این اندیشمند که در طول زندگی خود با سختی ها، رنج ها و مصائب زیادی دست و پنجه نرم کرده، در تاریخ فرهنگ و ادبیات کوردی اولین های متعددی به نام خود ثبت نموده است:
ـ اولین فردی بوده که الفبای کوردی برای چاپ را طرح ریزی کرد.
ـ اولین فردی است که اقدام به چاپ و نشر کتاب و نشریه کوردی نموده است.
ـ اولین تاریخ نویس کورد درقرن بیستم است.
ـ اولین کسی است که چاپخانه را به کردستان آورد.
ـ اولین کسی است که دوربین عکاسی را به سلیمانیه برده و به عکاسی مشغول بوده است.
بیوگرافی
سیدحسین عبدالطیف متخلص به "حُزنی" مکریانی یا "داماو" فرزند سید عبدالطیف مکریانی، سال1296 هجری قمری (1883 م ) در روستای ئینچکه جنب بغده کندی شهرستان فرهنگی سقز (مسیر سقز- بوکان) دیده به جهان گشود.
شجره نامه حزنی مکریانی عبارتست از: حسین فرزند عبدالطیف، فرزند شیخ اسماعیل، فرزند شیخ عیسی فرزند شیخ لطیف خزایی از طایفه پیر خزایی.
وی دوران کودکی و نوجوانی را در روستاهای ئینچکه و بغده کندی و سپس شهرهای اطراف سپری کرد، پدرش را در کودکی از دست داد و مادرش (که سلما نام داشت) بعداً با شخص دیگری ازدواج کرد و بە مهاباد مهاجرت کردند و صاحب فرزندی دیگر شد و او همان "گیو مکریانی" بود.
استاد حسین حزنی مکریانی تحصیل علم و دانش را سرلوحه کار خود قرار داد، به سفر و گردش مشغول شد و طولی نکشید که به ادبیات علاقمند و به روزنامه نگاری روی آورد در واقع از 12 سالگی به بعد به دنبال تحصیل و فعالیت های فرهنگی این منطقه را ترک گفت، مدتی به مرغه و تبریز می رود و سپس در مناطق مختلف روسیه (اوراسیا از جمله ارمنستان)، کردستان ترکیه، اقلیم کردستان و عراق، سرزمین های عثمانی، مصر و... به گشت و گذار و مطالعه پرداخت. مدتی نیز مهر سازی، حکاکی و عکاسی را پیشه خود نمود. پس از آن به حلب سوریه مهاجرت و به فکر افتاد تا دستگاهی را برای چاپ کتاب ها و روزنامه های مورد علاقه خود تهیه نماید. دیری نپایید تا در سال 1915 مطبعه ای را در آلمان خریداری و برای نخستین بار آن را در شهر حلب سوریه به نام چاپ خانه کردستان دایر کرد.
وی اقدام به جمع آوری اسناد تاریخی در مورد کوردها می نماید و تحقیقات خود را در حوزه تاریخ، زبان و ادبیات کوردی شروع می کند.
حُزنی علاوه بر شعر و ادب و روزنامه نگاری به حکاکی و خوشنویسی نیز اشتغال داشته و یکی از علایق او پرورش کرم ابریشم بوده و بر همین مبنا نیز در سال 1925 کتابی در این خصوص به زبان کوردی به رشته تحریر در می آورد.
نویسنده، شاعر و روزنامه نگار برجسته استاد حسین حزنی مکریانی در سال 1304 شمسی به شهر رواندوز در اقلیم کردستان رفت و چاپخانه اش را با نام «زاری کرمانجی» در آنجا به کار انداخت. وی نخستین روزنامه نگار کورد و اولین کسی است که به چاپ و نشر آثار کردی و تحقیق درباره تاریخ کورد و کردستان دست یازیده است.
چاپ 18کتاب از حُزنی موکریانی
حُزنی در طول زندگی خود چندین روزنامه نیز به چاپ رسانده از جمله روزنامه کردستان، مجلەی "دهنگی گێتی تازه" (صدای دنیای نوین) و در سال 1935 نیز در هولیر 11 شماره روزنامه "رووناکی" (روشنایی) را منتشر کرده و در سال های 1926-1933 نیز 32 شماره ی مجله ی "زاری کرمانجی" (زبان کرمانجی) را انتشار داده است.
وی که هم دوره شاعر مشهور کرد "پیرهمیرد" بوده است با وی نیز همکاری های ادبی و روزنامه نگاری داشته و گفته می شود در انتشار مجله ی "ژین" با پیرهمیرد همکاری داشته است.
این اندیشمند سقزی 18 کتاب در حوزه های مختلف تالیف و به چاپ رسانده که 11 کتاب آن درباره تاریخ و فرهنگ کردستان است.
از میان تالیفات وی می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:
ـ ئاوڕێکی پاشهوه، (نگاهی به گذشته در 3 جلد، 1929 تا1930م.
ـ مێژووی میرانی سۆران، ڕواندز ساڵی 1935م.
ـ مێرگهی دڵان
ـ مێژووی ناودارانی کورد، رواندز، 1934 م.
ـ خونچهی بههارستان، چاپ حلب، 1925 م.
ـ پێشکهوتن
ـ میرانی سۆران
ـ کردستانی موکریان، روانداز 1938 م.
ـ بهکورتی ههڵکهوتی دێریکی.
ـ عکاسی و جهانگردی.
ـ خونچه­ی بهارستان، چاپ حلب، 1925 م.
ـ لاپهڕهیهک له دێریکی کردستانی موکری.
ـ مێژووی کورد و نادرشاه له خاکی ئیراندا، رواندز، 1934 م.
گفتنی است وی اولین تاریخ نویس کورد در قرن بیستم که با ظرافت و دقت ویژه ای به جمع آوری اسناد و تاریخ کوردها در کتاب هایی میپردازد که به زبان های کوردی، روسی، انگلیسی و فارسی و عربی نگاشته شدهاند و چون خود به این زبان تسلط دارد بخش های از آن را نیز ترجمه می کند.
حزنی و عکاسی
در کتاب سلیمانیه که توسط «اکرمی صالح رشه» نگاشته شده آمده است: برای اولین بار حسین حُزنی موکریانی به همراه فردی لبنانی دوربین عکاسی را به شهر سلیمانیه می آورند و با آن به کار عکاسی می پردازند و سپس آنها این دوربین به شیخ لطیف دندانساز می فروشند. اما حزنی موکریانی علاوه بر این دوربین دوربین دیگری داشته است که با آن تصاویری تاریخی بیشماری را به یادگار گذاشته است از جمله با این دوربین از آثار، کتب و روزنامه های خود عکس گرفته و سبب ماندگاری آنها شده است.
حُزنی مکریانی که مدتی در شهرهای سلیمانیه و روانداز زندگی کرده به علت برخی تهمت ها، فشارها و حسادت ها، آن منطقه را ترک و راهی بغداد می شود تا در شهری بزرگ تر فعالیت های فرهنگی و ادبی را پیگیری نماید.
خودش در خصوص این تهمت ها در یادداشتی مینویسد: به واسطه ی کارها و پژوهش هایم با مردان بزرگ و شرق شناسان برجسته ای چون "مینورسکی" روسی، "ادمونز"، "نیکتین" و ... رابطه و رفاقت نزدیک داشتهام و همچنین با روشنفکران کوردی چون "جلادت بدرخان"، "امین ذکی"، "هژار"، "شیخ محمود" و ... دوستی نزدیک داشتهام و همین امر سبب شده بسیاری با من عناد و دشمنی بورزند.
نظر برخی مورخین خارجی درباره حزنی
مینورسکی مستشرق روسی گفته است: «حقیقت این است که حزنی در راه روشن کردن مسائل تاریخی و شناساندن ملت خود از هیچ کوششی دریغ نکرده است».
پرفسور بازیل نی کی تین نیز نوشته است: «حزنی بر گردن من و همه مستشرقین منت بزرگی دارد».
مرگ غم انگیز حزنی در غربت به روایت ماموستا هه ژار؛
استاد حسین حزنی مکریانی سرانجام در سال 1326 هجری شمسی (1947 م) در سن 70 سالگی (برخی منابع 64 سال نوشته اند) در شهر بغداد دارفانی را وداع گفته و در هولیر به خاک سپرده شد.
ماموستا "هه ژار" نیز که آن زمان در بغداد در تبعید به سر می برد در کتاب مشهورش به نام «چێشتی مجێور» (شلم شوربا) در خصوص مرگ حُزنی می نویسد: "یک روز صبح زود آشنایی به نزدم آمد و گفت حُزنی موکریانی ناگهان امروز از دنیا رفته است و بیا به مراسم خاکسپاری او برویم در مراسم خاکسپاری با صحنه های غم انگیزی روبرو شدم جنازه را بر روی خاک نشانده بودند تا قبرش آماده شود به جز من و آشنایی که بهم خبر داده بود کسی در مراسم خاکسپاری حاضر نشده بود. به قدرنشناسی مردم فکر میکردم، به شدت گریهام گرفته بود و فکر کنم تنها کسی که برای حُزنی گریه کرده بود من بودم."
و این تراژدی، زندگی اسطورهای بنام "حوزنی موکریانی" است.
چند نکته مهم جهت اصلاح برخی اشتباهات در رسانه ها و منابع
ـ حسین عبدالطیف تخلص های زیادی را برای خود بر میگزیند: مانند (حُزنی)، (خدۆک) و (داماو).
حُزنی از واژه ی عربی حزن به معنی غم و اندوه گرفته شده است و او بیشتر با این تخلص مطالب و نوشته های خود را منتشر می کرد ولی در اواخر عمر بیشتر دوست داشت از تخلص «داماو» استفاده کنند.
ـ گاهی برخی رسانه ها و نویسندگان او را با برادر مادریش "گیو موکریانی" که وی نیز از برجستگان و فرهیختگان عرصهی فرهنگ و زبان کوردی است اشتباه می گیرند.
این اشتباه فاحش به حدی در ایران رواج یافته که در بعضی اطلاعات اینترنتی فارسی و کوردی این شخصیت آمده است که حسین حُزنی مکریانی ملقب به گیو مکریانی است! این در حالی است که عبدالرحمان موکریانی برادر حُزنی به "گیو" تخلص شهرت داشته است.
ـ در برخی منابع نوشته شده که حُزنی در در 1883 در روستایی به نام حاجی حسن در شهر سابلاخ (مهاباد) به دنیا آمده است، یا در جاهای دیگری نوشته اند در روستای بغده کندی از توابع بوکان متولد شده. در حالیکه حزنی در روستای ئینچکه و بغده کندی از توابع بخش مرکزی سقز به دنیا آمده و زندگی کرده است و هم اکنون برخی از اقوام و بازماندگان آنمرحوم زنده یاد در بغده کندی زندگی می کنند.
ـ از جمله فرزندان حزنی مکریانی، دکتر کردستان مکریانی ساکن هولیر می باشد.
وی در هولیر متولد و تحصیلات خود را در این شهر و بغداد تا مقطع کارشناسی ارشد به پایان رساند، در سال 1997 میلادی موفق به اخذ مدرک دکتری در رشته فیلولوژی در مسکو (انیستیتو شرق شناسی) گردیده و در همان سال به اقلیم کردستان بازگشته و در دانشگاه های سلیمانیه مشغول به فعالیت و تدریس می شود. از سال 1978 تا 1982 به شهر بغداد رفته و در نشر فرهنگ و هنر کوردی زیر نظر وزارت فرهنگ به فعالیت خویش ادامه می دهد. دکتر کردستان موکریانی سال 1991 میلادی به هلند سفر کرده و در مقام سر ویراستار در کانون ترجمه مشغول به فعالیت می شود. در سال 1999 در نشر آراس هولیر سرپرستی بازنویسی و نشر دوباره فرهنگ کردستان را به عهده می گیرد، او در سال 2000 به عنوان عضوی فعال در مجمع زانیاران کورد به خدمت خود ادامه داد.
منابع:
ـ کتاب "چێشتی مجێور"، ماموستا هه ژار.
ـ کتاب "تاریخ مشاهیر کرد"، بابا مردوخ روحانی.
ـ بعضی از اهالی و نویسندگان روستای بغدەکندی و شهرستان سقز از جمله: اشکان شیرمحمدی، عیسی زاده، علیزاده، محمود عزیزی، دکتر ابراهیم اسماعیل پور، دکتر شهباز محسنی،
ـ رسانه ها: خبرگزاری کوردپرس، ویکی پدیا، سایت خبری زریان، کانال هه­واله­کانی بوغده­که­ندی
نظر شما