بازنشستگی ندهند و این دولت همانند دولتهای قبلی قدرت بازنشسته کردن آنها را نداشته باشد باید فکری به حال درآمد همتراز با درآمد پروژههای سدسازی و سامانههای انتقال برای ایشان نمود تا دست مخرب ایشان از سرمایه اصلی این مملکت کوتاه گردد.
البته انقلاب مدیریتی تنها به وزارت نیرو ختم نمیشود سایر وزارتخانه ها نیز لاجرم برای برون رفت از وضعیت فعلی نیاز به خانه تکانی دارند.
بدنه کارشناسی وزارتخانهها نیز باید تکلیف خود را روشن نمایند یا باید به اصول علمی پایبند باشد و یا باید جای خود را به نخبگانی بدهند که سر را در راه وطن فدا میکنند و از اصول علمی و انسانی خود عدول نمیکنند.
در استانها نیز باید با رفع تمرکزگرایی و گماردن انسانهایی متخصص و متعهد راه را برای توسعه عادلانه و پایدار فراهم کرد تنها نیروی انقلابی چاره کار نیست، نیروی انقلابی فاقد تخصص کشور را به سمت نابودی بیشتر منابع سوق خواهد داد.
نقش متخصصین بخش خصوصی در مدیریتهای دولتی نیز حائز اهمیت است؛ در این دوران باید از نخبگان بخش خصوصی نیز برای سر و سامان دادن به وضعیت فعلی بهره جست هرچند خلاف موازین باشد زیرا وضعیت بحرانی است.
سخن آخر
برقراری عدالت اجتماعی که مد نظر رییس محترم دولت سیزدهم میباشد به شرط تحقق، به نظر میرسد میتواند امید را به خیل عظیم مردم بازگرداند.
پیشنهادات زیر را برای موفقیت هر چه بیشتر دولت سیزدهم میتواند اثرگذار باشد:
1- احترام و التزام عملی به حفظ محیط زیست به عنوان عامل بقای ایران قوی
2- برداشتن نگاه تبعیضآمیز در گماردن مدیریتهای کلان کشوری و حتی استانی به اقلیتهای قومی- مذهبی با نگاه ایران قوی و واحد میتواند بسیار موثر باشد . (ارزش یک بار امتحان و اعتماد را دارد)
3- توزیع مناسب ثروت به هدف رفع فقر از اولویتهاست و شفافسازی و کشف و دفع عوامل فساد، دوری از شعارگرایی و رفتن به سوی عملگرایی
4- تلاش برای آزادی در چهارچوب قوانین مدنی روشن و ملتپسند
5- شایسته سالاری
6- انقلاب در وزارتخانهها بلاخص در وزارت نیرو
7- تعامل با جهان از موضع قدرت و البته دوستی به دور از وابستگی سیاسی که دچار بحرانهایی همچون عراق و سوریه و... نشویم
8- تحقق عملی شعار نه شرقی و نه غربی در مبرا بودن از وابستگی سیاسی نه به شرق و نه به غرب
9- توجه به توسعه هم جانبه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و البته پایدار
10- فراجناحی بودن دولت برای رسیدن به اهداف مطروحه و نهایتأ در نظر گرفتن منافع ملی
11- عدم تکرار تجارب ناکارآمدی که در دولتهای گذشته در زمینههای مختلف به انجام رسیده است.
12- قانونمداری و رعایت حقوق شهروندی
نهایتأ بد نیست با دنیا برای اعتلای همهجانبه ملت ایران تعامل و راههای دوستی را تجربه نماییم. در هر صورت ملت عزیزمان حق دارد کرامتش حفظ گردد.
* عضو شورای مرکزی خانه کشاورز ایران و رئیس کمیسیون آب و کشاورزی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی سنندج
نظر شما